• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
پنج شنبه 30 خرداد 1398
کد مطلب : 60737
+
-

در دومین روز همایش ملی کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران مطرح شد

آشفتگی اجتماعی، نه فروپاشی جامعه

آشفتگی اجتماعی، نه فروپاشی جامعه


فهیمه طباطبایی ـ خبرنگار

دومین روز از چهارمین همایش ملی کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران روز گذشته و با حضور جمعی از جامعه شناسان، پژوهشگران اجتماعی و دانشجویان در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. در دومین روز از این همایش که باید از آن به عنوان گردهمایی سالانه جامعه‌شناسان یاد کرد، در چندین پنل تخصصی به موضوعاتی همچون نقش رسانه‌ها در مدیریت بحران و امیدآفرینی در جامعه، وضعیت اجتماعی کشور و پاسخ به این سوال که آیا با بحران اجتماعی رو به رو هستیم؟ پرداخته شد. همچنین در دو پنل تخصصی به موضوع جامعه‌شناسی دین در کشور و شرایط خانواده و نقش خانواده در رعایت حجاب در جامعه پرداخته شد. در ادامه متن سخنرانی تعدادی از جامعه شناسان و پژوهشگران حاضر در همایش و پنل‌های تخصصی را می‌خوانید:





آشفتگی اجتماعی به مسئله جدی تبدیل شده است


حمیدرضا جلایی‌پور، استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه تهران در این همایش در پنلی با عنوان مسائل و الزامات نظریه‌پردازی درباره جامعه ایران به موضوع تعریف نادرست فروپاشی اجتماعی پرداخت و گفت: اخیرا این واژه در جامعه بسیار زیاد به‌کار می‌رود که من نسبت به آن انتقاد دارم و معتقدم باید واژه دیگری را جایگزین آن کرد.
او ادامه داد: کسانی که این مفهوم را به‌کار می‌برند 2 استناد دارند؛ اول اینکه استدلال می‌کنند نهادهای اصلی مانند خانواده، اقتصاد، نهادهای فرهنگی- مذهبی و دولت خوب کار نمی‌کنند پس بنابر این جامعه فرو پاشیده است. دومین دلیل آنها این است که پیمایش‌های متعدد انجام‌شده در 2 دهه گذشته نشان می‌دهد وضعیت رابطه افراد با هم و همچنین با نهادها خوب نیست و مثلا ٧٨درصد مردم به نهادهای عمومی اعتماد ندارند و به همین دلایل جامعه را باید فروپاشیده دانست.
این استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه مفهوم فروپاشی اجتماعی بسیار تند است و بر سر جامعه ایرانی می‌زند، گفت: ٢٠شاخص مختلف در ١٨٠کشور دنیا ارزیابی شده که نشان می‌دهد ایران در میانه جدول ارزیابی قرار دارد و وضعیتی متوسط دارد. به‌طور نمونه، در شاخص‌هایی همچون امنیت، بهداشت، آموزش، تولیدهای هنری و امید به زندگی نمره بالای ٨٠ دارد و در شاخص‌هایی همچون فساد، عدم‌شفافیت، کارایی سیستم‌های دولتی، کسب و کار و حضور زنان در مشاغل دولتی وضعیت بسیار بدی دارد که در مجموع تمام شاخص‌ها، ایران در میانه ١٨٠ کشور دنیاست.
جلایی‌پور در ادامه 2رخداد اجتماعی را مثال زد که نشان می‌دهد جامعه دچار فروپاشی اجتماعی نشده است. او گفت: سیل امسال در چند استان کشور بزرگ‌ترین سیل در قرن اخیر بود اما آمارها نشان می‌دهد ٦٣ درصد از مردم با وجود رکود تورمی و قرار داشتن در تعطیلات نوروزی نسبت به آن واکنش نشان دادند که معدل آن بالاتر از استاندارد جهانی است. لذا اگر جامعه فرو پاشیده بود این کار را نمی‌کرد. او در ادامه پیشنهاد داد که واژه آشفتگی اجتماعی جایگزین فروپاشی جامعه شود و در این‌باره توضیح داد: مسئله‌ای که همه جوامع مدرن دچار آن هستند و در ایرانی که در ١٠٠سال گذشته بالای ٨٥درصد جمعیتش شهری شده و از تکنولوژی‌های ارتباطی استفاده می‌کند آشفتگی انتظار می‌رود.
جلایی‌پور تصریح کرد: خواهش دارم خطر بی‌ثباتی و فروپاشی سیاسی و به‌عبارت دیگر دولت در دولت را با عنوان فروپاشی اجتماعی جا نزنیم و آدرس غلط به مخاطب ندهیم. آن چیزی که باید نگران آن بود فروپاشی سیاسی است و باید فکری برای آن کرد. معتقدم جامعه ایرانی که در سده گذشته انقلاب و پویش‌های متعددی را رقم زده فرو نریخته و زنده است. در 2 سال گذشته اعتراضات صنفی فراوانی در نقاط مختلف کشور انجام شده و افراد و گروه‌های زیادی هزینه داده‌اند که نشان می‌دهد این جامعه همچون سودان ١٠سال پیش از درون منفجر نشده است. جلایی‌پور در پایان تأکید کرد: آشفتگی اجتماعی در ایران تبدیل به یک مسئله شده و باید به‌دنبال راه‌حل برای آن بود و تعاریفی مثل فروپاشی اجتماعی اغراق در این زمینه است.





