نقزدن به مثابه نوعی کنش مقاومتی
بالاخره من هم هستم!
«زنها همیشه در حال غرزدن هستند»؛ همه ما کموبیش با این جمله یا جملاتی شبیه به آن آشنایی داریم. جدا از کلیشههای زنستیزانه و سرکوبگرانه، بهنظر میرسد چنین جملاتی از قضا از برخی مسائل در رابطه میان زنان و مردان در جامعه ایران پرده برمیدارند. اگر بپذیریم که این جمله یکسره اشتباه و بیمعنا نیست و بخشی از واقعیت را -ولو با اغراق بسیار-بازمینمایاند، آنگاه با نگاهی عمیقتر میتوانیم به سویههایی از این واقعیت پیببریم. آن واقعیتی که از دل آن «غرغرکردن» زنان بیرون میآید، نوع رابطه میان زنان و مردان در جامعه ایران است؛ رابطهای که مبتنی بر قدرت و سلطه یکی و کمقدرتی (یا بیقدرتی) و تحت سلطهبودن دیگری است. عموما در یک رابطه صحیح افراد باید بتوانند برای بیان نگرانیها، آزردگیها، رنجها و خشمهای خود نسبت به طرف مقابل در وضعیتی برابر با وی به گفتوگو بپردازند و مطمئن باشند که گفتههایشان هیچ نتیجه سوء یا تهدیدی برایشان بهدنبال ندارد.
این در حالی است که در رابطه نابرابر میان زنان و مردان در جامعه ایران چنین شرایطی فراهم نیست و بسیاری از زنان میدانند که بیان صریح دیدگاههایشان درباره ضعفهای طرف مقابل یا مسائلی که در ارتباط با وی دارند، نهتنها وضعیت را بهتر نخواهد کرد بلکه شرایط سختتری را برایشان رقم میزند. بدینترتیب آنها به غر زدن روی میآورند یعنی به جای آنکه مستقیم و صریح حرفهایشان را بزنند، بهصورت غیرمستقیم، در لفافه و حتی با صدای آرامتر آنها را ابراز میکنند.
معمولا افرادی که در مسند قدرت هستند، برنمیتابند که زیردستانشان مستقیما و با اعتماد به نفس و صدای رسا انتقاداتشان را از آنها مطرح کنند. بدینترتیب این وضعیت افراد را برای دستیابی به خواستههایشان به غر زدن وامیدارد. ما با چنین وضعیتی نهتنها در روابط میان زنان و مردان در محیط خانگی بلکه در تمامی روابطی که چنین شرایطی بر آنها حاکم است، مواجهیم؛ برای مثال میتوان از رابطه میان رؤسا و زیردستانشان در محیطهای اداری نام برد.
پیشبینی نشدن مکانیسمهای کارآمد در روابط میان زیردستان و بالادستها بهگونهای که به افراد تحت سلطه امکان بیان نظرات و انتقاداتشان را بدهد در شرایطی که مطمئن هستند از این بابت ضرری متوجه آنها نخواهد شد، موجب میشود آنها دائما غر بزنند تا بتوانند حرفهایشان را به گوش بالادستیها برسانند. در سازمانهای بزرگ و کوچک، ما بسیار با این صحنه مواجه میشویم که کارکنان در اتاقهای یکدیگر در حال صحبت در مورد اعمال بالادستیها هستند و در واقع آنچه که امکان بیان بیپردهاش را ندارند، در میان غرغرهای جمعیشان ابراز کنند. چه بسا که همین غرزدنها نقش مهمی در نزدیککردن این افراد و ایجاد رابطه متقابل میان آنها ایفا میکند زیرا مشخص میکند که آنها نسبت به قدرتمندان در موقعیت یکسانی قرار دارند و منافع مشترکی نیز دارند. بدینترتیب برایشان امکان همکاری با یکدیگر و تلاش برای تغییر شرایط بیش از پیش فراهم میشود. چنین کنشی در میان زنان نیز بسیار پررنگ است و موجب نزدیکشدن آنها به یکدیگر میشود.
در نهایت میتوان غرزدن را کنشی درنظر گرفت که نوعی مقاومت در برابر قدرت مسلط تلقی میشود و میتواند امکانهایی را برای بهبود وضعیت زیردستان فراهم کند.