ریاست 10 ساله محسن مؤمنی بر حوزه هنری به پایان رسید و محمدمهدی دادمان جوان ریاست حوزه هنری را بهعهده گرفت
فراز و فرود حوزه هنری
بررسی کارنامه 40 ساله حوزه هنری از سالهای دهه 60 تا امروز
مرتضی کاردر_روزنامه نگار
در روزهای اخیر عکسی در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود؛ عکسی دستهجمعی که همه هنرمندان حوزه هنری را در سالهای دهه60 در پلههای ساختمان قدیمی حوزه نشان میدهد؛ سالهایی که همه آن را دوره طلایی حوزه هنری میدانند. قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، محسن مخملباف، حسین خسروجردی، ساعد باقری، مجید مجیدی، حسامالدین سراج و بسیاری دیگر در عکس به چشم میخورند و پیش پای همه آنها محمدعلی زم ایستاده است؛ عکسی که برای بسیاری از آدمها و مخاطبان حوزه هنری در سالهای دور و نزدیک خاطرهانگیز است. حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی نهادی است که داعیهدار اصلی هنر انقلاب اسلامی است اما در سالهای اخیر شاید هیچگاه شکوه سالهای نخست را پیدا نکرد. دیروز محمدمهدی دادمان به جای محسن مؤمنی بر صندلی ریاست حوزه هنری نشست تا چهارمین رئیس حوزه هنری در 40سال اخیر باشد. به همین مناسبت فعالیت 40ساله حوزه هنری را مرور کردهایم.
آوینی همیشه استاد
اصلیترین مسئله حوزه هنری در سالهای خروج هنرمندان نسل اول، بحران رهبری است. سیدمرتضی آوینی برگ برنده محمدعلی زم در سالهای خروج هنرمندان نسل اول است. مرتضی آوینی هنرمندی است که تجربه نقاشی، شعر، داستان، معماری و نقد هنری را در سالهای پیش از انقلاب داشته. تازه از تجربه ساخت مستند برای جنگ فارغ شده و یک کتاب در حوزه مباحث نظری سینما از او منتشر شده است. او میتواند بخشهای بسیاری را در حوزه هنری فعال کند؛ از مجله سوره و ادبیات داستانی تا مدرسه فیلمنامه و دفتر مطالعات دینی هنر. سیدمرتضی آوینی است که خلأ رهبری در حوزه اندیشه و هنر انقلاب را در سالهای پایانی دهه60 و سالهای نخست دهه70 پر میکند. با این همه، در دوره فعالیت آوینی در حوزه هنری نیز حاشیههایی پدید میآید، بهویژه بهخاطر انتشار کتاب «هیچکاک همیشه استاد» و بعضی از نوشتههای مجله سوره که شهادت او به همه حاشیهها پایان میدهد.
شهادت سیدمرتضی آوینی و فضای معنوی ویژهای که پس از شهادت او بهعنوان نخستین شهید شاخص در سالهای پس از جنگ ایجاد میشود، تا چند سال حوزه هنری را بیمه میکند. بچههای مجله سوره نمیگذراند انتشار مجله متوقف شود و نقد سینما به سردبیری مسعود فراستی منتشر میشود تا ادامه راهی باشد که با «هیچکاک همیشه استاد» آغاز شده.
تجدید حیات با مهر
در روزهای پایانی سال1375 دوره تازه فعالیت حوزه هنری با انتشار هفتهنامه مهر آغاز میشود؛ هفتهنامهای رنگی که 20تومان بیشتر قیمت نداشت و مجموعه ۳۲صفحهای متنوعی از فرهنگ و ادبیات و هنر بود و سیمای تازهای از نویسندگان جوان حوزه هنری بهدست میداد که ادبیات و سینمای امروز ایران و جهان را خوب میشناسند و میکوشند مرزبندیهای سابق هنر انقلابی و غیرانقلابی را کمرنگ کنند. مهر آغاز روزنامهنگاری متفاوت در آستانه دوم خرداد است که در سالهای رونق مطبوعات دوم خرداد نیز همچنان خوانندگان بسیار دارد. سردبیر مهر سیدعلی میرفتاح است و نویسندگانی مثل یوسفعلی میرشکاک، حسین معززینیا، ابوالفضل زرویی نصرآباد، شهریار زرشناس، حسین یعقوبی، سیدابراهیم نبوی، محمدحسین جعفریان، محمد صالحعلا و دیگران او را همراهی میکنند. پس از رونق مهر، کمکم امپراتوری مطبوعاتی حوزه هنری شکل میگیرد: نقد سینما، عروس، مقام، ادبیات داستانی، صحنه، بیناب و... در سالهای پایانی دهه70 و سالهای نخست دهه80 به دکهها میآیند تا حوزه هنری اینبار اقتدار خود را در عرصه تولیدات فرهنگی در قالب مطبوعات گوناگون به رخ بکشد.
