مرضیه ثمرهحسینی ـ روزنامهنگار
دهه 60، سخت گذشت. در خاطر خیلی از دهه شصتیها، جنگ و صفهای نفت و نان و اقلام کوپنی مانده است. رکود و تورم جزو لاینفک اقتصاد ایران در سالهای 60 بود؛ رشد اقتصادی در این دهه منفی، و تورم به بالای 20درصد هم میرسید. افزون بر تبعات تغییر نظام و جنگ، متولدین سالهای 60 در شرایطی چشمشان به این دنیا باز شد که کمتر برنامهای در زمینه کنترل جمعیت صورت گرفت. موج عظیم جمعیتی در این دهه، در حالی کشور را گرفت که کمتر برنامهریزیای در زمینه امکانات تحصیلی و آینده شغلی و نیازهای اقتصادی آنها لحاظ شده بود و هنوز که هنوز است جمع قابل توجهی از دهه شصتیها که امسال چهلساله شدهاند یا در آستانه چهلسالگی هستند، بیکار و بییار و بیخانه و کاشانه ماندهاند. اما چطور پدران و مادران ما با بحرانهای این دهه کنار آمدند و ما را بزرگ کردند؟ وضع کار و کاسبیهای آنزمان چطور بود؟ در ادامه نگاهی انداختهایم به مشاغل دهه 60 و با حمید حاجاسماعیلی، کارشناس بازار کار، وضع شغلی این دهه را با اوضاع کنونی مقایسه کردهایم.
انتظارها برآورده نشد
کارشناس بازار کار بر این باور است که با وجود تغییر شرایط کنونی نسبت به دهه 60، بازار کار اوضاعش با آن سالها تفاوت چندانی ندارد و همچنان سنتی مانده. علتش این است که جهت بازار کار، متأثر از وابستگی همه بخشها به درآمدهای نفتی، از سمت بخش خدماتی به سمت تولید تغییر نکرد. تغییر مهمی که در سالهای 60رخ داد، تحول بخش آموزش عالی بود. توسعه دانشگاهها و ظهور مراکز غیرانتفاعی و رشتههای دانشگاهی جدید فضای بخش آموزشی ایران را متحول کرد. رشتههای فنی و مهندسی و کشاورزی و همچنین رشتههای علوم پزشکی بهشدت گسترش یافتند تا پاسخگوی نیازهای جامعه باشند که بحران جنگ را پشت سر میگذاشت و وارد دوران سازندگی میشد. اما نشد آنچه انتظارش میرفت و سیل عظیم دانشجویان فارغالتحصیل پشت در بسته بازار کار ماندند و بازار کار و بخشهای صنعتی متناسب با تعداد فارغالتحصیلان توسعه نیافت. حاجاسماعیلی در ادامه بیان میکند: حتی در بخش کشاورزی با وجود اینکه بخشی از شیوههای تولید مکانیزه شد، اما شیوههای سنتی کماکان غالب ماند و آنگونه نشد که تحصیلکردگان دانشگاهی بتوانند ورود کنند و در این بخش تحولآفرین شوند. در این میان، همچنان بخش خدمات بهتناسب افزایش جمعیت و رشد مصرف گسترش پیدا کرد و بسیاری از دانشآموختگان رشتههای فنی و مهندسی و کشاورزی بهناچار جذب این بخش و بخشهای نامرتبط دیگر شدند.
در جستوجوی شغل دولتی
برای اطلاع از متوسط درآمدها در دهه 60 با چند حقوقبگیر که بیشترشان در مشاغل دولتی مشغول بهکار بودهاند، صحبت کردهایم که آمار زیر بهدست آمد: حقوق یک تعمیرکار خودرو 2500تومان بوده؛ یک کارمند وزارت مسکن، 2500-2700تومان در ماه حقوق میگرفته؛ کارمند اداره برق 2500-3000تومان؛ کارمند شهرداری 3500تومان؛ یک معلم با توجه به سابقه و رتبه آموزشی بین 3000تا 5000تومان؛ و کارگر شرکت زغال هم 1500-1700تومان حقوق میگرفته است. از مشاغل پردرآمد آن زمان پزشکی بوده است. درآمد پزشکان بهمراتب چندین برابر مشاغل بالا بوده، مثلاً حقوق رئیس یک بیمارستان دولتی 60هزار تومان بوده است. کارشناس بازار کار درباره مشاغل پرطرفدار دهه 60 میگوید: عمده کسانی که در این دهه در سن اشتغال بودند، حقوقبگیر دولتی بودند. شغل دولتی با خودش اعتبار اجتماعی و امنیت درآمدی داشت. کسانی که در این سالها وارد شغل دولتی میشدند هم حقوق بهنسبت خوبی میگرفتند و هم آینده روشنتری پیش رویشان بود.