نگاه سیاسی به روزنامه‌نگاری بحران خدمت به جامعه نیست

محمدمهدی فرقانی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، از دیگر سخنرانان چهارمین کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران بود که سخنان خود را با اشاره به موضوع روزنامه‌نگاری بحران آغاز کرد.
فرقانی که در پنل علوم ارتباطات و تحول این همایش سخن می‌گفت، روزنامه‌نگاری بحران را یکی از ژانرهای روزنامه‌نگاری مدرن دانست و مواجهه جامعه ایران با این ژانر از روزنامه‌نگاری را در سیل فروردین امسال مورد اشاره قرار داد. وی به خاستگاه روزنامه‌نگاری بحران در کشورهای در حال توسعه اشاره کرد و افزود: روزنامه‌نگاری بحران در تحولات اوایل قرن بیستم به‌خصوص در آمریکا مطرح شد اما بعد از ۱۱سپتامبر وارد دوران جدیدی شد و هویت بارزتری پیدا کرد.
این استاد ارتباطات، با انتقاد از نگاه‌های سیاسی و جناحی به روزنامه‌نگاری بحران، تأکید کرد: روزنامه‌نگاری بحران بخشی از مدیریت بحران است و باید بتواند با امیدآفرینی در کشور آرامش ایجاد کند نه اینکه رسانه‌های رسمی، به‌دنبال منافع سیاسی و جناحی خودشان باشند و اخبار مرتبط با بحران با همین جهت‌گیری منتشر کنند.
فرقانی از سوءتفاهم برخی اصحاب رسانه نسبت به خبرنگاری در شرایط بحران انتقاد کرد و گفت: بعضی تصور می‌کنند در شرایط بحران باید کاستی‌ها را برجسته کنند و این خدمتی به جامعه است. وی تعطیلی روزنامه‌ها در زمان وقوع سیل فروردین‌ماه را فاجعه‌ای برای جامعه رسانه‌ای کشور دانست و گفت: آنچه در سایر رسانه‌های رسمی دیده شد هم البته بیش از اینکه کمک به مدیریت بحران باشد، تسویه‌حساب‌های سیاسی و جناحی بود.
این عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، به اخبار منتشره در رسانه‌های اجتماعی هم واکنش نشان داد و خاطرنشان کرد: اخبار شبکه‌های اجتماعی هم به‌دلیل اینکه مدیریتی روی آنها اعمال نشده بود، عمدتا منفی، گزینش‌شده و برساخته بود و بحران را درست بازنمایی نمی‌کرد.
فرقانی در ادامه صحبت، ژانر دیگری از روزنامه‌نگاری را مورد توجه قرارداد و با اشاره به روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا، آن را یکی از ژانرهای مدرن روزنامه‌نگاری برشمرد و گفت: روزنامه نگاری راه‌حل‌گرا یکی از زیرشاخه‌های مهم روزنامه‌نگاری توسعه به شمار می‌رود، هدف این نوع روزنامه‌نگاری فقط نق زدن و ناامید کردن نیست و در آن به ارائه راهکار هم توجه می‌شود، البته در این نوع روزنامه‌نگاری هم بخشی از هدف نقد ، نظارت و دیده‌بانی است و اینگونه نیست که نقد کلا به کناری نهاده شود.
این استاد ارتباطات افزود: روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا هم ظرفیت بیشتری را برای توسعه فراهم می‌کند و هم آگاهی بیشتری به مردم می‌دهد. با به کارگیری این نوع روزنامه‌نگاری، مسئولانی که حسن نیت دارند به‌عنوان یک ابزار کمکی از آن بهره می‌برند، مسئولانی که حسن نیت ندارند، بیشتر شناخته شده و به حاشیه رانده می‌شوند.
فرقانی در ادامه به یک انتقاد از روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا اشاره کرد و گفت: برخی می‌گویند این نوع روزنامه‌نگاری عملا در خدمت تبلیغ حکومت یا دولت در می‌آید و می‌تواند به پروپاگاندا نزدیک شود، اما به‌نظر من این مسئله بیشتر به عملکرد روزنامه‌نگاران مرتبط است، آنها اگر بخواهند می‌توانند سلامت خود را حفظ کنند و روزنامه‌نگاری راه‌حل‌گرا را در خدمت توسعه به‌کار بگیرند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی سپس به تحول در مفاهیم در حوزه‌های مختلف، ازجمله روزنامه‌نگاری پرداخت و گفت: روزنامه‌نگاری حرفه‌ای از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در اروپا و آمریکا شکل گرفت و محصول آموزه‌های آکادمیک در این حوزه است، قبل از نیمه دوم قرن نوزدهم روزنامه‌نگاری حرفه‌ای وجود نداشت.
وی با بیان اینکه بعد از تحولات نیمه دوم قرن نوزدهم اروپا، روزنامه‌نگاری هم دستخوش تغییر شد، گفت: به‌ویژه از آغاز قرن بیستم سبک‌ها ، شیوه‌ها و ژانرهای روزنامه‌نگاری متناسب با نیاز و اقتضائات زمان شکل گرفت و ژانرهای مختلفی مثل روزنامه‌نگاری تشریحی، عمقی، انقلابی، اعتراضی و... مطرح شد. وی ادامه داد: بعضی از این سبک‌ها ادامه پیدا کردند و بعضی هم کمرنگ و برخی هم منسوخ شدند. از نیمه دوم قرن بیستم و ربع چهارم قرن بیستم سبک‌های جدیدی متولد شد که تاریخ تولد دقیقی برای هیچ‌کدام نمی‌توان بیان کرد چرا که به‌مرور زمان تکمیل شدند و هویت پیدا کردند.