افول حجتالاسلام
اما ستاره اقبال محمدعلی زم رو به افول است و هر اتفاق کوچکی برای حمله به او بهانه میشود؛ از درآمدزایی حوزه هنری از طریق واردات سیگار و دیگر فعالیتهای اقتصادی تا محصولات تازه در حوزه فرهنگ و هنر. محمد نوریزاد و محمد درمنش در دیدار هنرمندان و رهبر انقلاب آشکارا به زم حمله میکنند. فیلمهای آب و آتش و آدمبرفی بهانه مفصلی برای حمله به محمدعلی زم میشود. (جالب اینجاست که عزتالله ضرغامی دیروز در مراسم تودیع و معارفه ریاست حوزه هنری ضمن ستایش از خدمات زم گفته است درباره آدمبرفی اشتباه کرده و میتوانسته کوتاه بیاید. الان آقای ضرغامی، الان؟)
در سالهای پایانی دهه70 محمدعلی زم با حفظ سمت به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران میرود و سرانجام در سال1380 حسن بنیانیان جانشین او در حوزه هنری میشود.
مهندس فرهنگی
حسن بنیانیان، مدیرکل سازمان نوسازی و تجهیز مدارس در دوره وزارت محمدعلی نجفی بود که بعد همراه او به سازمان برنامه و بودجه رفت. او نماد اصطلاح «مهندسی فرهنگی» است که در آن سالها بسیار رایج بود. مدیرانی که زیرساختها ، سختافزارها ، نگاه کلان ، برنامهریزی و برنامهنویسی فرهنگی برای دورههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت برایشان بیشتر از هر چیز دیگری اهمیت دارد. نگاه ساختاری ، اداری و سختافزاری خود را به همه حوزهها تسری میدهند. مشکل چنین مدیرانی این است که اساساً فکر میکنند همه مقولات را میتوان با نظریههای وارداتی که از طریق کتابها و پشت صندلی دانشگاهها آموختهاند، حل کرد. حسن بنیانیان با چنین ذهنیتی، بهعنوان مدیر فرهنگی باسابقه و کلاننگر، به حوزه هنری آمد. محمدعلی زم کوشش بسیار کرد که حوزه هنری را از یک نهاد انقلابی به نهادی مدرن تبدیل کند. حسن بنیانیان سنگ بنایی را که زم گذاشته بود، مستحکمتر کرد. در دوره او بود که ساختار اداری حوزه هنری گسترش یافت و به کمال رسید. ساختمان بزرگ حوزه هنری با انبوه راهروهای تو در توی لابیرنتگونه افتتاح شد و انبوه هنرمندان حوزه که در ساختمانهای کوچک و بزرگ حوالی خیابان سمیه و حافظ بودند، در یکجا مستقر شدند. احتمالاً یکی از سیاستهای اصلی بنیانیان، پرهیز از نزدیک شدن به حیطههای جنجالی بوده است. قرار میشود حوزه هنری در مقولاتی مثل سینما دست به عصاتر و محدودتر حرکت کند. سیاستی که تا امروز نیز ادامه یافته است. مجتبی رحماندوست و محسن مؤمنی به مرکز آفرینشهای ادبی که مهمترین نهاد حوزه هنری در آن سالهاست میروند. انتشارات حوزه هنری به سوره مهر تغییر نام مییابد و حوزه هنری در سالهای مدیریت حسن بنیانیان بیشتر روی کتابها متمرکز میشود.
ستارههای تازه
یکی از ستارههای سالهای مدیریت حسن بنیانیان، نویسنده جوانی است به نام رضا امیرخانی. کتاب دوم او به نام «من او» در سالهای پایانی مدیریت زم منتشر میشود. رضا امیرخانی کشف تازه ادبیات انقلاب است. او به حوزه هنری میآید و در سالهای نخست فراگیری اینترنت، مجله الکترونیک «لوح» را بنیان میگذارد. کتابهای او را چون کاغذ زر میخرند و به چاپهای مکرر میرسد.
