• سه شنبه 11 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 21 شوال 1445
  • 2024 Apr 30
چهار شنبه 25 بهمن 1402
کد مطلب : 218246
+
-

خاطرات فریدون جیرانی از ادوار جشنواره فیلم فجر

خیلی دور، خیلی نزدیک

خیلی دور، خیلی نزدیک

در روزهای انتشار ویژه‌نامه «بیست و چهار» خاطرات فریدون جیرانی در صفحه آخر منتشر می شد. جشنواره به پایان راهش نزدیک شد و بخش زیادی از خاطرات جذاب جیرانی هنوز باقی مانده است. آنچه می‌خوانید گزیده ای از خاطرات جیرانی از سال‌های نسبتا دور تا همین چند سال پیش است. خیلی دور، خیلی نزدیک.

سیاسی‌ترین جشنواره
جشنواره هجدهم در شرایطی برگزار شد که فضای جامعه به‌شدت سیاسی شده بود. دوره روزنامه‌های سیاسی و فعالیت احزاب و جناح‌ها و اتفاقاتی که جامعه از آن متاثر شده و به‌شدت سیاسی شده بود. سینما هم از فضای عمومی جامعه تأثیر گرفته بود و نتیجه‌اش این بود که تقریبا همه فیلم‌های مهم جشنواره هجدهم سیاسی بودند. مهم‌ترین فیلم که در بهمن۷۸ خیلی درک نشد و حرف مهم و پیش‌بینی تاریخی کیمیایی با برخوردهای تندی مواجه شد، فیلم «اعتراض» بود. سناریوی «اعتراض» را من قبل از ساخت خوانده بودم و حتی در جلسه‌ای هم در دفتر سیدضیاء هاشمی تهیه‌کننده فیلم که آن موقع «شوکران» را هم کار کرده بود، با حضور مسعود کیمیایی و محمدرضا موئینی حاضر شدم. یادم هست که در جلسه به کیمیایی گفتم دیالوگ‌های جوان‌ها در پیتزافروشی را دربیاورد که کیمیایی گفت اصلا فیلم را به‌خاطر همین دیالوگ‌ها می‌خواهم بسازم. بعدا فهمیدم حق با کیمیایی بود و ما تحت‌تأثیر فضا و جو، تحلیل‌مان از شرایط درست نبود. امروز خیلی راحت است که بگوییم اصلاحات شکست خورد ولی آن موقع که جناح چپ 2 انتخابات پی‌درپی ریاست‌جمهوری و شوراها را برده بود و در آستانه فتح مجلس بود، خیلی حرف بود که در فیلمت به صراحت درباره اصلاحات بگویی «اینم یه دوره‌س. تموم می‌شه.» زمان جشنواره هر دو جناح راست و چپ، «اعتراض» کیمیایی را نپسندیدند. هم روزنامه‌های جناح راست منتقد فیلم بودند و هم روزنامه‌های دوم‌خردادی. دیگر فیلم سیاسی این دوره، «متولد‌ماه مهر» احمدرضا درویش بود. اساسا تغییر درویش در این دوره خیلی مهم بود‌. فیلمساز سینمای دفاع‌مقدس نسبت به ماجراهای روز و فضای دانشگاه‌ها در بستری عاشقانه واکنش نشان می‌داد و این واکنش مهم بود. جشنواره هجدهم جشنواره بهمن فرمان‌آرا بود. نخستین فیلم بعد از انقلاب فرمان‌آرا که داوران جشنواره برایش فرش قرمز پهن کردند و «بوی کافور، عطر یاس» بیشتر جایزه‌ها را گرفت.«بوی کافور عطر یاس» هم جزو فیلم‌های سیاسی این دوره بود. نکته‌اش هم این بود که مدیران سینما و داوران فیلم را با وجود جنبه‌های انتقادی‌اش، همراه و همدل با دولت مستقر دیدند. در حالی که در مورد «اعتراض» کیمیایی، برداشت‌ها این بود که فیلم نگاهی انتقادی به دولت و سرنوشت اصلاحات دارد. در نتیجه با اینکه «اعتراض» در تمام رشته‌های اصلی نامزد سیمرغ شد و این نخستین‌باری بود که فیلمی از کیمیایی این میزان نامزد جایزه می‌شود، ولی در نهایت همه جایزه‌ها به فیلم فرمان‌آرا رسید و فیلمی که اصلا چهره‌پردازی نداشت، سیمرغ بهترین گریم را هم گرفت. «مرد بارانی» ابوالحسن داوودی هم ازجمله فیلم‌هایی بود که قبل از ساخت سناریوی آن را خوانده بودم و فکر نمی‌کردم فیلمی به این زیبایی براساس‌اش ساخته شود. فیلمی که یک قریبیان متفاوت و فوق‌العاده داشت که بحق جایزه بهترین بازیگر را گرفت. «مرد بارانی» هم مضمونی سیاسی داشت. جشنواره هجدهم، جشنواره «عروس آتش» هم بود. تنها دوره‌ای که خسرو سینایی توانست تماشاگران و منتقدان حاضر در جشنواره را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار دهد. می‌شود گفت«عروس آتش» پدیده دوره هجدهم بود. در جشنواره هجدهم نخستین حضور رضا میرکریمی ثبت شده، با «کودک و سرباز» که فیلم خوبی بود و نوید ظهور کارگردانی مهم را می‌داد. محمدرضا هنرمند هم در این جشنواره سیاسی با کمدی سیاسی «مومیایی۳» آمده بود که این فیلم هم مورد توجه داوران قرار نگرفت. در سیاسی‌ترین جشنواره‌ای که تا امروز برگزار شده، همه جوایز اصلی سمت یک فیلم رفت و بقیه فیلم‌ها که فیلم‌های مهمی هم بودند در حاشیه قرار گرفتند. به‌نظرم الان و با نگاه امروزم، با فاصله «اعتراض» کیمیایی بهترین فیلم دوره هجدهم بود.