پارادایم جامعه‌شناسی دینی در کشور امکان شکل‌گیری ندارد

مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس و عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی در پنلی با عنوان «دلالت جریان‌های نظری جامعه‌شناسی دین برای ایران» که در سالن دکتر شریعتی برگزار شد، با بیان اینکه بخش عظیمی از آموزش عالی کشور به رشته‌های علوم انسانی و دانشجویان و هیأت علمی آن اختصاص پیدا کرده است اما وزن تئوری‌سازی‌ و نظریه‌پردازی در این حوزه رضایت‌بخش نیست، گفت: به همین نسبت جامعه‌شناسی دینی ما بسط پیدا نکرده و ما صرفا مصرف‌کننده سنتی جامعه‌شناسی جهانی دین هستیم و هیچ‌گاه نتوانستیم از ظرفیت‌های اکتشافی این علم در میدان و امر دینی ایران استفاده کنیم درحالی‌که اگر این امکان وجود داشته باشد مبادلات تازه و جهش‌های خلاقانه‌ای صورت می‌گیرد که به ما کمک‌های فراوان و در خور توجهی می‌کند. این استاد جامعه‌شناسی با انتقاد از اینکه حوزه علوم انسانی در ایران نحیف است و پارادایم جامعه‌شناسی دینی در کشور امکان شکل‌گیری ندارد، افزود: متأسفانه استقرار نهادهای تحقیقاتی در دین‌پژوهی در کشور بسیار دشوار و مناقشه‌برانگیز است و جماعت علمی امکان پیمایش در امر دینی را به شکل مستقل نمی‌توانند داشته باشند. حتی اگر تحقیقاتی در امر دینی صورت گیرد، نمی‌توان داده‌ها و یافته‌های مطالعات دینی را بدون سانسور منتشر کرد.
فراستخواه مانع بعدی در مطالعات جامعه‌شناسی دینی در ایران را نهادینه‌بودن اسطوره‌ها و استعاره‌ها در فرهنگ دینی کشور دانست و اظهار داشت: همه این اسطوره‌ها میراث صفویه است و با علم و عقلانیت در تضاد است و با مطالعات جهانی هم سازگاری ندارد. به‌عبارت دیگر در زمانی که دنیا به سمت علم و دانش با سرعت پیش می‌رفت، حکومت صفویه به‌طور سیستماتیک بی‌اعتنایی سراسری نسبت به علم داشت و تعصبات مذهبی و اقتصادی که وابسته به دین بود مانع استفاده از علم جهانی در آن دوره شد؛ همین است که می‌بینید سقف خردورزی در این دوره کلام و عرفان است که ملاصدرا و میرداماد منشأ آنند و حتی ملاصدرا در همان سطح هم تکفیر می‌شود.
این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود توضیح داد: البته وقتی صحبت از ادوات جنگی می‌شود می‌بینیم که صفویه از دانش غرب برای خریداری سلاح استفاده می‌کند اما به اصل علم همچنان بی‌اعتناست و همین بی‌توجهی‌ها مانع شکوفایی علم در کشور می‌شود.
عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌‌ریزی آموزش عالی با بیان اینکه در زمان فعلی جنبش علم‌ورزی و علم‌آموزی در خانواده‌ها نهادینه شده و به‌ویژه شاهد توجه گروه‌های مختلف به علوم انسانی هستیم در این حد که از رشته‌های فنی مهندسی نیز برای تحصیلات تکمیلی به این رشته می‌آیند، تصریح کرد: انجمن‌های علمی و نشریات اصیل و گروه‌های مرجع خوبی در علوم‌انسانی شکل گرفته اما همه عین جنبشی سرگردان و بلاتکلیف هستند که نمی‌توانند سامان بگیرند و تاسیس شوند؛ چراکه سمبه قدرت و مسائل سیاسی مانع از حرکت و شکل‌گیری آنها می‌شود.
فراستخواه تأکید کرد: معتقدم علم جامعه‌‌شناسی جهانی دین که در دنیا تدریس و کتاب‌‌هایشان منتشر می‌شود می‌تواند به توضیح امر دینی در ایران چه از نوع دولتی چه دین مردم کمک کند.





