آرامش گمشده پایتخت
هاشم اکبریانی| داستان نویس و روزنامهنگار:
تصویر کلیای که همیشه از تهران در ذهن دارم شهری کم و بیش مدرن، شلوغ و نامنظم است. ساکنان تهران نیز کم و بیش مدرن هستند و این را میتوان در همه شئون زندگیشان و حتی در رفتارها و اندیشههایشان دید. مدرن شدن مزایایی در پی دارد. به مرور زمان شهروندان با پیچیدگیهای ناشی از مدرنیته تطابق مییابند و راهحلهای بهتری برای رفع مشکلاتشان مییابند.
رفتهرفته با مدرن شدن شیوه اندیشیدن شهروندان، شهرها نیز که بر اساس اصول زندگی مدرن بنا شدهاند و به جای بهتری برای زندگی تبدیل میشوند. چنین رویکردی را طی دهههای اخیر شاهد بودهایم و همه میدانیم که بسیاری از اصول زندگی شهروندی امروزه بیش از گذشته پذیرفته شده و رعایت میشود. اما مدرن شدن معایب و مشکلاتی هم دارد. بینظمی در شهری که انگار ناهمگون و بدون اندیشه و برنامه قبلی ساخته شده، تصویری زمخت از پایتخت پیش رو میگذارد که در آن از آرامش و خلوت اثری نیست.
حتی در زندگی روزمره نیز از انعطاف خبری نیست و انگار همه کارها به سختی پیش میرود. برای شهروندی مثل من که از شهرستان به تهران آمده این ناهمگونی شوکآور بوده و بعد از 30 سال هنوز هم شوکآور است. در وضعیت فعلی مهمترین پیشنهاد و شاید رؤیایی که برای پایتخت دارم این است که این شهر جایی آرامتر شود؛ جایی دلنشینتر و ساکتتر برای زندگی. در تهران انگار از خلوت و فراغت خبری نیست. در حالی که در همه شئون زندگی از جمله حملونقل میتوان به آرامش بیشتری دست یافت.
در معماری و در زیباسازی منظر شهری نیز میتوان آرامش و کاهش استرس و عصبانیت را پیگیری کرد. اگر بتوانیم و بخواهیم تهران را به شهری ساکتتر تبدیل کنیم شاید بتوان برای تحقق این رؤیا برنامهریزی کرد. آرامش، گمشده پایتخت شلوغ ماست؛ خلوتی که در آن بتوانیم کمی بیشتر و بهتر از زندگی لذت ببریم و از مزایای مدرن شدن این شهر شلوغ بهرهمند شویم.