همبستگی اجتماعی جای خود را به فردگرایی داد
گپوگفت با کامل دلپسند، جامعهشناس درباره دهه 60و مقایسه آن با دهههای دیگر بعد از انقلاب
نورا عباسی ـ روزنامهنگار
«متولدین دهه ۶۰ در هر مقطعی وارد شدند با مشکل مواجه شدیم، از زمان ورود به دبستان تا دبیرستان و دانشگاه و الان هم بحث اشتغال و در آینده موضوع سالمندی که باید مورد توجه جدی قرار گیرد»؛ این جملات اسحاق جهانگیری در سال 96 هر چند پس از مدتی کوتاه با تغییر موضع معاون اول رئیسجمهور همراه شد اما یک واقعیت را گوشزد کرد، اینکه جامعه دهه 60 مختصات خود را داشت و مشکلات رشدیافته در این جامعه نیز مختص به آن دوران هستند. دهه 60 با سالهای پس از انقلاب و روزهای دلهرهآور جنگ گره خورد و همین موضوع موجب شد تا بسیاری از کنشهای جامعه دهه 60 متأثر از ارزشها و هنجارهای متولد شده در آن دوران باشند و دورانی که بسیاری از مسئولان با تکیه بر نگاه آرمانگرایانه و ارزشی باید و نبایدهای جامعه را تعیین میکردند. محدودیتها و ترسهای دهه 60 در کنار حضور پررنگ همبستگی اجتماعی و اتحاد، جامعهای با مختصات خاص خود را رقم زدند، جامعهای که حاصل آن در متولدین دهه 60 متبلور شد و هنوز با وجود گذشت چند دهه برای تحلیل تاریخی بسیاری از موضوعات به دهه 60 رجوع میشود. بسیاری از افرادی که دهه 60 را تجربه کردهاند، از همدلی و زندگی بر مدار مدارا بهعنوان مهمترین شاخص آن دوران یاد میکنند؛ تجربهای که به واسطه رشد فردگرایی و منفعت طلبی در سه دهه اخیر فرصت کمتری برای بروز و ظهور پیدا کرده است. برای بررسی ویژگیهای جامعه دهه 60 با کامل دلپسند، جامعهشناس صحبت کردهایم و او نیز بهعنوان یک متولد دهه 60 از تفاوتهای این دهه با سه دهه اخیر گفت.
دهه 60 در تحلیلهای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد توجه قرار میگیرد، این اتفاق، نشان از اهمیت این دهه دارد. از نظر شما جامعه دهه 60 دچه ویژگیهایی را به نام خود ثبت کرده است؟
یکسری ویژگیهای دهه 60 موجب شده است تا این دهه از دهههای بعدی متمایز شود و حتی متولدین این دهه بر سر زبانها بیفتند.
بدون شک زمانی که در مورد نسل صحبت میکنیم، باید بدانیم که از نظر جمعیتشناسی یک بازه زمانی سیساله درنظر گرفته میشود. دهه 60 نماد یک نسل است که در آن دوران یکی از بزرگترین انقلابهای قرن بیستم رخ داد و تجربه پس از انقلاب با توجه به ویژگیهای این اتفاق تاریخی و همچنین تبعات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، در جایگاه خاصی قرار گرفت.
دهه 60 در کنار تجربه نتایج انقلاب با روزهای جنگ درگیر بود، این اتفاقات موجب شدند تا شرایط زیسته جامعه ایران با تغییر و تحولات جدی روبهرو شود، ناگفته نماند که با وجود گذشت سه دهه از روزگار جنگ، ما هنوز شاهد هستیم که اقتصاد و جامعه ما از جنگ و اتفاقات ناشی از آن تأثیر میپذیرد.
زمانی که جنگ رخ میدهد، همبستگی اجتماعی در جامعه روند صعودی پیدا میکند؛ این شرایط در ایران نیز نمایان شد و تجربه نسلی ما در دهه 60 نشاندهنده افزایش همبستگی اجتماعی، مشارکت همهگیر سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بود.
در این میان نباید فراموش کرد که شرایط جنگ، متعصبسازی فرهنگ عامه و جامعه ایرانی را به همراه آورد، به همین دلیل ما در دهه 60 شاهد محدودیتها و کمبودهای جدی معیشتی بودیم و این محدودیتها موجب شد تا نسلی با ویژگیهای خاص این دهه شکل بگیرد.
جامعه دهه 60 با یک موج جمعیتی عظیمی همراه شد و این تغییر بر سبک زندگی افراد جامعه و حتی سیاستگذاریها کلان اثر گذاشت و رد این تغییر جمعیتی بر دهههای 70، 80و 90 نیز مشهود است.
سه دهه اخیر چه تفاوتی با دهه 60 دارند؟
در این سه دهه ما یک انقلاب تکنولوژیک رسانهای را تجربه کردیم، از نظر سیاسی نیز شاهد تغییراتی در قالب اصلاحات بودیم و در سالهای اخیر در حال تجربه انقلاب شفافیت هستیم. تمام این تغییرات موجب شدهاند تا روابط افراد از سطوح جمعی به فردگرایی شدید تغییر کنند و حتی بسیاری از ارزشها و آرمانهای شکل گرفته در دهه 60 جایگاهی در زندگی افراد در دهههای 70، 80و 90 نداشته باشند.