چاپلوسی و نوکری برای بقا در حکومت‌های پادشاهی

محمدرضا جوادی یگانه، جامعه شناس و معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در ادامه همایش و در یکی از پنل‌های تخصصی به موضوع «تخرخر (به خریت زدن) برای ماندن در قدرت» پرداخت و با ارائه بخش‌هایی از مقاله خود با عنوان « تخرخر به منزله شیوه بقا در دوران متاخر پادشاهی ایران» به باز تعریف رفتار سیاستمداران به‌ویژه در دربار قاجار اشاره کرد. او با بیان اینکه واژه تخرخُر یک لغت عربی است که نخستین بار توسط جلال آل احمد و بعد سعیدی سیرجانی و علی‌نقی‌منزوی در زبان فارسی استفاده شد، گفت: «یکی از دلایلی که در ٢٠٠ و اندی سال گذشته ایران توسعه نیافته، تصمیمات ابلهانه‌ای است که در حکومت‌های پادشاهی  گرفته شده. تغییر تقویم، بیان مسائل جنسی در جشن هنر در پهلوی دوم و ده‌ها مسئله دیگر که مقامات از تبعات آن خبر داشتند اما خود را به حماقت زده و آن را پیاده کردند، ازجمله آنهاست.»
او ادامه داد: « به بیان دیگر مقامات عامدانه خود را به نفهمیدن می‌زدند تا حرفی خلاف پادشاهان نگفته باشند و خود را با آنها رو در رو نکنند. اقدام دیگری که درباریان شیوه راه خود قرار می‌دادند پایین آوردن شخصیتشان بود به اندازه‌ای که پادشاهان از حضور آنها احساس خطر نکنند.» این استاد دانشگاه با تعریف حماقت و بلاهت به این معنا که احمق می‌داند اما خود را به نفهمی می‌زند اما ابله توان فهمیدنش در حد اندکی است و فراتر نمی‌رود، اظهار داشت: «در اجتماع گرچه این احمق نکوهش می‌شود اما در سیاست منفور است و به اطاعت کورکورانه و منفعت‌طلبانه شناخته می‌شود.»جوادی یگانه افزود:«‌به‌قدری حماقت و پایین آوردن شخصیت در دربارها زیاد بوده که کتاب‌ها و اشعار و ضرب المثل‌های فراوانی با واژه «خر» همچون خرنامه وجود دارد.» او تصریح کرد:« تخرخر یک نوع خواجه‌سازی‌ خودساخته است که افراد بتوانند در کنار پادشاه بمانند، علت اینکه به خریت زدن و احمقانه رفتار کردن در جامعه ایرانی رواج داشته، ناامنی و ترس است. یکی از ایرانشناسان در روانشناسی جامعه ایران نشان می‌دهد که سیاستمداران در دهه 40  آنچنان احساس ناامنی می‌کردند که همواره دنبال سازوکاری برای باقی ماندن در کنار پادشاه بودند.»
وی ادامه داد: « یکی از راه‌های تخرخر، چاپلوسی و نوکری است که باید هر دو همزمان با هم برای بقا در سیستم انجام می‌شد. تحقیر خودخواسته به این شکل که خود را آگاهانه نزد پادشاه ملامت کنی نیز یکی دیگر از روش‌هاست که می‌توان در مصاحبه یکی از رسانه‌های خارجی با محمدرضا پهلوی که فرح نیز در آن حضور دارد، دید؛ آنجا که فرح در پاسخ به سؤال خبرنگار درباره مقایسه هوش زنان با مردان به وضوح خود را به تخرخر می‌زند. » این استاد دانشگاه با بیان مثال‌های دیگر همچون آقاسی صدراعظم دربار قاجار که هرگاه می‌خواست از زیر پاسخ سؤالی در برود خود را به لال بازی می‌زد، گفت: سیدضیا طباطبایی نیز هرگاه می‌خواست جواب سؤالی را ندهد، پاسخ بی‌ربط می‌داد یا خود را به آن راه می‌زد. وی در پایان جمع بندی کرد که وقتی حکومتی استبدادی است، همه زیردستان از شاه می‌ترسند و برای بقا انواع راه‌های اطاعت همچون چاپلوسی، تحقیر، به نفهمی زدن و حماقت را به‌کار می‌گرفتند و این می‌شد که وقتی تصمیمی جمعی اتخاذ می‌کردند، حماقت در آن وجود داشت.





