گوزن ها / مسعود کیمیایی 1354
تیرباران
سعید مروتی_روزنامه نگار
«گوزنها» سال۵۳ و در اوج اختناق ساواک ساخته شد. فیلم ابتدا «تیرباران» نام داشت و بعد گوزنها نامیده شد. اینکه در دهه50، فیلمی با حضور کاراکتری که چریک بودنش اظهر منالشمس است ساخته شود خود نکته غریبی بود. کیمیایی از «قیصر» به بعد همواره و فیلم به فیلم مضامین اجتماعی، سیاسی بیشتری را وارد آثارش میکرد و گوزنها ادامه مسیری است که با قیصر آغاز و با «بلوچ» و «خاک» ادامه یافت. گوزنها به شکل جالب توجهی مشی مسلحانه را به تصویر میکشید. از آن شاپرک گیر کرده در سیم خاردار در تیتراژ گرفته تا شروع فیلم با لانگشات تهران و تصویر اتومبیل آریایی که روی شیشهاش جای گلوله مشخص است و قدرت از آن پیاده میشود تا کشیدن دست خونی بر دیوار آجری دبیرستان بدر، مفهومی نمادین را به مخاطب منتقل کند. در گوزنها کیمیایی رئالیسم اجتماعی مدنظرش را با نمادهایی که انتزاعی نیستند و کارکرد و کاربرد مشخصی دارند، اجرا میکند. اثری که به شکل صریحی، سیاسی بودنش را فریاد میکند. و این صراحت به شکل قابل تاملی تبدیل به شعار نمیشود. فیلم در سینمای ایران نمونه متعالی تبدیل امر سیاسی به درام است. به تعبیر دقیقتر گوزنها درامی است که کاراکتر میسازد، داستان میگوید (و خالق گوزنها داستانگوی درجه یکی است)، موقعیت خلق میکند و اعتراض سیاسی، اجتماعیاش از دل میزانسن متبلور میشود. قرار گرفتن چریک شهری کنار کاراکتر آشنای سینمای کیمیایی که خاستگاه، ریشه و هویت دارد و انبوه دیالوگهای مؤثر و روح معترضی که در سراسر فیلم حضورش حس میشود، خانه ویران سیدو بقیه ساکنان مفلوکش را مانند سرزمینی گرفتار فقر و ظلم، نمایان میکند. گوزنها فیلمی است که اندازه نگهمیدارد و همهچیز را در بستر فضا و آدمهایش تعریف میکند. شعارهای تند و چپگرایانه قدرت با تصویری که فیلمساز از او ارائه میدهد همخوان است. چنانچه سید به عنوان قهرمان مطلوب فیلمساز، باورپذیر و همدلیبرانگیز است. فیلم در بیشتر سکانسهایش ارجاعات و نشانههایی سیاسیای به همراه دارد و در عین اینکه بهشدت فیلم زمانهاش است، رنگ کهنگی بهخود نگرفته است. سکانس پایانی گوزنها و کشته شدن سید و قدرت در کنار هم و انفجار آن خانه قدیمی و گلوله باران شدنش، شمایلی اسطورهای از قهرمانان فیلم میسازد. رمز ماندگاری یکی از سیاسیترین فیلمهای دهه50، در جزئیات، تبلور مایههای کیمیاییوار و غلبهای است که گوزنها به لحاظ حسی و عاطفی در هر دیدار بر تماشاگرش دارد. این فیلم صریح اعتراضی، با حس نوستالوژیک و رفاقت مردانه بینظیرش و عواطف انسانیای که در آن موج میزند، همچنان زنده مانده است. اینکه آرمانگرایانی از جان گذشته در دهه50 اسلحه بهدست گرفتند تا مقابل ظلم و اختناق بایستند چه بودند و چه کردند یک داستان است و اینکه قدرت که با یک چمدان پول و یک مشت شعار سراغ رفیق قدیمیاش میآید یک داستان. نقد و بازخوانی مشی چریکی که در این سالها باب شده، ربط چندانی به جهان گوزنها ندارد و فیلم کیمیایی همچنان زنده و کنشمند و تأثیرگذار است.