بخش خصوصی آنزمان به شکل امروزی فعال نبود. بعد از مشاغل دولتی، دومین گروهی که در جامعه اعتبار داشتند، کاسبها بودند. بخش روستایی هم از محل کار کشاورزی و کارهای خانگی و تولیدات سنتی و بومی امرار معاش میکردند. آنزمان مشاغل دامداری و دامپروری و کشاورزی جمعیت بزرگی از روستاییان را تحت پوشش خود داشتند، اما بهتدریج با آغاز مهاجرت به شهرها، جمعیت روستایی رو به کاهش گذاشت و تغییرات اقلیمی هم مزید بر علت شد. از طرفی با ورود پدیدههای مدرن به جامعه، دیگر نیازهای روستاییان در روستا برآورده نمیشد. در این شرایط به جای سرمایهگذاری در روستاها، در سایه غفلت مسئولان مهاجرت گسترده به شهرها بحرانزا شد و بسیاری از بحرانهای امروز پیامد رشد بیرویه شهرنشینی است.
تغییر دیگری که بیشتر اواخر دهه 60 در بازار کار رخ داد، گسترش فعالیت در حوزه ساختوساز بود. کارشناس بازار کار در اینباره میگوید: کمبود مسکن در دهه 60 نمایان شد و تورم این بخش افزایش یافت. بهتبع این شرایط، کسانی که وارد فعالیتهای ساختمانی شدند، سودهای کلانی بهدست آوردند و این شغل در دهه 70و 80 نیز سودآوری خود را حفظ کرد. ثمره این اوضاع، رشد پدیده دلالی و واسطهگری و ایجاد شکاف عمیق بین آنها و بقیه جامعه بوده که هنوز هم دولت نتوانسته این شکاف را کاهش دهد.
خانوادهها کمتوقع بودند
اما چطور چنین حقوقهایی کفاف مخارج خانوادههای پرجمعیت آن سالها را میداد؟ حاجاسماعیلی معتقد است که علت مهمش، کمتوقعی خانوادهها بود و خیلی از مردم بهدلیل توقعات پایینی که داشتند، با دستمزدهای پایین مشغول کار میشدند. آنسالها با وجود اینکه شرایط جنگ حاکم بود و امکانات رفاهی بسیار کم بود، صبر و حوصلهها بیشتر بود. نوع نیازها هم خیلی کمتر از امروز بود و اینها باعث میشد که اداره زندگی راحتتر باشد و مشکلات زیادی در بازار کار نمایان نشود. از طرفی، سن کار هم پایین بود. اما امروز جوانان تا سن 27-28سالگی مشغول تحصیل هستند. بعد از آن چند سال در جستوجوی کار، بیکار میمانند و حتی تا چهلسالگی شغل مناسبی پیدا نمیکنند!
تفاوت دیگری که کارشناس بازار کار به آن اشاره میکند، حضور خانمها در بازار کار است. در گذشته، نگاه سنتی حاکم بود و تکلیفی روی دوش زنان نبود که حتما وارد بازار کار شوند. اما امروز در پی ارتقای سطح تحصیلات، بالارفتن سن ازدواج و افزایش هزینهها، زنان پا به پای مردان در بازار کار مشارکت دارند. باز متأسفانه بهتناسب این تغییر، شرایط آنگونه فراهم نشد که خانمها متناسب با توانایی و مهارت خود، به فعالیت اقتصادی بپردازند. حاجاسماعیلی در پایان با اشاره به اوضاع نابسامان بازار کار در شرایط کنونی، معتقد است تغییر رویهها در بازار کار و شرایط اجتماعی در کوتاهمدت میسر نیست و بزرگترین موضوعی که میتواند به بازار کار شوک وارد کند و حتی مشاغل جدیدی را توسعه دهد، تغییر شرایط از راه تعاملات سیاسی و حذف تحریمهاست، تا با بهبود وضع اقتصادی و افزایش توان اقتصادی مردم، بازار نیز رونق بگیرد.
یکشنبه 22 فروردین 1400
کد مطلب :
127802
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/kRNQx
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved