
محلات متشخص برای تهران؟ آری. ممکن است!

ترانه یلدا- خبرنگار
سالها میگذرد از روزی که نخستین انتخابات شورایاریها برای محلات تهران برگزار شدند. قرار بود شوراهای محلات تحت عنوان شورایاری، یار و یاور شورای شهر باشند. دورههای اول اتفاقا بهتر هم سپری شد. با اینکه جایگاه شوراهای محله از ابتدا در قانون خوب تعریف نشده بود، و در قانون شوراها فقط اسمی از نهادهای شورایار آمده بود، و شهروندان نیز همه از وجود و کم و کیف این نهادهای نسبتا مردمی زیاد باخبر نبودند، اما شورایاران، بهخصوص در محلات و مناطق جنوبی شهر تهران، به داد مسائل و مشکلات محلات میرسیدند. با اینکه از ابتدا نقشی نظارتی، شبیه نقش شورای شهر، برای شورایاریها درنظر گرفته شده بود، اما آنها از جوی و آسفالت و پیادهرو و کانیو در فضاهای عمومی گرفته تا امور آبفا، مخابرات، پلیس و شورا و شهرداری ناحیه و منطقه و مدارس و مساجد و هیئتهای عزاداری و جشنهای مذهبی محلات را پیگیری میکردند و بهنوعی درگیر امور اجرایی محلات نیز شدند.
این دخالت در امور اجرایی محلات اما، از زمانی بیشتر هم شد که در زمان شهرداری آقای قالیباف، شعار محلهمحوری و شهروندمداری نزد مدیریت شهری در سطوح برنامهریزی، تغییراتی را در ساختار این نهادهای محلی و انتخابی مردم پدید آورد و شورایاران درگیر اموری شدند که به نوعی آنها را بیشتر بهعنوان خدمتگزار شهرداری بهکار گرفت تا بهعنوان نماینده مردم در طرح خواستههای محله. در اینجا به جزئیات این تغییر ساختار و اساسنامه و آییننامه اجرایی شورایاریها وارد نمیشوم، و فقط اشاره میکنم که در هر محله هیأت امنایی انتصابی (از آموزش و پرورش و...)، برای هر محله معرفی میشد تا در کنار شورایاران و بعضا سمنهای فعال در محل، مدیر محلهای را، به اتفاق، برای اداره سرای محله انتخاب کنند. این مدیر سرا، پس از انتخاب، دیگر وارد امور اجرایی مدیریت سرای محله میشد و در کار و برنامههایش (اجاره دادن سرا برای کلاسها و برنامههای فرهنگی- آموزشی محلی ویژه کودکان و نوجوانان و بانوان و گذاشتن برنامههای محلی فروش تولیدات محلی و غیره)، استقلالی نسبی یا کامل از شورایاری محل پیدا میکرد. از فضای سرای محله اتاقی در اختیار شورایاری قرار میگرفت تا جلسات هفتگی یا ماهانه خود را در آن برگزار کند، و موظف میشد برنامههایش را هم با راهنمایی و طبق برنامهریزی معاونت فرهنگی- اجتماعی شهرداری تنظیم و به اجرا درآورد. همچنین در ساختار مدیریت محله کمیتههایی تخصصی تشکیل میشدند که در هر یک، از 3 تا 5 نفر به امور هماهنگی و برنامهریزی، عمران و خدمات شهری، فرهنگی و ورزشی و غیره میپرداختند.
البته بودند شورایاران دلسوزی که در مساجد برنامههای آموزشی مختلف برای مردم میگذاشتند و آنان را برای تابآورتر شدن در مقابل مشکلات و بحرانها، - مثلا زلزله یا سیل و غیره - توانمند میکردند، یا شورایاران متخصص و تحصیلکردهای که با تعهد در مقابل اشتباهات شهرداری میایستادند و از در مذاکره برای جلوگیری از آسیب به شهر - مثلا تخریب باغهای محل - درمیآمدند، اما بهطور کلی میتوان گفت شورایاران بهسرعت جذب کار و یاوری در امور ساختوساز با شهرداری شدند. و بهتدریج نقش نظارتیشان کمرنگ شد و اقتدار خود را بهخصوص در 2 دوره اخیر، هم در عمل و هم به لحاظ قانونی، در محلات از دست دادند. اکنون کار به جایی رسیده است که حضور شورایاران هم برای مردم حیاتی نیست. هم ستادهای دوگانه تشکیل شده برای هماهنگ کردن کار شورایاریها با مقاومتها و مشکلاتی روبهرو شدهاند. و از حدود 2ماه پیش هم که بهطور کلی دیوان عدالت اداری انتخابات شورایاریها را غیرقانونی تشخیص داده و لغو کرده است! اما آیا این تشکیلات مردمی فعال در بسیاری از محلات تهران محکوم به فناست؟ آیا دولت و مجلس و شهرداریها واقعا بهوجود شورایاران و مشارکتهای مردمی تمایل ندارند؟
واقعیت این است که رشد و بلوغ تشکلهای محلی میتواند بار مهمی را از دوش شهرداری و دولت بردارد. شورایاران و فعالان محلی نشان دادهاند که میتوانند یاوران خوبی برای نظام مدیریت شهری تهران باشند. به شرطی که وجودشان به رسمیت شناخته شود و مردم نیز اقبالی به این نهادهای محلی و مردمنهاد از خود نشان دهند. در این ورطه، در درجه اول شورای شهر و شهرداری، سپس مجلس قانونگذاری، و از سوی دیگر مردم محلات و دولت باید دست بهدست یکدیگر دهند تا این نهاد جان دوباره بگیرد و احیا گردد.
ابتدا، قانونی حامی و مستحکم باید کل تشکیلات شوراها را در ردههای محلی تا منطقهای و شهری، مورد تجدید نظر قرار دهد تا گروههای مردمی در محلات اطمینان حاصل کنند که نمایندگان انجمنهای محلی فعال و همبستهشان، که سرمایههای اجتماعی و روح سرزنده محلات، و یار و یاور شهرداری باید باشند، تا شورای شهر مدارج نمایندگی را طی خواهند کرد و با حضور در شورای شهر خواهند توانست مسائل محلی را به گوش شورا و مسئولان شهرداری برسانند و پیش ببرند. در تمام دنیا نمایندگان محلی از پایین به بالا مسیر نشستن در شورای شهر را طی میکنند و نمایندگان واقعی مردم شهر و محلات آن هستند. روشن است که این نمایندگان میتوانند تعلق خاطر سیاسی به احزاب مختلف نیز داشته باشند، اما در شهری با تفکر مدنی، شهروندان لااقل در محله خود بهراحتی میتوانند کسانی را از نخبگان و معتمدین و افراد سرشناس محل انتخاب کنند و به شورا بفرستند. و مطمئن باشند که آن افراد به مسائل واقعی محلات اشراف دارند و با جدیت مسائل را پیگیری و بر امور نظارت خواهند کرد. فقط در این صورت است که مردم محلات، خود به عرصه یاوری در اداره شهر وارد خواهند شد و از وقت و سرمایه خود مایه خواهند گذاشت تا شهر در تمام محلاتش، به تشخص و هویت واقعی خود دست یابد، از ارزشهای محلی دفاع شود و مدیریت شهری یاورانی بیشمار در کنار خود پیدا کند؛ از شورایاران و سمنها تا خیرین و داوطلبان، تا سرمایهگذاران محلی بزرگ و کوچک، که با رونق کسبوکار خود بر روشنایی شهرمان خواهند افزود.