• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
دو شنبه 19 فروردین 1398
کد مطلب : 51558
+
-

«هوادار» حیا کن!

رسول بهروش

یکی از اتفاقات مهم این چند روز، مصاحبه مفصل مامه تیام با روزنامه البیان امارات بود. بعد از ماه‌ها گمانه‌زنی‌های متعدد در مورد دلایل جدایی این بازیکن از استقلال، حالا خود تیام می‌گوید علاقه همسرش به زندگی در امارات مهم‌ترین نقش را در انتخاب عجمان توسط این بازیکن داشته است. این البته نخستین‌بار نیست که بازیکنان خارجی به‌دلیل آنچه مشکلات خانوادگی عنوان می‌شود فوتبال ایران را ترک می‌کنند. پرسپولیس در لیگ پانزدهم یک مدافع خوب کروات به نام لوکا ماریچ داشت که با وجود اصرار شدید برانکو برای تمدید قراردادش، پیشنهاد ادامه حضور در ایران را نپذیرفت. گویا دلیل اصلی تمایل ماریچ برای ترک ایران هم اصرارهای همسرش بود. به هر حال نیازی به گفتن نیست که شرایط زندگی در کشوری مثل ایران متفاوت است و این مسئله در انتخاب نهایی بازیکنان خارجی اثر خواهد داشت. تیام البته یک دلیل فنی هم برای ترک استقلال مطرح کرده و گفته از زمان حضورش در لیگ ایران، از تیم ملی سنگال دور شد و نمی‌خواست این شرایط تداوم داشته باشد. راست و دروغش گردن خودش؛ اما تیام این مصاحبه را کاملا آزادانه با یک رسانه غیرایرانی انجام داده و کسی تفنگ بیخ شقیقه‌اش نگذاشته بود که این حرف‌ها را بزند.
مصاحبه تیام را هر چقدر شخم بزنید، اثری از عبارت «وزیر ورزش» یا توصیه سایر مدیران دولتی برای ترک ایران در آن دیده نمی‌شود. این می‌تواند نقطه پایان یک توهم چند ماهه برای گروهی از هواداران استقلال باشد؛ آنها که عادت کرده‌اند هر اتفاقی را به اراده‌های مخوف پشت پرده ربط بدهند و نمی‌دانند که همین روحیه فرافکنانه، چه نقش مهمی در عقب ماندن تیم‌شان طی سال‌های اخیر داشته است. ابتدای فصل که تیام قراردادش را تمدید نکرد و نفراتی مثل امید ابراهیمی و نورافکن هم در استقلال باقی نماندند، برخی هواداران افراطی این مسئله را به تمایلات سرخ خانواده وزیر ورزش نسبت دادند و گفتند دستور نابودی استقلال از «بالا» آمده! این در حالی است که همزمان مهره‌هایی مثل محسن مسلمان، فرشاد احمدزاده، صادق محرمی و وحید امیری نیز از پرسپولیس جدا شدند؛ آن هم درحالی‌که سرخپوشان برخلاف استقلال حتی حق جذب بازیکن جدید را هم نداشتند. اصلا جدا از این برهان ساده، در روزهای تند اتهام‌زنی هیچ‌کس از خودش نپرسید چطور ممکن است یک مدیر ارشد و عضو کابینه دولت، حاضر باشد روی بخشی از پایگاه اجتماعی‌اش قمار کند و پست و منصبش را به خطر بیندازد تا مثلا از تیم مورد علاقه آقا پسرش حمایت کند؛ آن هم در ایران که می‌دانید و می‌دانیم بسیاری از مسئولان علاقه شدیدی به میز و صندلی‌شان دارند و به راحتی آن را از کف نمی‌دهند!
مسئله تیام، فقط یک تلنگر است. اتفاق مهم‌تر شاید این باشد که بفهمیم گاهی اشتباه کرده‌ایم و راه را به خطا رفته‌ایم. هوادار استقلال که امروز در اوج عصبانیت از تلخکامی تیمش برای صغیر و کبیر شعار «حیاکن رهاکن» سر می‌دهد، بد نیست دمی هم در احوالات خودش تامل کند؛ اینکه چطور علیرضا منصوریان آنطور شاهانه به استقلال آمد، اما تعامل سکوها با او ظرف یک سال از هشتگ «حمایت تا قیامت» به «پیتزافروش حیا کن» رسید. اینکه چطور وینفرد شفر با قرارداد اولیه 230هزار دلار به ایران آمد، اما افسانه‌سازی‌های اغراق‌آمیز شبکه‌های اجتماعی کار او را به جایی رساند که 6‌ماه بعد قرارداد یک میلیون دلاری بست و حالا سال دوم همان قرارداد، بلای جان استقلال شده است. اینکه چطور کار جوانکی مثل مهدی قائدی به جایی می‌کشد که بعد از انبوهی از حواشی ریز و درشت و آن تصادف مرگبار، جسارت ترک اردو در آستانه داربی را هم به‌دست می‌آورد و گوشش به احدی بدهکار نیست. اینکه چطور مهدی رحمتی می‌تواند با چهار مربی در بیفتد و با لباس دروازه‌بانی، رسما مدیریت کل باشگاه را به‌دست بگیرد. اینها تحت حمایت‌های کورکورانه چه کسانی به اینجا رسیدند؟ اگر تا ابد هم به این و آن فحش بدهیم و عالم و آدم را متهم کنیم آب از آب تکان نخواهد خورد، مگر زمانی که چنین ریشه‌های دردناکی را درک کنیم. صد البته پرسپولیسی و استقلالی، فرقی هم نمی‌کند.

این خبر را به اشتراک بگذارید