جشنواره بیستم و شام‌آخر
«شام‌آخر» جزو نخستین فیلم‌هایی بود که توسط کمیته انتخاب برای مسابقه جشنواره بیستم برگزیده شد. آن موقع خانه سینما کمیته انتخاب جشنواره را تشکیل می‌داد و غلامرضا موسوی هم در کمیته انتخاب بود و همان موقع به من خبر داد که «شام‌آخر» رأی آورده و به مسابقه رفته است. فیلم برای بخش بین‌الملل جشنواره هم انتخاب شد. اولین اکران «شام‌آخر» در سینما صحرا بود و یادم هست که تماشاگران راضی از سالن بیرون آمدند. من با خانواده‌ام به سینما رفته‌‌بودم. هانیه توسلی از آن طرف خیابان خودش را به من رساند و با هیجان گفت «شام‌آخر» فیلم خوبی شده. آن سال سینمای مطبوعات سالن حجاب بود و فیلم در سالن مطبوعات خیلی با استقبال مواجه نشد. مصاحبه مطبوعاتی فیلم خیلی شلوغ بود، همه عوامل فیلم هم آمده بودند ولی سؤالات خوبی پرسیده نشد. عده‌ای متلک می‌گفتند و بولتن جشنواره مطلب توهین‌آمیزی همراه با کاریکاتور چاپ کرد که در تداوم برخورد منفی منتقدان با فیلم بود. خیلی عصبانی شدم و زنگ‌زدم بولتن و اتفاقا تلفن را هم رفیقمان علیرضا محمودی جواب داد که آن سال در بولتن بود. به هر حال منتقدان برخورد خوبی با «شام‌آخر» نکردند و داوران هم فیلم را دوست نداشتند. در آن سال مجید مجیدی عضو هیأت داوران بود و شنیدم که مجیدی فیلم ما را دوست نداشته است. آن دوره هم دوره فرمان‌آرا بود که با «خانه‌ای روی آب» جایزه بهترین فیلم را گرفت. سال «من، ترانه پانزده سال دارم» صدرعاملی که داوران خیلی دوستش داشتند و جایزه فیلمنامه و کارگردانی را به فیلم صدر عاملی دادند. در آن دوره بازگشت ناصر تقوایی اتفاق مهمی بود. تقوایی ۱۲سال بعد از «ای‌ایران» با فیلم «کاغذ بی‌خط» به جشنواره آمده بود. فیلم غریب «قارچ سمی» رسول ملاقلی‌پور هم در آن دوره حضور داشت و همینطور «ارتفاع پست» ابراهیم حاتمی‌کیا که نخستین فیلم حاتمی‌کیا بود که درباره آدم‌های جنگ نبود. فیلم‌های ملاقلی‌پور و حاتمی‌کیا جزو آثار مورد علاقه داوران جشنواره نبودند.

