اگر خانهداری شغل نیست، پس چیست؟
خانهداری شغل نیست... پس چیست؟ این را هنوز کسی نمیداند. یعنی تمام مدت وقتی داری زمین را میسایی و کمرت را خم کردهای زیر مبلها تا گرد و خاک و سیاهی را با دستمال نمدار آغشته به مواد پاککننده تمیز کنی و کتف و گردنت بهشدت گرفته است و کمی بهخاطر بوی مواد شوینده سرفه میکنی، باید فکر کنی خانهداری چیست؟
حالا که کرونا هم هست و اگر یک روزهایی میتوانستی غذایی از رستوران تهیه کنی که کمتر پای اجاق گاز بایستی؛ دیگر ممکن نیست. با وضع نابسامان اقتصاد، بهعنوان زن خانهدار فشار بیشتری را بر شانههایت احساس میکنی و بیشتر حواست به دخل و خرج خانه است؛ موقع خرید نیازهای روزانه، به قیمتها بیشتر توجه میکنی و به موجودی کارت بانکی و این استرس مرگآور که آیا تا آخرماه دوام خواهی آورد؟ آموزش آنلاین هنوز در ابتدای راه است. وظیفه دیگر زنان در این اوضاع به دوش کشیدن بار آموزش و کمک به فرزندان است. ضدعفونی کالاهای خریداری شده و بهداشت خانه و چه و چه و چه...
خانهداری، مثل شغلهای دیگر هم نیست. اتیکت هم ندارد. یعنی چیزی نیست وقتی که رفتی مطب دکتر سرت را بالا بگیری و با افتخار بگویی که بنده 24ساعت در خدمت خانه و خانواده هستم و الان به شما مراجعه کردهام تا از درد شغل 24ساعتهام شکایت کنم. تنگی کانالهای دست، خار پاشنه و گردن، آرتروز مچ دست و زانو و مهمترین آنها کمردرد... و با این حجم کار نمیدانی چرا خانه تمیز نمیشود...
راستی از بیمه زنان خانهدار چه خبر؟
در آذرماه سال 1387مصوبهای از سوی هیأتمدیره سازمان تامیناجتماعی صادر و مقرر شد؛ خانهداری مشمول مقررات بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد قرار گیرد و به این ترتیب بیمه تامیناجتماعی زنان خانهدار براساس ضوابط بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد تعیین و به مرحله اجرا درآمده است، البته با شرایطی خاص...
اما زنان کارمند خانهدار وضعیت سختتری دارند. اینکه کارمند باشی و بهخاطر شغلت غیبت چند ساعته از خانه، داستان را کمی پیچیده میکند. در چنین شرایطی باید وظایف خود را خیلی سریعتر و تند وتیزتر انجام دهی... در ضمن اگر کودکت بیمار شود یا غذا خوب از کار در نیاید بهخاطر اینکه شغل دیگری داری شماتت خواهی شد.
این چند سال هم در کشور ما تفکراتی حتی در بین زنان سیاستمدار و نمایندگان مجلس وجود دارد و داشته که زن وظیفه اصلیاش خانهداری و مادری است و اینکه چه معنی دارد زن شغل دیگری داشته باشد و زنان توصیه و تشویق میشوند که در خانه بمانند و نقش اجتماعی خویش را فراموش کنند. اما به قول دکتر داور شیخاوندی، جامعهشناس، فرهنگ که دستورپذیر نیست و این مسائل فرهنگی را نمیشود با دستور تغییر داد. فرهنگ روند خود را طی میکند. دوم اینکه ما در سرزمین کهن ایران، در طول هزاران سال زنان فعال داشتهایم. زنان پا به پای مردان در مزارع و محیطهای کاری کار کردهاند و نقشهای اجتماعی و اقتصادی داشتهاند و نمیشود این نقش را کمرنگ کرد.
باز برسیم به خانهداری؛ خانهداری مثل همه چیزهای تکراری جهان گاهی لذتبخش، گاهی فرساینده است؛ مثل خود زندگی.
یعنی خوشی و ناخوشی با هم دارد. مثلاً وقتی یک پیاز داغ طلایی درست میکنی یا ترکیب سالادی تازه را کشف میکنی، گیسوان دخترت را میبافی، دچار لذت عجیب و غریبی میشوی که به آن دور و تسلسل میارزد.
به هر حال روشن نگهداشتن اجاق گاز خانه برای بوی غذاهای دلپذیر... دست کشیدن به ملحفههای تمیز و زیبا که بوی نویی میدهند، پردههایی که با باد پاییزی موج میگیرند، شنیدن یک موسیقی خوب، خواندن یک داستان زیبا و سبز شدن یک سانسوریای دیگر برای ساختن اکسیژن بیشتر... اصلاً مهم نیست کسی خانهداری را شغل بداند یا نداند. مگر زندگی شغل است؟ نه نیست... زندگی زندگی است.