یکی از نویسندههای مهر که طنزهای او با اقبال بسیار خوانندگان روبهرو میشود، ابوالفضل زرویینصرآباد است. زرویی در سالهای مدیریت زم در حوزه هنری مستقر میشود و دفتر طنز حوزه هنری را بنیان میگذارد. دفتر طنز و شبهای شعر طنز «در حلقه رندان» یکی دیگر از برگهای برنده حوزه هنری در سالهای مدیریت بنیانیان است. شبهای باشکوه شعرخوانی و انبوه حاضرانی که یکشنبههای اول هر ماه برای گوش دادن به شعرها در حوزه هنری حاضر میشدند یکی از فراموشناشدنیترین اتفاقهای طنز امروز ایران در دو دهه اخیر است. ستاره بعدی حوزه هنری در سالهای دهه 80 فاضل (ابوالفضل) نظری است. شاعر جوانی که دانشآموخته دانشگاه امام صادق(ع) است و پس از انتشار یکی دو مجموعه غزل به حوزه هنری میآید و مدیریت حوزه هنری تهران را عهدهدار میشود. او کمکم مجموعه غزلهای خود را به انتشارات سوره مهر میبرد و سوره مهر نیز آنها را در شکل و شمایلی بسیار زیبا و نفیس منتشر میکند. دفترهای غزل فاضل نظری هنوز هم یکی از برگهای برنده انتشارات سوره مهر است که در همه کتابفروشیها میتوان از آنها سراغ گرفت.
«مردی مختصر که خلاصه خود بود» اما...
دوره مدیریت حسن بنیانیان پس از گسترش و تثبیت ساختار سازمانی حوزه هنری در سال 1389به پایان میرسد و محسن مؤمنیشریف ریاست حوزه هنری را بهعهده میگیرد. دوست و دشمن اذعان میکنند که محسن مؤمنیشریف مصداق نام خود است. 10 سال ریاست نیز سبب کمترین تغییر در رفتار او نشده است. او یکی از نویسندگان حوزه هنری است که از مسجد الجواد به مجله سوره نوجوان آمد و بعد به مدرسه رمان و داستان رفت. در سالهای ریاست بنیانیان ابتدا قائممقام و بعد مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری شد و سرانجام به ریاست حوزه هنری رسید. محسن مؤمنی بارها از سرمایه و اعتبار شخصی خود برای حل مشکل هنرمندان خرج کرده است، اما مؤمنی در مدیریت فقط یک مسئله داشت. او مدیر قدرتمندی نبود و کاریزما و اتوریته ریاست را نداشت و هیچگاه ریاست نکرد. در چنین موقعیتهایی مدیران اداری میانیاند که قدرت میگیرند و مدیران در سایه حرف اول را میزنند. بسیاری دوره ریاست مؤمنی را دوره مدیریت در سایه محمد حمزهزاده میدانند؛ کسی که ابتدا مدیر انتشارات سوره مهر شد و آنجا را رونق بخشید، بعد رئیس سازمان سینمایی حوزه هنری شد و مدتی نیز به قائممقامی محسن مؤمنی رسید. در سالهای ریاست محسن مؤمنی بیشتر از هر چیز دو مجموعه محصول بار حوزه هنری را به دوش کشیدند: دفتر ادبیات مقاومت و انتشارات سوره مهر. نه انبوه مجلههای حوزه هنری دیگر منتشر میشوند، نه سایتهایی مثل لوح و ادب فارسی چندان فعال است، نه در واحد موسیقی خبری هست، نه در واحد هنرهای تجسمی. حتی در حلقه رندان نیز شکوه سالهای گذشته را ندارد و رو به افول است. محسن مؤمنی حتی نتوانست دوستان نویسندهاش مثل احمد دهقان ، داوود غفارزادگان و رضا امیرخانی را مجاب کند که کتابهای خود را همچنان در انتشارات حوزه هنری نگه دارند. سوءمدیریتها سبب شد که آنها نیز به مرور کتابهای خود را به انتشاراتیهای دیگر ببرند.
از فلسطین به سمیه
محمدمهدی دادمان، فرزند رحمان دادمان، وزیر فقید راه در دوره اصلاحات است که اصلاحطلبان از او همواره به نیکی یاد کردهاند. فرزندان او از جوانان حزباللهی محسوب میشوند. دو سه سال پیش مراسم تشییع علی دادمان، دیگر فرزند وزیر فقید، محل تلاقی اصلاحطلبان قدیمی و حزباللهی جوان بود. محمدمهدی دادمان تحصیلکرده دانشگاه شریف است. در حوزه علمیه مشکات درس میخواند. احتمالاً از نمادهای وحدت حوزه و دانشگاه است. در یک سال گذشته قائممقام رئیس تازه سازمان تبلیغات بوده. و از ساختمان میدان فلسطین تا تقاطع خیابان حافظ و سمیه را ه کوتاهی طی کرده از بدنه اهالی فرهنگ و هنر و ادبیات نیست اما برگزیده جشنواره خوارزمی در بخش ادبیات است و روی کاغذ شرایط لازم را برای ریاست حوزه هنری داراست.