ظهور جوانان
جشنواره بیست‌ویکم باز هم من فیلم داشتم و با «صورتی» به جشنواره رفتم. «صورتی» را زمانی ساختم که کمتر کسی در سینمای ایران کمدی رمانتیک می‌ساخت. جالب است که عده‌ای از منتقدان این فیلم را دوست داشتند. خیلی از کسانی که با «شام‌آخر» ارتباط برقرار نکرده بودند از این فیلم تعریف می‌کردند. البته داوران خیلی فیلم را تحویل نگرفتند ولی فیلمنامه‌اش نامزد جایزه شد. سال۸۱، سال «نفس عمیق» پرویز شهبازی بود. نخستین فیلم تلخ قهرمان‌گریز سینمای ایران در آن دوره بود و نخستین فیلمی بود که از اصلاحات بریده و دیگر مرجعیت اصلاحات را قبول نداشت. «بوتیک» حمید نعمت‌الله هم به مسابقه نرفت که اشتباه هیأت انتخاب بود و فیلم در بخش فیلم‌های اول به نمایش درآمد و به‌شدت هم دیده شد. «بوتیک» فیلم بسیار خوبی بود و حال و هوای عجیب و غریبی در فیلم به چشم می‌خورد که خوب درآمده بود. فیلم «شب‌های روشن» فرزاد موتمن هم برای آن دوره بود که خیلی هم مورد توجه تماشاگران قرار گرفت. نخستین فیلم اصغر فرهادی هم در این دوره به نمایش در‌آمد و با «رقص در غبار» نخستین حضور حرفه‌ای اصغر فرهادی رقم ‌خورد. علیرضا امینی هم با «نامه‌های باد» یکی از فیلم‌های جالب‌توجه آن دوره را عرضه کرد که هنوز هم بهترین فیلمش است. داوران جشنواره جوایز اصلی را به کارگردان‌های باتجربه دادند و احمدرضا معتمدی برای «دیوانه از قفس پرید» جایزه بهترین فیلم را گرفت و فیلم «فرش باد» کمال تبریزی هم چند جایزه گرفت ولی ویژگی آن دوره ظهور فیلمسازان تازه‌نفس بودند که نشان می‌داد سینمای ایران در حال پوست‌اندازی است.

بازگشت کهنه‌کاران
دوره بیست‌ودوم، دوره بازگشت فیلمسازان باتجربه بود‌. جشنواره‌ای که 2فیلم جنگی مهم داشت. «مزرعه پدری» رسول ملاقلی‌پور که بهترین فیلم جشنواره بود ولی داوران دیگر فیلم جنگی این سال؛ «دوئل» احمدرضا درویش را دوست داشتند که چندین جایزه ازجمله جایزه بهترین کارگردانی را گرفت. در آن دوره یک فیلمساز دفاع‌مقدسی هم حاضر بود؛ عزیزالله حمیدنژاد با عاشقانه غریب «اشک سرما». دوره بیست‌ودوم، دوره «مارمولک» کمال تبریزی هم بود‌. یک کمدی پرسروصدا که زمان جشنواره کسی پیش‌بینی نمی‌کرد در اکران به مشکل بخورد و در جشنواره جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه فیلمنامه را گرفت. «مهمان مامان» داریوش مهرجویی هم در آن دوره به نمایش درآمد؛ فیلم تلخی که ظاهر شیرینی داشت و جایزه بهترین فیلم را هم ‌گرفت. مسعود کیمیایی هم در آن جشنواره پس از ۴ سال غیبت با «سربازهای جمعه» به فیلم فجر آمد که خیلی از آن استقبال نشد.
جشنواره‌های دوره احمدی‌نژاد
از سال۸۴ به جشنواره‌های دوره احمدی‌نژاد می‌رسیم و داستان سپهر سیاسی جامعه ایران عوض می‌شود. صفار هرندی جای مسجدجامعی را گرفته و وزیر ارشاد شده و محمدرضا جعفری‌جلوه معاون سینمایی است و جعفری‌جلوه، علیرضا رضاداد را که از میانه‌های دولت دوم اصلاحات به فارابی آمده و دبیر جشنواره فجر هم بود نگه‌می‌دارد. 2دوره اول جشنواره‌های دولت احمدی‌نژاد با دبیر 2سال پایانی دولت اصلاحات برگزار می‌شود. برخلاف پیش‌بینی‌ها فضای سینما خیلی بسته نمی‌شود و اصلا در آن دوره بود که اصغر فرهادی رشد ‌کرد و به فیلمساز مهمی تبدیل ‌شد‌. با «چهارشنبه‌سوری» و«درباره الی» فرهادی به فیلمسازی تبدیل ‌شد که تناقضات طبقه متوسط را به نمایش درمی‌آورد و در نخستین جشنواره دولت احمدی‌نژاد هم برای «چهارشنبه‌سوری» جایزه کارگردانی را ‌گرفت. فرهادی سیمرغ کارگردانی را در دوره‌های بیست‌وهفتم و بیست‌ونهم هم برای «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» ‌گرفت. سیاست‌های سینمایی آن دوره از دل کنار آمدن با جریان روشنفکری شکل گرفت و به همین دلیل هم فیلم‌های فرهادی به‌عنوان مهم‌ترین دستاوردهای سینمای ایران، در جشنواره فجر تحویل گرفته ‌شدند. مسعود ده‌نمکی هم با «اخراجی‌ها» دیگر پدیده فیلمسازی آن دوره بود. ده‌نمکی هم اساسا فیلمساز دوره احمدی‌نژاد بود که با پایان دولت احمدی‌نژاد هم عملا تمام ‌شد. دوران جشنواره‌های سال‌های۸۹و۹۰ من برنامه «هفت» را داشتم که پخش زنده بود و پس از سال‌ها کار مطبوعاتی نوع دیگری از کار رسانه را تجربه ‌کردم. پرچالش‌ترین برنامه ما هم که در برج میلاد مستقر بودیم، دوره بیست‌ونهم بود. شبی که مسعود فراستی روی آنتن زنده آن تعبیر را درباره مسعود کیمیایی و فیلم «جرم» به‌کار برد و همه‌‌چیز به‌هم ریخت‌. من ابتدا متوجه نشدم که فراستی چه گفته و وقتی آگهی رفتیم و بیرون آمدم متوجه شدم فراستی چه گفته و دیدم که فضا ملتهب شده و همه دارند واکنش نشان می‌دهند. نیما حسنی‌نسب را روی خط آوردم که از کیمیایی دفاع کند ولی فایده‌ای نداشت. فراستی آن جمله را گفته بود و همه‌‌چیز به‌هم ریخته بود. حامد بهداد را هم روی خط آوردم که باز یک مقدار فضا را تلطیف کنیم و شب‌آخر جشنواره هم به منزل کیمیایی رفتم و مصاحبه مفصلی گرفتم و پخش کردم تا آب رفته را به جوی بازگردانم. بعدش هم به ما اعلام کردند که فراستی دیگر به برنامه نیاید. در همین جشنواره اصغر فرهادی هم که «جدایی نادر از سیمین» را داشت، به استودیوی «هفت» نیامد و در همان راهروی برج میلاد با ما مصاحبه کرد.‌ فرهادی هم سر آیتمی که بچه‌های «هفت» زمان حاشیه‌های تولید «جدایی نادر از سیمین» در لحظه آخر نوشته بودند و فرصت نشده بود آن را قبل از پخش چک کنم، از ما دلخور شده بود. اینها اتفاقات بعضا گریزناپذیری بود که در برنامه زنده تلویزیونی ممکن است پیش بیاید. وقتی کار مطبوعاتی می‌کردیم مقاله و گزارش را می‌خواندیم و اگر مشکلی وجود داشت اصلاح می‌کردیم، در شتاب تولید برنامه‌ زنده گاهی وقت‌ها اتفاقاتی می‌افتد که از کنترل تو خارج است. خیلی تجربه سختی بود. اینکه گاهی ملاحظاتی باید داشته باشی و این ملاحظات ممکن است با خواسته‌های شخصی تو مطابق نباشد. خیلی سخت بود. همه هنرمندان نسبت به برنامه حساس بودند و اگر چیزی گفته می‌شد نمی‌آمدند مصاحبه کنند و منتقد ثابت برنامه ما هم فراستی بود که نسبت به بیشتر فیلم‌ها نگاه تند و تیز انتقادی داشت. با این همه من خیلی‌ها را به «هفت» آوردم. از رضا میرکریمی تا ابراهیم حاتمی‌کیا و کاری که در جشنواره کردم این بود که فراستی را مقابلشان نگذاشتم. سال۸۹ کم‌تجربه بودیم و سال۹۰ باتجربه‌تر و پخته‌تر شدیم و بعدش هم که داستان ما و برنامه «هفت» تمام شد.

