امسال کرونا مهمان ناخوانده جشنواره تئاتر فجر است. او همراه با تماشاگران حتی قبل از آنها، وارد سالن میشود و به تماشای نمایشها مینشیند. کرونا تماشاگر بسیار خوبی است چون نه با بغلدستیاش حرف میزند، نه چیزی میخورد، نه وسط اجرا، سالن را با صدای تقتق کفشهای پاشنه بلندش ترک میکند، نه روی صندلی کس دیگری مینشیند، نه نور موبایلش مزاحم دید دیگران میشود، نه از صحنه عکس میگیرد، نه لایو میگذارد، نه برای ورود به سالن با مسئول کنترل بلیت چانه میزند، نه وقتی چراغها خاموش شدند، ماسکش را برمیدارد و با نشستن روی صندلی خالی ضربدر خورده و نشانهگذاری شده، فاصله اجتماعی را نقض میکند، نه در پایان اجرا با عوامل نمایش عکس یادگاری میگیرد و...
خبر رسید «سر تراشیده لیلا حاتمی از حد متعارف خارج بود»؛ این توضیحی بود که معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی درباره مشکل فیلم «قاتل و وحشی» راهی رسانهها کرد. این توضیح اما نهتنها کافی نبود که یکبار دیگر بحث گوش و سانسور و سینما و زن را روی میز گذاشت؛ اینکه هنوز زنان سینمای ایران راه درازی دارند برای شکوفایی؛ اینکه این سینما انگار قرار نیست پیش برود و هنوز درگیر تعابیر پیشپاافتادهای است و به قول پانتهآ بهرام، زن بودن و بودن در این سینما آسان نیست.
جشنواره فیلم فجر، جهانیترین جشنواره بومی دنیاست! آنقدر جهانی است که بعید بهنظر میرسد از کشورهای صاحب صنعت سینما کسی حتی اسمش را هم نشنیده باشد؛ و آنقدر بومی و محلی است که هر سال بهسادگی هرچه تمامتر، قواعد و قوانین خود را تغییر میدهد، از نو متولد میشود و بدون توجه به نقدها و تحلیلهایی که دربارهاش نوشته شده و میشود، به راه خود ادامه میدهد؛ گویی آب از آب تکان نخورده!
سالِ غریبی را داریم با همه ضایعات و تلفاتش به اتمام میرسانیم. قاعدتاً فضای عمومی و حال و هوای این دوره از جشنواره فیلم فجر هم مستثنا از این شرایط نیست.
رسانهها به تصورات قالبی از زنان دامن میزنند و باعث تکثیر ایدههای نادرست درباره تواناییها، نیازها و خواستهای آنها میشوند. زنان در رسانهها طوری به نمایش درمیآیند که باعث بروز توقعات و انتظارات خاصی از آنها میشود؛ مثلا در برخی فیلمها و سریالها و اغلب تبلیغات تلویزیونی، زنان باید خانهداری کنند و به رتقوفتق امور فرزندان و همسرانشان بپردازند چراکه آنها همچون مردان توانایی کار در خارج از خانه را ندارند؛ اما این موضوع واقعیت ندارد.
رضا بصیرت، مدیرعامل انجمن هنرهای نمایشی، با اشاره به دوران سخت کرونا و برگزاری جشنواره تئاتر فجر به همشهری میگوید: «در زمانی که شیوع ویروس کرونا شرایط سختی را برای فعالان حوزه تئاتر رقم زد و تعطیلی متناوب سالنهای تئاتر را باعث شد لذا تصمیم برآن شد که با استفاده از ابزار جدید چراغ تئاتر را روشن نگه داریم هرچند تماشای تئاتر در سالن لطف دیگری دارد و بهعبارتی نفس تئاتر به نفس تماشاگر آن زنده هست ولی ناگزیر برآن شدیم که تولیدات نمایشی خود را با رویکرد حمایتی در بستری به نام تلویزیون تئاتر ایران ارائه دهیم».
خواندن نخستین خبرها درباره نخستین تجربه کارگردانی حمیدرضا آذرنگ -در سینما- و مرور فهرست بازیگران فیلم، خاطره تماشای تئاترهای او را در ذهنم زنده کرد تا حدس بزنم احتمالا «روزی روزگاری آبادان» فیلمی درباره جنگ و مصایب آن باشد که خانوادهای آشفتهحال را در مرکز قصه تصویر میکند؛ مادری دلسوز و غمخوار یادآور تیپ آشنای نقشآفرینیهای این چند سال فاطمه معتمدآریا ازجمله آباجان و جاندار پدری دمدمی مزاج و شاید بذلهگو شمایل محسن تنابنده در پایتخت بهسختی قابل فراموشی است و درامی که قرار است در میان موشک و گلوله رنگ بگیرد و با مایههایی از نوستالژی دوران در زمینهای بومی پروار شود مضامینی که در نمایشنامههای آذرنگ پربسامد است.
گزارههایی با این مضمون که «در این سینمای آپارتمانی و تکراری، تلاشهایی -هرچند نافرجام- برای خلق فیلمی با مود هارور و فانتزی و فضایی متفاوت، مهم و قابل تمجید است و... !»
جشنواره تئاتر فجر به روزهای پایانی خود نزدیک میشود؛ جشنوارهای که بسیاری از شرکتکنندگان بودنش را بهتر از نبودنش میدانند و معتقدند در این وضعیت اقتصادی و تعطیلی فعالیتهای نمایشی، جشنواره جان تازهای به گروهها بخشیده است؛ هرچند این وضعیت ایدهآل نیست.
همه آن هفتنفری که در نخستین روزهای بهمنماه سال1399 در کنار محمدمهدی طباطبایینژاد، دبیر جشنواره ایستادند و با صورتهای پوشیده در ماسک در مقابل موزه سینما عکس انداختند تا خبر انتصابشان بهعنوان اعضای هیأتداوران سیونهمین جشنواره ملی فیلم فجر را تأیید کنند قدم در راهی دشوار و روزهایی پرمخاطره گذاشتند.
وقتی فهرست فیلمهای متقاضی حضور در سیونهمین جشنواره فیلم فجر منتشر شد، یکی از نخستین ایدههایی که برای طراحی جلد شماره ویژه ماهنامه «فیلم» که هر سال به مناسبت برگزاری این رویداد منتشر میشود بهنظرمان رسید، تمرکز بر حضور چشمگیر زنان فیلمساز بود.
محمدحسین مهدویان خواسته فیلمی کمدی ارائه کند و اثری تازه در ژانری متفاوت بهدست دهد که احتمالاً، هم تصویر رایج از خودش را بهعنوان کارگردان فیلمهای سیاسی یا روایتگر تاریخ معاصر ایران بههم بریزد و هم قدرت خود را در فیلمسازی به رخ بکشد و بکوشد که یکبار دیگر ثابت کند که میتواند هرجور که بخواهد فیلم بسازد، تماشاگر را بخنداند و طیف تازهای از تماشاگران را در سینما همراه خود کند و در گیشه به موفقیتی چشمگیر دست یابد و...
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .