آموزش الزامی برای دوچرخهسواری
مهلقا ظهیرالاسلام_مربی و دوچرخهسوار
سالهاست، دوچرخه به دوست و رفیقم تبدیل شده و از سال90 هم دوچرخهسواری را حرفهای شروع کردم و سال93هم دورههای مربیگری را گذراندم. الان وضعیت شهر بهگونهای است که کودکان مانند سالهای گذشته فضای کافی برای بازی بهویژه دوچرخهسواری ندارند، خانهها کوچک شده و از حیاط هم خبری نیست.
کوچهها هم به جایی برای پارک خودرو و محل عبور و مرور موتورسواران تبدیل شدهاند. کودکان، نسل آینده هستند و آموزشهای امروز محصولی میشود که سالهای بعد میتوان برداشت کرد. پس اگر آموزشهای خوب داده شود، حتما آیندهسازان موفقی خواهند شد. این موضوع، در همه زمینهها حتی در ورزش و دوچرخهسواری هم مصداق دارد. رکاب زدن سبب افزایش اعتمادبهنفس، شکوفایی خلاقیت و شادابسازی روحیه میشود. اگر کودکان در سنین پایین دوچرخهسواری را اصولی بیاموزند و با تمام اجزای دوچرخه آشنا شوند و حتی برخی از کارهای فنی مانند پنچرگیری را یاد بگیرند در آینده میتوانند افراد قانونمند و البته مقاوم در برابر سختیها و خلاق باشند. این نکته شاید خیلی ساده باشد، اما بسیار با اهمیت و تأثیرگذار است که متأسفانه خیلی مورد توجه قرار نگرفته است.
به هر حال آموزش دوچرخه به کودکان دغدغهام بود و این کار را شروع کردم. کودکان و نوجوانان نیازمند حمایت هستند و صرف خرید دوچرخه توسط والدین و تنها بسترسازی برای دوچرخهسواری امن از سوی مدیریت شهری، نمیتواند باعث رشد و پرورش جسمی و فکری آنها شود. میپذیریم در سالهای اخیر اقدامات بسیار خوب و ارزشمندی در حوزه حملونقل پاک انجام شده که میتوان به راهاندازی ایستگاه دوچرخههای اشتراکی و احداث مسیرهای امن دوچرخه در کلانشهر تهران اشاره کرد. همین کارها سبب شده مردم به دوچرخهسواری ترغیب شوند و امروز تعداد دوچرخهسواران در تهران بسیار بیشتر از سالهای قبل است. نکته مهم اینکه قرار گرفتن مقوله آموزش در کنار این زیرساختها قطعا کمک بیشتری میکند تا مانند کشور هلند به کشور دوچرخهها تبدیل شویم. مراکز فرهنگی و سراهای محله بهترین مکان برای برگزاری دورههای آموزش دوچرخهسواری به کودکان هستند و حتی در وضعیت کرونایی امروز میتوان این دورهها را در فضاهای باز مانند پاتوقهای محلی و بوستانها دایر کرد تا سلامت کودکان به خطر نیفتد. کلام پایانیام این است که غفلت از آموزش و آگاهسازی مردم نهتنها ما را به توسعهیافتگی سوق نمیدهد، بلکه منجر به عقبگرد میشود و این نکته مهم در همه زمینهها حتی در بحث استفاده از حملونقل پاک مانند دوچرخه کاربرد دارد.
هماکنون در بسیاری از شهرهای کشورهای توسعهیافته، محلهایی برای آموزش دوچرخهسواری به کودکان و بزرگسالان احداث شده است؛ درست مثل پارکهای ترافیک راهاندازی شده در شهر تهران، اما با این تفاوت که در این محلها، آموزش دوچرخهسواری و قوانین مربوط به آن بسیار جدی گرفته میشود. بهطور نمونه در لندن، پارکهای آموزش دوچرخهسواری وجود دارد که افراد پس از گذراندن 3سطح آموزشی میتوانند مدرک دوچرخهسواری در شهر را بهدست آورند. برای این منظور استانداردهایی تعریف شده است. در سطح یک آموزش، مهارتهای لازم دوچرخهسواری در محیطی بدون ترافیک و بدون خودرو آموزش داده میشود، در سطح دو، دوچرخهسواری در مسیرهای خلوت و با ترافیک کم صورت میگیرد و در سطح سوم نیز دوچرخهسوار باید در معابر پرتردد و با حجم ترافیک بالا و همچنین با تقاطعها و پیچ و خمهای فراوان حضور پیدا کند تا این گونه سفر ایمن با رعایت قانون را یاد بگیرد. در برخی از کشورها هم دوچرخهسواری جزئی از برنامه مربوط به واحد درسی تربیتبدنی در مدرسه است؛ بنابراین با چنین آموزشهایی است که در برخی از شهرها دوچرخهسوارها سهم یکسومی از سفرهای روزانه شهری را دارند؛ چراکه هم زیرساختها فراهم شده و هم شهروندان به تأثیرات مفید دوچرخهسواری ایمن و قانونمند پیبردهاند.