بازگشت به مطبوعات و تجربه حضور در هیأت انتخاب
سال۹۴ سال بازگشت من به مطبوعات بود. تصمیم گرفتم یک روزنامه سینمایی دربیاورم. درخواست تغییر امتیاز هفته‌نامه «سینما» به روزنامه را دادیم و با یک گروه جوان و در عین حال باتجربه، روزنامه را راه انداختیم. روزنامه‌ای تحلیلی و پرمطلب که بعضی از دوستان قدیمی مطبوعات باورشان نمی‌شد ما بتوانیم هر روز چنین محتوایی را منتشر کنیم. آن سال از من دعوت شد که عضو هیأت انتخاب جشنواره سی‌وچهارم بشوم و من درگیر فیلم دیدن شدم و معمولا آخر شب‌ها به روزنامه می‌رفتم. آن سال فیلم‌های مهمی به جشنواره آمدند. جوان‌هایی که ما با دیدن فیلم‌هایشان غافلگیر شدیم. در رأس‌شان سعید روستایی با «ابد و یک‌روز» و محمدحسین مهدویان با «ایستاده در غبار». رضا درمیشیان هم «لانتوری» را داشت. حاتمی‌کیا با «بادیگارد» آمده بود و مانی حقیقی هم با فیلم عجیب «اژدها وارد می‌شود» متقاضی حضور در جشنواره فیلم فجر بود. دیگر فیلم مهم این دوره «نفس » نرگس آبیار بود که ما را در هیأت انتخاب متاثر کرد. ده‌نمکی هم «رسوایی۲» را داشت. یادم هست که در جلسه از فیلم ده‌نمکی دفاع کردم که در مسابقه بماند. از یک فیلم دیگر هم دفاع کردم ولی رأی نیاورد. فیلمی که محمد رحمانیان ساخته بود. اتفاق غم‌انگیز دیگر «نیم‌رخ‌ها»ی ایرج کریمی بود که رأی نیاورد. حضور در هیأت انتخاب کلا خیلی تجربه سختی بود. حضور در جایی که ممکن است از قول تو به دروغ به کارگردانی که فیلمش رأی نیاورده بگویند فلانی مخالف فیلمت بود. دوره بعدش باز هم در جشنواره فیلم داشتم. سال «مغزهای کوچک زنگ‌زده» و «ماجرای نیمروز» و «بدون تاریخ، بدون امضا». سالی بود که به من جفا شد و به فیلم «خفگی» من توجهی نکردند. فیلم هم بین تماشاگران و هم در میان منتقدان مورد توجه قرار گرفت. در مصاحبه مطبوعاتی جو کاملا مثبت بود ولی داوران به‌کل ما را نادیده گرفتند. عجیب‌ترین تصمیم، کاندیدا کردن فیلمبردار فیلم ما برای فیلمبرداری بود که خود مسعود سلامی آن را قبول نداشت. در مورد طراحی صحنه هم همین اتفاق افتاد و هم فیلمبردار و هم طراح صحنه خفگی از جشنواره انصراف دادند. یا از قلم انداختن بازیگر زن «خفگی». این دیگر سلیقه نبود مشخص بود که داستان دیگری است. در جشنواره۹۶ هم «بمب یک عاشقانه» را خیلی دوست داشتم. من آن سال «آشفتگی» را داشتم که برایش انتظاری نداشتم. برای «خفگی» انتظار داشتم که برآورده نشد. الناز شاکردوست برای «شبی که ‌ماه کامل شد» جایزه گرفت که خیلی هم خوب بازی کرده بود. نخستین بازی متفاوت شاکردوست در «خفگی» بود که حتی نامزد جایزه هم نشد.
آن سال‌ها سال‌هایی بود که من در پلتفرم‌ها حضور داشتم و ابتدا برنامه «سی‌وپنج» را راه انداختم. کل سال۹۵ در «سی‌وپنج» بودم. سال۹۶ هم برنامه زنده داشتم و با خیلی‌ها مصاحبه کردم. دوران تازه‌ای از راه رسیده بود.