او در سالهایی به حوزه هنری میرود که حوزه آینده روشنی پیش رو ندارد. بسیاری از هنرمندان نسل اول ، دوم و سوم از حوزه هنری رفتهاند و کسی جایگزینشان نشده است. حوزه هنری سازمانی است بزرگ و بدنه اداری فربهی دارد که پرداخت حقوق ماهانه آنها بخش اعظم بودجه حوزه را میبلعد. منابع درآمدزایی حوزه به حداقل رسیدهاند. شاید نزدیکی به رئیس سازمان تبلیغات سبب شود که اختیارات و سرمایه بیشتری برای رونقبخشیدن به حوزه هنری در اختیار او قرار گرفته باشد او بیتردید راه دشواری برای ریاست حوزه هنری پیش رو خواهد داشت.اما احتمالا اصلیترین دشواری او باز تعریف هنر انقلاب اسلامی و گستره مسئولیت های حوزه هنری است.
جزء بزرگتر از کل
در تقسیمبندیهای اداری و سازمانی، حوزه هنری ذیل سازمان تبلیغات اسلامی محسوب میشود. اما در حقیقت حوزه هنری جزو مستقلی است که حتی بزرگتر و مهمتر از کل است. مدیر حوزه احتمالاً در مواقع مقتضی نمیتواند پاسخگو باشد. میزان نظارت مدیران سازمان تبلیغات بر حوزه هنری آنقدر که باید نیست. مدیر تازه حوزه هنری از نزدیکان محمد قمی انتخاب شده است تا قدرت نظارت و در عین حال استفاده از موهبتهای حوزه هنری بیشتر باشد و احتمالاً بخشی از مشکلات ساختاری نظارتی برای مدتی حل شود.
سربلندان
دفتر ادبیات و هنر مقاومت در سال1367 کار خود را آغاز میکند. مرتضی سرهنگی به همراه هدایتالله بهبودی و علیرضا کمری، دفتر را در کانکسی کوچک در حیاط حوزه هنری تأسیس میکنند. نویسندههای جنگ به دفتر ادبیات مقاومت میآیند و نخستین تجربههای خود را آنجا منتشر میکنند.
از کتابهای خاطرهای مثل «فرمانده من» و «روزهای آخر» (احمد دهقان) و «هفت روز آخر» (محمدرضا بایرامی) تا رمانهایی مثل «سفر به گرای 270درجه» (احمد دهقان) و «شطرنج با ماشین قیامت» (حبیب احمدزاده) و داستانهای کوتاه مجید قیصری. کار دیگری که در بخش ادبیات انقلاب اسلامی انجام میشود، گردآوری خاطرات مبارزان سیاسی سالهای پیش از انقلاب است. در سالهای نخست دهه 80 کتابهایی مثل «خاطرات احمد احمد» و «خاطرات عزت شاهی» و در سالهای بعد کتابهایی مثل «دا»، «کوچه نقاشها»، «بابانظر»، «وقتی که مهتاب گم شد» و دیگر کتابهای خاطرات جنگ بار تولیدات فرهنگی حوزه هنری در عرصه ادبیات انقلاب و دفاعمقدس را به دوش میکشند. در حقیقت آنچه بخشی از اعتبار دوره مدیریت حسن بنیانیان و محسن مؤمنی را تأمین میکند، بیش از آنکه محصول نهاد عریض و طویل حوزه هنری آن باشد، محصول تولیدات یک دفتر و مدیریت سرهنگی و بهبودی و کوششهای فردی نویسندگان است. دفتر ادبیات مقاومت تقریبا تنها بخش حوزه است که فارغ از هیاهوها و تغییرات و تحولات مدیریتی و ساختاری همچنان بهکار خود ادامه میدهند.
