مائده امینی ـ روزنامهنگار
نوشتن در باب رنجی که از این دوران میبریم، سخت است. بهخصوص که حالا میزبان ویروسی سمج هم شدهایم که انگار بیشتر از همیشه نداشتنهایمان را به رخمان میکشد. در بهار 99، نسبت به بهار سال گذشته حدود ۷۴۹ هزار نفر از اشتغال زنان کاسته شده. این روند تا تابستان هم ادامه پیدا کرده و 120هزار زن دیگر هم شغلشان را در ایام آخرالزمانی شیوع کووید-19از دست دادند. این آمار در حالی اعلام میشود که احتمالا جمعیت بسیاری هم در این ایام به جمعیت غیرفعال زنان (که از حضور در بازار کار دلسرد شدهاند) افزوده شده و در آمارها دیده نشدهاند. انگار سهم ما هم زندگی کردن در همین روزگار است؛ روزگاری که زنان هنوز برای رسیدن به آنچه در تمامی این سالها از آنها دریغ شده میجنگند و اگرچه نتایج درخوری بهدست میآورند اما درمان زخمهای کهنه بسیار زمانبر است. از یک سو سرعت تحولات، انتشار دادهها و آگاهی بخشی جمعی افزایش پیدا کرده که به واسطه آن عدهای از افراد جامعه حالا دیگر به تمامی به حقوق شهروندی خود واقفند و آن را مطالبه میکنند. از سوی دیگر طیف قابلتوجهی از جامعه هنوز بر آن باورهای سنتی نخنما ایستادگی میکنند.
این روزها مدام شنیده میشود که جدا کردن زن و مرد برای بحث در حوزههای مختلف خود نوعی فعالیت ضدفمینیستی به شمار میآید و اساسا نباید در میدان این جداسازیها جنگید که سنجش انتخاب یک فرد باید بر اساس شایستگیهای او باشد نه جنسیتش. اما آیا نه فقط در روزگار کنونی ما، که در همه این سالها و قرنها شرایط آزمایش و تشخیص شایستگی برابر و کنترل شده بوده است؟ آیا سهمی که قدرتها، حکومتها، قانونگذاران و... به زنان میدادند با مردان برابر بوده که حالا دنبال مقایسه تعداد زنان موفق در اقتصاد، سیاست، ادبیات، هنر و... باشیم؟ ویرجینیا وولف در کتاب «اتاقی از آن خود» مینویسد:« تا قرن نوزدهم زنان شخصیتی مستقل از خود نداشتند. آنها انگار موجوداتی بودند که -حداقل- به لحاظ اقتصادی وابستگی به جنس دیگر داشتند و وظایف محدودی مثل به دنیاآوردن فرزند، خانهداری، آشپزی و... به دوش آنها بود.» او در بخش دیگری از این کتاب دوربین خود را به محیط خصوصی زنان میبرد؛ «طی همه این قرنها زنان چون آینههایی عمل کردهاند که قدرتی جادویی و خوشایند دارند و میتوانند قامت مرد را دو برابر اندازه واقعیاش نشان بدهند. اما زنان هم مثل مردان برای پیشرفت نیاز به پول، امکان تحصیل، وقت کافی و البته اتاقی از آن خود دارند.» او بر این باور است که نوشتن در اتاق نشیمن هرگز برای زنان آسان نبوده است چرا که در سالهای گذشته بعید بود زنی پیدا شود که حتی نیمساعت از وقتش از آن خودش باشد.
اگر از سر اجبار و محدودیت کلمات با متر قدیمی جنسیت افراد را به 2گروه تقسیم کنیم، حقوق برابر برای «زن» و «مرد» و محروم نبودن نیمی از جامعه از خدمات، موقعیتها و امکانات به واسطه جنسیتشان دیگر برای کمتر کسی محل تشکیک است. اما اگر قرار نباشد از منظر «حقوق شهروندی» به ماجرا نگاه کنیم، باز هم حضور نداشتن زنان در عرصه به واسطه شرایط اقتصادی کشور، امکانپذیر نیست. در روزگاری که نرخ تورم رکوردهای تازهای از خود به جای میگذارد و برای مثال در گروه خوراکیها 70درصد افزایش را تجربه میکند، در روزگاری که سالانه قیمت مسکن بین 100تا 400درصد رشد میکند و خودرو تبدیل به کالای لوکس و سرمایهای شده و نرخ رشد جمعیت منفی میشود چطور میتوان به زنان همان نقشهای سنتی را داد و انتظار تعالی و رشد بنیاد خانواده را داشت؟ امروز همه عوامل دست بهدست هم دادهاند که نه در ایران که در همه جهان - با سرعتهای متفاوت- نقشهای سنتی از معنا تهی و دیگر نقشهای گوناگون زن و مرد مثل «مراقبت از فرزندان»، «نانآوری»، «تربیت و آموزش» و...به تساوی بین آنها تقسیم شود. که راه گریزی از این تغییر نیست. با این همه هنوز میبینیم که فشار اصلی وظایف خانه، فرزندان و... هنوز در قانونی نانوشته بر دوش زنان است درحالیکه با وجود همه محدودیتها، آنها باید برای اشتغالشان هم بجنگند. کرونا در این میان، مشکل جدیدی به انبوه این مشکلها افزوده؛ چرا که در ایام پاندمی این ویروس، مراقبت از فرزندان در شرایط آموزش و تدریس غیرحضوری مدارس و مدیریت بحرانهای روانی ناشی از خانهنشینی و تعطیلی و قرنطینه هم به فهرست وظایف زنان افزوده است.
غصههای این قصه به ایران ختم نمیشود. کار، سبک زندگی و... زنان در همه جهان بیش از مردان به واسطه کرونا آسیب دیده است و آنها را متحمل اضطرابهای بیشتری کرده و مسئولیتهای جدیدتری برایشان تعریف شده است؛ برای مثال نشریه اسپانیایی «میسیوداد رئال» نوشته است:«در ایام پاندمی زنان با وجود احساسات و هیجانات لطیف خود نشان دادهاند که در برابر شرایط بحرانی مقاومتر بوده و با مسئولیتپذیری مضاعف بهدنبال راهکارهای مناسب برای حل مسائل دشوار برمیآیند درحالیکه آنها با تقبل مسئولیتهای مضاعفتری، بیشتر از همه در معرض اضطرابهای کرونا قرارداشتهاند. زنان که علاوه بر مسئولیتهای چندگانه کارهای خانه، تربیت و مراقبت از فرزندان و اعضای خانواده که در روزگار معاصر با کارهای بیرون از منزل نیز بار بزرگتری از زندگی را بر دوش میکشند، بهدلیل پیامدهای اجتماعی حاصل از تدابیر قرنطینه، با دشواریهای بیشتری مواجه شدهاند که نیازمند توجه و برنامهریزی دقیق بوده است و آنها تنهاتر از همیشه از پس بحران تازه برآمدهاند».
آنکتاد هم در آخرین گزارشهای خود اعلام کرده که همبستگی شدیدی بین شیوع کووید-19و کاهش مشارکت در نیروی کار زنان وجود دارد. بر اساس دادههای این گزارش، بیشترین ریزش شغل در آمریکا و کمترین ریزش شغل در اروپا رخ داده که در این میان باز هم سهم زنان و کارگران ساده بهترتیب 5و 8.7درصد بیشتر از دیگر کارمندان و کارگران برآورد شده است.
ایستاده در غبار بیکاری خانهداری و کرونا
در همینه زمینه :