تعریف غیرت و حجاب تغییر کرده است

سوسن باستانی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه یکی دیگر از سخنرانان همایش بود. او در پنلی با موضوع دلالت‌های معنایی حجاب و سکسوالیته گفت:« هدف از این پژوهش مباحث، تبلیغات و تصمیم‌گیری‌های حکومتی درباره حجاب بود که آن را به مثابه امر جنسی مطرح می‌کردند و ما می‌خواستیم ببینیم که خود کنشگران چگونه در این‌باره فکر می‌کنند و با این مصادیق برخورد دارند. او ادامه داد: در این پژوهش متوجه شدیم تعاریف غیرت و حجاب نسبت به گذشته تغییر کرده و اتفاقاتی در نگرش خانواده‌ها نسبت به این موضوعات رخ داده است. باستانی با تأکید بر اینکه ضرورت صحبت درباره حجاب در کشور ما بسیار بالاست، تصریح کرد: نتایج پژوهش ما نشان می‌دهد که در موضوعی مانند گشت ارشاد خانواده‌ها حامی فرزندان خود هستند و در برابر سیستم می‌ایستند، این در حالی است که دختران اذعان داشتند که قبل از گشت ارشاد نخستین تذکر را درباره حجاب از خانواده دریافت کرده‌اند. این یعنی دخالت حکومت در امر حجاب، نگرش خانواده‌ها را نیز تغییر داده است.


جامعه به با حجاب و بی‌حجاب تقسیم شده است

همچنین در ادامه این پنل عالیه شکربیگی، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران گفت: حجاب در ٤دهه پس از انقلاب به مسئله اجتماعی تبدیل شده که حتی تغییر فصل‌ها هم روی آن اثر دارد، به‌گونه‌ای که در تابستان برخورد با مضامین بدحجابی افزایش پیدا می‌کند. وی افزود: پژوهش ارائه شده نشان می‌دهد، خانواده‌ها در مسئله حجاب دارای نقش مدیریتی هستند و خودشان می‌توانند آن را حل کنند و این نوع برخوردها باعث شده جامعه به‌گونه‌های باحجاب و بی‌حجاب تقسیم شود و افراد روبه‌روی هم قرار گیرند. مطالبه فرهیختگان جامعه این است که با حجاب افراد را به‌خودی و غیرخودی تبدیل و جامعه را دچار تنش نکنید.

این خبر را به اشتراک بگذارید