راهبرد دولت بایدن برای بازگشایی مدارس در آمریکا چیست؟
روانشناسان: قطع ارتباط دانشآموزان تجربهای مثل سوگواری است
سال گذشته زمانی که مدارس بهطور موقت بسته شد تا از شیوع بیشتر کرونا جلوگیری شود، دانشآموزان زیادی خوشحال شدند اما این حس در طول زمان دگرگون شد و اکنون همه به فکر بازگشایی مدارس هستند. به گزارش همشهری آنلاین، طبق دستورالعملهای تعیینشده توسط مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای آمریکا و تجزیه و تحلیل آخرین آمار، فقط ۴درصد از دانشآموزان ایالات متحده در مناطقی زندگی میکنند که میزان انتقال ویروس کرونا به اندازهای کم است که مدارس میتوانند برای یادگیری تماموقت و بدون محدودیت بازگشایی شوند.
به گزارش سیانان، در شروع پاندمی و تعطیلی مدارس دانشآموزان زیادی از این وضعیت خوشحال بودند اما اکنون که همهگیری بیش از یکسال به طول انجامیده، موارد متعددی از بیماریهای روحی در کودکان گزارش شده است. نیویورکتایمز در گزارشی نوشت: دولت بایدن بازگشایی مدارس را بهعنوان یکی از محورهای اصلی در استراتژی ویروس کرونا قرار داده و براساس توصیههای C.D.C هر مدرسه ابتدایی بهگونهای امکان بازگشایی دارد. حتی پس از کاهش شدید تعداد موارد ابتلا به ویروس کرونا نیز، با لحاظ تعداد موارد و نیز تعداد آزمایشهای مثبت، بیشتر شهرها در دستهای قرار دارند که توصیه به آموزش ترکیبی -حضوری و در خانه- شدهاند و تعداد کمی دانشآموز در هر کلاس حاضر میشود.
در مورد مدارس راهنمایی و دبیرستان، بخشهای وسیعی از کشور توصیه به آموزش از راه دور شدهاند. هرچند برخی مدارس با کنترلهای سختگیرانه و تستهای منظم باز هستند و ملزم به تعطیلی نشدهاند. با وجود این، رهنمودها بحثبرانگیز بوده و برخی کارشناسان آنها را بیش از حد ضروری و سختگیرانه میدانند و برخی مناطق تصمیم به بازگشایی مدارس با دستورالعملهای عادیتری گرفتهاند. در مناطقی که میزان ابتلا کمتر از ۵۰مورد جدید در هر صدهزار نفر در هفته و تعداد آزمایشهای مثبت 7روزه کمتر از ۸درصد گزارش شود، یادگیری حضوری برقرار است و مدارس ملزم به رعایت اقدامات احتیاطی ازجمله استفاده از ماسک، شستن دست، تمیزکردن وسایل و رعایت فاصله فیزیکی ۱.۸متری هستند.
همچنین مدارس باید اطمینان حاصل کنند که دانشآموزان، معلمان و کارکنان در صورت بروز علائم مورد آزمایش و در صورت مثبتشدن تست در قرنطینه قرار گیرند. یادگیری ترکیبی در جوامعی اجرا میشود که ۵۰ تا ۱۰۰مورد هفتگی جدید به ازای هر صدهزار نفر داشته باشد و تعداد آزمایشهای مثبت 7روزه آنها ۸ تا ۱۰درصد باشد. به این ترتیب برخی دانشآموزان در مدرسه و برخی دیگر در خانه بهصورت آنلاین آموزش میبینند. بعضی مدارس تنها به دانشآموزانی که به حضور نیاز زیادی دارند اجازه شرکت در مدرسه را میدهند.
یادگیری از راه دور تماموقت نیز برای دانشآموزان مقاطع راهنمایی و دبیرستان در مناطقی که حداقل ۱۰۰مورد جدید در هر 100هزار نفر یا میزان آزمایشهای مثبت 7روزه ۱۰درصد یا بیشتر باشد توصیه شده است. در این شرایط مدارس ابتدایی نیز بهصورت ترکیبی باز هستند. این تصمیم با استناد به تحقیقاتی گرفته شده که حاکی از آن است که کودکان خردسال با احتمال کمتری ویروس کرونا را در مدارس گسترش میدهند.
حتی مدارس راهنمایی و دبیرستان نیز میتوانند باز بمانند اگر «تمام استراتژیها، ازجمله ماسک و فاصله فیزیکی» را بهطور دقیق اجرا کنند و درصورتی که «موارد کمی» از ابتلا در مدارس رؤیت شود میتوانند با ارائه آزمایش هفتگی ویروس کرونا برای دانشآموزان و کارمندان به یادگیری ترکیبی روی آورند. جاسمین رید، سخنگوی مرکز کنترل بیماری، تأکید کرد تصمیمگیری در مورد حالت یادگیری بهصورت حضوری، ترکیبی یا مجازی، در هر مقطع باید بر اساس ترکیبی از عوامل مورد اشاره انجام شود.
به گزارش انبیسی نیوز، این طبقهبندی توسط اتحادیه ملی معلمان مورد ستایش قرار گرفته است؛ در ایالات متحده حدود ۱۳هزار و500 منطقه آموزشی وجود دارد که نظارت بر آن بسیار دشوار است. اکنون بسیاری از مدارس تصمیم به بازگشایی در سطح محلی دارند.
با این حال برخی دانشآموزان که از کلاسهای مجازی خسته شدهاند با گزارش احساس تنبلی و استرس از ادامه پیداکردن وضعیت آموزش از راه دور ابراز نارضایتی دارند. بهنظر میرسد نوجوانان در آستانه برخورد با نقطه شکست هستند، چیزی که روانشناسان آن را «دیوار همهگیری» نامیدهاند. والدین و کودکان آنها هردو در آستانه فراموشکردن زندگی قبل از کرونا هستند. اینکه اختلالی طبیعی جلوه کند بسیار آسیبزاست. مطالعه پژوهشکدهای در بوستون که روی ۱۶۰۰دانشآموز و خانوادههای آنها انجام شد، نشان داد تغییر مداوم برای بچهها غیرقابل تحمل است.
درک محدودیتهای پیشآمده برای کودکان بسیار دشوار است؛ اکنون بیش از یکسال است که دانشآموزان از ارتباط حضوری و مستمر با همسالان و معلمان خود محروماند. اهمیت این موضوع تا آنجاست که برخی روانشناسان این تجربه را مشابه تجربه سوگواری دانستهاند. والدین باید بهخاطر داشته باشند که دانشآموزان کمسنوسال ساختار احساسی سادهای دارند و نمیتوانند بین تجربههای گوناگون احساسی خود تفکیک قائل شوند. دانشآموزان بزرگتر نیز دچار بیانگیزگی و بیعلاقگی شدهاند و به همین دلیل هر دو گروه نیاز به کمکهایی متناسب با سن خود دارند.
بر همین اساس ضروری است تا والدین با فرزندان خود صحبت کنند و به آنها اجازه بروز احساسات دهند؛ البته باید توجه داشته باشند فقط صحبت از مثلا احساس نگرانی کافی نیست و باید از چرایی و چگونگی تجربه این احساس نیز صحبت کنند. کلمن، روانشناسی از فلوریدا گفت ما درحالیکه احساسات فرزندانمان را فراموش میکنیم به آن لطمه میزنیم. کودکان بسیاری در این دوران از حضور در گروه همسالان و کسب تجربه زندگی اجتماعی محروم ماندهاند و این بزرگسالان هستند که باید به آنها در سپریکردن این ایام کمک کنند.