سه بُعدیکه اسکله میسازند
درباره حاشیهها و متن بیانیه شعر حجم و یدالله رؤیایی
مرتضی کاردر
حرکت شعر نو فارسی در دهه 40 بسیار شتاب میگیرد. ظهور احمدرضا احمدی و آغاز موج نو شعر فارسی، حرکتهای پیشرو سهراب سپهری و فروغ فرخزاد، نوشتههای اسماعیل نوری علا در تبیین و تقسیمبندی شاعران موج نو و انتشار «جزوه شعر» و جُنگ «شعر دیگر» و نوشتههای یدالله رؤیایی درباره مسائل نظری شعر مدرن و انتشار مجموعههایی چون «بر تفاضل دو مغرب» محمدرضا اصلانی و «نمک و حرکت ورید» پرویز اسلامپور خبر از حرکتهای تازه و شکلگیری زیباییشناسی متفاوتی در شعر نو فارسی میدهد. «بیانیه شعر حجم» که در سال 1348 منتشر میشود، یکی از تجلیهای شعر پیشرو فارسی در مسیر ابراز وجود و خبر دادن از حرکتی تازه است.
شعر حجم از معدود ترکیبهایی است که هنوز مانده و محل بحث است، درست مثل «جیغ بنفش». عبارت شعر حجم آنقدر نامتعارف است که هنوز فهمناشده بهنظر میرسد. مسئله اصلی در خود بیانیه است. وقتی به بیانیه شعر حجم نگاه میکنیم، تعریف روشنی نمیبینیم. بیشتر توصیفهایی است درباره شعر و نوعی حرکت در شعر که مفهوم و مصداق روشنی ندارد. بیانیه شعر حجم بیشتر از آنکه درباره چیستی شعر حجم باشد درباره این است که شعر حجم چه چیزهایی نیست و گونههای دیگر شعر را نفی میکند. همچنین بهنظر میرسد عنوان حجمگرایی نیز ترجمه درست و مفهومی برای اسپاسمانتالیسم (Espacementalism) نباشد. حتی اصل عبارت نیز محل بحث و تردید است.
نام شعر حجم با یدالله رؤیایی گره خورده است. شاعر و نظریهپرداز صاحبنفوذ دهههای 40 و 50 که نقدهایی حول محور فرم در مطبوعات نوشته و چند مجموعه شعر منتشر کرده است. رؤیایی در شعر و نظریه متهم به ترجمهگرایی است. متهم است که نظریهها را از زبان فرانسه میگیرد و به فارسی برمیگرداند. با این همه، خلاقیت او در طرح بحثها و نظریههای تازه در شعر نو فارسی و کوشش برای بومی کردن آنها انکارناپذیر است.
در بیانیه شعر حجم نام یدالله رؤیایی و پرویز اسلامپور و محمود شجاعی و بهرام اردبیلی و هوشنگ آزادیور آمده است و در حاشیههای رؤیایی بر شعر حجم که از آغاز حاشیهساز بوده نامهایی که بیانیه را امضا نکردهاند؛ مثل محمدرضا اصلانی، فریدون رهنما، بیژن الهی، هوشنگ چالنگی و دیگرانی که در جلسههایی که به صدور و امضای بیانیه منجر شد حاضر بودهاند؛ مثل نصیب نصیبی، پرویز زاهدی، علیمراد فدایینیا و کسانی که رؤیایی ایشان را پارتیزانهای جنبش حجم در شعر و دیگر رشتههای هنر خوانده است؛ مثل سیروس آتابای، نورالدین شفیعی، کامران دیبا، احمدرضا چهکنی و رضا زاهد.
در سالهای بعد کم نیستند کسانی که آشکارا و پنهانی، رؤیایی را به مصادره حرکتهای نوگرایانه شاعران جوان به نفع خود و شعر حجم متهم میکنند. بسیاری از کسانی که نامشان در بیانیه یا حواشی رؤیایی درباره شعر حجم آمده بهنوعی از آن اعلام برائت میکنند. به هر روی، امروز پرویز اسلامپور یا بهرام اردبیلی یا هوشنگ آزادیور، محمود شجاعی و هوشنگ چالنگی را به نام شاعران شعر حجم نمیشناسیم. آنها بیشتر ترجیح میدادند نامشان همراه بیژن الهی بیاید تا یدالله رؤیایی.
با این همه، اعتماد به نفس رؤیایی و باوری که بهکار خود دارد سبب میشود که یکتنه بار شعر حجم را به دوش بکشد. یدالله رؤیایی در سالهای بعد به بسط و تبیین و بیشتر از همه تنقیح شعر حجم، در شعر و نظریه شعر، میپردازد و دستکم سعی میکند خود نمونههایی از شعر متفاوتی بهدست دهد که احتمالاً باید مصداق نظریههای او باشند. ناگفته نماند که یدالله رؤیایی، فارغ از موقعیت و جایگاه اجتماعی، تنها کسی در میان نامهای متن و حاشیه شعر حجم است که قابلیت رهبری جریانی تازه را در شعر فارسی دارد.
بحث درباره شعر حجم در سالهای دهه50 در مطبوعات بیشتر از اینکه ناشی از تأثیر شعر حجم باشد، در حقیقت از شکلی از شعر و هنر نخبهگرای پیشرو خبر میدهد که کمتر توجهی به درک و پسند عموم مخاطبان دارد. شعر حجم در واقع میان معدود شاعران و حلقههای شعر روشنفکری جریان دارد و در مطبوعات بازتاب مییابد. اما شعر نو فارسی راه خود را میرود و خوانندگان شعر فارسی شاعران خود را فارغ از حلقهها و جریانها انتخاب میکنند.
در سالهای بعد، بهویژه پس از دهه70، بیانیه شعر حجم و شعرها و نظریههای رؤیایی که در کتابهایی مثل «از سکوی سرخ» و «هلاک عقل به وقت اندیشیدن» آمدهاند محل بحث و بررسی بسیار و قرائتهای تازه قرار میگیرد. او دستکم از دیگر شاعران حاشیه و متن شعر حجم و شعر دیگر که اغلب در سکوت و فراموشی روزگار میگذرانند و حتی سالهاست که شعر هم منتشر نمیکنند، حرفهای بیشتری برای گفتن دارد و کیست که بتواند انکار کند حرفهای او بخشی از ذهنیتهای شاعران پیشرو فارسی در راه رسیدن به شعری متفاوت است که از آغاز در جهت دادن به حرکتهای شعری پس از خود تأثیرگذار بوده.