من بهعنوان یک متولد دهه 60 زمانی که خود را از منظر اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... با متولدین دهههای بعدی مقایسه میکنم به این نتیجه میرسم که تجربه نسلی مشترک دهه 60 از منظر معرفتی، تفاوت بسیاری با متولدین دهههای بعدی دارد. بهتر است بگویم که دهه 60 حامل تغییرات گستردهای بود و بر همین اساس تجربیاتی را به جامعه خود تحمیل کرد که نمونه آن را در دهههای بعد، کمتر به چشم میخورد.
چه دلیلی وجود دارد که دهه 60 همواره بر سر زبانهاست، بسیاری نگاه نوستالژی به آن دوران دارند اما کمتر کسی از دهه 50 چنین تفسیری دارد؟
حس نوستالژی براساس خاطره جمعی و مشترک شکل میگیرد. در دهههای اخیر چه رویدادی وجود دارد که بتوان آن را در دسته خاطره جمعی جای داد؟ متأسفانه ما با افت شدید سرمایه اجتماعی در ایران مواجه هستیم و باید از خود پرسید که چه رویدادی میتواند جامعه ایرانی را حول یک موضوع مشترک جمع کند و موجب ایجاد همبستگی اجتماعی شود؟
جامعه دهه 60 با وجود آنکه از نظر اقتصادی بهشدت تحت فشار بود اما با تکیه بر همبستگی اجتماعی شکل گرفته در آن دهه توانست زندگی مبتنی بر امید را برای خود رقم بزند اما در سه دهه اخیر شاهد هستیم که با رشد تکنولوژی و شدت گرفتن عاطفهگرایی فردی، نهتنها خبری از آن اتحاد جمعی و جمعگرایی نیست بلکه نسل جدید در یک بیتفاوتی اجتماعی و خانوادگی روزگار میگذراند. در واقع تبلور جمعگرایی، امید به آینده و اتحاد دهه 60 موجب شد تا از منظر اجتماعی این دهه یک سر و گردن بالاتر از سایر دههها قرار بگیرد.
نسل جدید زندگی خود را مبتنی بر خوشگذرانی فردی پییریزی میکند، موضوعی بهعنوان هویت جمعی در زندگی روزمره این نسل جایگاهی ندارد و بر این اساس دهه بهمعنای آن تجربه نسلی مشترک شکل نگرفت.
ناگفته نماند که بسیاری از هراسهای ناشی از محدودیتها، مختص به دهه 60 هستند و کمتر فردی در جامعه دهه 70، 80و 90 تصوری از هراس استفاده و حمل ویدئو و ساز دارد، چرا که ارزشها و همچنین دسترسی به تکنولوژی در دهههای بعد تغییر کردند.
اگر بخواهیم از آسیبهای اجتماعی دهه 60 صحبت کنیم، باید به چه مواردی اشاره کرد؟
موج جمعیتی دهه نقش تعیینکنندهای در مسیر تمام آسیبهای اجتماعی بهدنبال داشت، بهعبارت دیگر دهه 60 موجی از افراد را روانه جامعه کرد که با کمبود شدید تمام فرصتهای اجتماعی همراه بود.
فارغ از بحث متولدین دهه 60، اگر بخواهیم تنها به جامعه آن دوران و آسیبهای اجتماعیاش بپردازیم، چه تحلیلی دارید؟
دهه 60 متأثر از انقلاب بود، بر همین اساس تغییر شدیدی در نگرشهای فرهنگی و اجتماعی رخ داد و به همین دلیل نگرشها و ارزشهای جامعه ایرانی در بازه زمانی کوتاهی با تغییرات صفر و صدی همراه شد. این تغییرات سریع در حوزههای فردگرایی، میهنپرستی، مذهب و... رخ داد و بر همین اساس شاهد کاهش سرمایه اجتماعی در پایان دهه 60 بودیم و این روند در دهههای بعد نیز شدت بیشتری بهخود گرفت.
باید قبول کنیم که جامعه ما در دهههای اخیر با یک بیهنجاری شدید اجتماعی مواجه است و برونداد آن در دهههای بعدی بیشتر نمایان میشود.
در واقع میتوان گفت که جامعه دهه 60 که نماد روحیه جمعی و اتحاد بود، در دهههای بعدی به سمت فردگرایی و تمایل به حفظ منافع فردی حرکت کرده است؟
بدون شک یکی از بروندادهای تغییر جامعه پس از دهه 60، رشد فردگرایی بوده است. زیمل نیز در قامت یک جامعهشناس نزدیک به 120سال پیش در رابطه با جامعه آمریکایی هشدار داده بود که پول تبدیل به یک اصل اساسی در جامعه شده است و این اتفاق بر روابط خانوادگی، فردی، اجتماعی و... اثر میگذارد. متأسفانه باید بگوییم که این تحلیل هماکنون در جامعه ایرانی پس از دهه60 مشهود است.