سازمان سینمایی یا سازمان سینما داری؟
حوزه هنری، میراثدار سینماهایی شد که در سالهای انقلاب مصادره شدند. بخش سینمایی در سالهای دهه 60 یکی از مهمترین بخشهای حوزه هنری بود و بسیاری از ستارههایی که ذکرشان گذشت در آن بخش مشغول بودند؛ از محسن مخملباف و مجید مجیدی تا ابراهیم حاتمیکیا و رسول ملاقلیپور. باز هم بخش سینمایی در سالهای دهه70 جنجالیترین بخش حوزه بود و سرانجام به ریاست محمدعلی زم پایان داد. اما بخش سینمایی حوزه هنری در سالهای مدیریت حسن بنیانیان و محسن مؤمنی بیشتر سینماداری کرده است. خبری از تولیدات شاخص سینمایی حوزه در سالهای اخیر نیست. سازمان سینمایی حوزه هنری در بهترین حالت در بعضی از پروژهها سرمایهگذار بوده و مشارکت کرده است. مهمترین خبرهایی که در سالهای اخیر از سازمان سینمایی حوزه هنری منتشر میشود، خبر عدمپخش فیلمهای سینمایی در گروه سینماهای حوزه هنری است. یکی از مسائل پیشروی مدیر تازه حوزه هنری، حل بحران سازمان سینمایی است.
سالهای طلایی دهه شصت
کانون فرهنگی نهضت اسلامی که به همت شاعرانی مثل طاهره صفارزاده و علی موسویگرمارودی شکل گرفت، بعد به «حوزه اندیشه و هنر» و بعد «حوزه هنری» تغییر یافت و زیرنظر سازمان تبلیغات اسلامی قرار گرفت و روحانی جوانی به نام محمدعلی زم ریاست آنجا را بهعهده گرفت تا اصلیترین نهاد انقلابی هنرمندان باشد. بیتردید طلاییترین دوره حوزه هنری سالهای دهه60 است. حوزه مرکز آمد و شد و فعالیت هنرمندان جوان انقلابی است. ستارههای جلسه شعر حوزه هنری قیصر امینپور و سیدحسن حسینی و علی معلم و یوسفعلی میرشکاک هستند. در موسیقی حسامالدین سراج و محسن نفر آلبومهای نینوا و شمسالضحی را به بازار میفرستند. ناصر پلنگی، کاظم چلیپا، حبیب صادقی، حسین خسروجردی و عبدالحمید قدیریان نقاشی انقلاب را نمایندگی میکنند. محسن مخملباف، فرجالله سلحشور، مجید مجیدی، محمد کاسبی، جعفر دهقان، محمدرضا هنرمند، سعید کشنفلاح، رسول ملاقلیپور، جواد شمقدری و دیگران نمایندگان سینمای انقلاب به شمار میروند. محمدرضا سرشار، امیرحسین فردی، محسن سلیمانی، نقی سلیمانی و دیگر بچههای مسجد الجواد بخش داستان حوزه هنری را میگردانند. مجموعه داستانهایی مثل «زنگها»، «مدرسه رجایی»، «باغ بلور» (محسن مخملباف) و مجموعه شعرهایی چون «رجعت سرخ ستاره» (علی معلم دامغانی)، «خوننامه خاک» (نصرالله مردانی)، «تنفس صبح» (قیصر امینپور)، «همصدا با حلق اسماعیل» (سیدحسن حسینی) محصولات حوزه هنری انقلاب اسلامی است.
در این میان رهبری جریان هنر انقلاب را محسن مخملباف بهعهده دارد. اوست که «مقدمهای بر هنر اسلامی» را در مجله سوره مینویسد. مجموعه داستانهای «زنگها»، «مدرسه رجایی» و «باغ بلور» را منتشر میکند و فیلمهای «توبه نصوح»، «دو چشم بیسو» و «بایکوت» و دیگر ساختههای او نمادهای سینمای انقلابی است. محسن مخملباف در فاصله سالهای60 تا 67 بهتنهایی به اندازه همه حوزه هنری فعالیت میکند و همه جا بهعنوان نماد هنر انقلاب اسلامی شناخته میشود. اما روزهای طلایی حوزه هنری تا ابد پایدار نیست. شماری از هنرمندان حوزه در سال1367، به رهبری محسن مخلمباف و سیدحسن حسینی، در اعتراض به رویکردهای محمدعلی زم از حوزه هنری میروند. نخستین نقطه عطف کارنامه 40ساله حوزه هنری خروج هنرمندان نسل اول است. خروج هنرمندان از حوزه هنری ریشه در اختلافهای سیاسی سالهای میانی دهه60 و تغییر صفبندیهای سیاسی و شیوه مدیریت محمدعلی زم و... دارد. هنرمندانی که حوزه هنری را ترک کردند، احتمالا گمان میکردند که با رفتنشان حوزه هنری سقوط خواهد کرد. اندکی بعد بعضی از کسانی که رفتهاند، بازمیگردند اما حوزه هنری هیچگاه رونق سالهای نخست را پیدا نمیکند.