تجربه داوری
سال۹۸ داور جشنواره شدم. حضور در هیأت داوران تجربه جالبی بود. سالی که من سکته کرده بودم و بزرگداشتی برایم گرفتند و تماس گرفتند داور شوم که قبول کردم و پیش از آغاز جشنواره شروع کردیم به دیدن فیلم‌ها. از فیلم‌های جالب آن دوره به «آتابای» نیکی کریمی، «روز صفر» سعید ملکان، «خورشید»، «تومان» مرتضی فرشباف، مجید مجیدی و «شنای پروانه» محمد کارت می‌توانم اشاره کنم. حاتمی‌کیا هم «خروج» را داشت‌. خیلی هم داوری سختی بود. تمایل یک‌سری از داوران این بود که به «آتابای» توجه بیشتری بشود ولی متأسفانه نشد. دبیر جشنواره اصلا در داوری دخالت نکرد. از بیرون هم کسی دخالت نکرد. به‌نظرم جواد عزتی برای «آتابای» باید دست‌کم کاندیدا می‌شد ولی رأی نیاورد. تجربه‌ای که از حضور در هیأت داوران به‌دست آوردم این بود که تو فیلم‌هایی را دوست داری ولی وقتی روی صندلی داوری می‌نشینی، ملاحظاتی می‌آید که گاهی مانع می‌شود. مثلا اینکه فلان فیلمساز امسال فیلم دارد و تو نمی‌توانی از کنارش عبور کنی. خودبه‌خود ملاحظات در داوری می‌آید و جوایز تقسیم می‌شود. ملاحظات در آن دوره سراغ ما آمد. همه ما شیفته «آتابای» بودیم ولی خیلی به آن جایزه ندادیم. آن دوره جایزه کارگردانی و فیلمنامه حق «آتابای» بود. ملاحظات در داوری تو را از سلیقه و تشخیص‌ات دور می‌کند.

آخرین جشنواره سیف‌الله داد
دوره نوزدهم آخرین جشنواره‌ای بود که با مدیریت زنده‌یاد سیف‌الله داد برگزار ‌شد. سیف‌الله داد از دوره شانزدهم که جشنواره «آژانس شیشه‌ای» بود تا دوره نوزدهم که «سگ کشی» بیضایی در آن به نمایش درآمد، جشنواره‌های پرشور و موفقی برگزار کرد. در دوره نوزدهم، تعداد فیلم‌های شاخص به اندازه دوره هجدهم نبود ولی با این حال در این دوره هم چند فیلم شاخص دیدیم. از «سگ کشی» گرفته تا «باران» مجیدی و «قطعه ناتمام» مازیار میری و «زیر نور ماه» رضا میرکریمی و فیلم تهمینه میلانی، «نیمه پنهان». در جشنواره نوزدهم، مشخص است که شرایط سینما تغییر کرده و بعد از جشنواره هم سیف‌الله داد می‌رود.

اولین جشنواره دولت یازدهم
بهمن۹۲ دولت یازدهم که تازه روی کار آمده نخستین جشنواره‌اش را به دبیری علیرضا رضاداد برگزار کرد که جشنواره جنجالی‌ای هم شد‌. بیشتر جنجال‌ها هم سر «عصبانی نیستم» به پا شد و ماجرای عوض‌کردن برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد پیش آمد. «قصه‌ها» هم از دیگر فیلم‌های مهم آن دوره بود و «رستاخیز» درویش که جوایز مهمی هم گرفت. جشنواره‌ای که «چ» حاتمی‌کیا و «شیار۱۴۳» نرگس آبیار و «آذر شهدخت» بهروز افخمی در آن بودند. دولت جدید تازه سرکار آمده، هم می‌خواست به انتظارات سینماگران پاسخ بدهد و هم منتقدان دولت را به مخالفت با دولت و ارشاد ترغیب نکند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید