خانم ها آقایان معرفی میکنم
رضا سلرز
مسعود میر- روزنامهنگار
هرچه درباره زیست شلوغ و سراسر کار و البته رفتارهای طنزآلود و فیلمها و سریالهای کمدی او میدانید را پاک کنید. خانمها و آقایان حالا درباره رضا عطارانی باید بنویسیم که تغییرات عجیبی در زندگیاش داده است. پسر شلوغ و طناز سینما بعد از اینکه چند سالی فروش گیشهها را بیمه کرد و نشان داد بازار رضا، بازار محبوب و مخاطبپسندی است، کمکم زندگی را برای خود و دنیای حرفهای خود دگرگون کرد. حالا ما درباره عطارانی حرف میزنیم که به انتخاب خودش نقشهایی را میپذیرد که در منتهیالیه هر دو طیف تجربیات سینماییاش قرار دارد. انگار عطاران با خودش شرط کرده باید بسیار بخنداند و فراوان بگریاند.
این شهود ذهنی است یا تلاش برای معادلسازی را نمیدانم اما اعتقاد دارم او پیترسلرز ماست. درست شبیه او از کمدی پول در میآورد و این پول را در تجربههای فیلمسازی هزینه میکند که شاید چندان معمول نباشد. او هم در کمدیهای پولساز ایفای نقش میکند و هم در ساختههای جریانساز. کافی است مرور کنیم حضور در لولیتا و سرمایهگذاری در فیلم بیسرانجام «شبح در خورشید ظهر» توسط سلرز را و بعد به یاد بیاوریم او پلنگ صورتی سینماست. خب، حالا دوست دارید از «شیشلیک» گیشهپسند بدانید یا «روشن» مانند زهر؟ اصلا دوست دارید به دراکولا فکر کنید؟
عطاران حالا سلرز است و صدالبته مانند او پولساز و مهم و محبوب و هنرمند...
شیشلیک بزن
اولین و البته پرحاشیهترین حضور عطاران در جشنواره سیونهم بوی کباب میداد. عطاران با نقش یک کارگر بیچاره که چنان مغزش شستوشو داده شده که فقرش را باور کرده و بیچارگیاش را چونان یک آیین زندگی میکند، در فیلم کاملا خارج از عرف محمدحسین مهدویان خوش درخشید. عطاران که در سایر فیلمها و سریالهایش نقش یکی از اعضای جامعه که زیر خط فقر گیرافتاده را بهخوبی تجربه و تمرین کرده بود، در فیلم شیشلیک به این کاراکتر آشنا چاشنی شیطنتهای سیاسی و ایدئولوژی را هم پاشیده تا این دفعه «ماجرای نیمروز» مهدویان نه با دعواهای اول انقلابی که با یک پرس شیشلیک مغزپخت روایت شود.
آقارضا بیتردید در این فیلم هم توانایی جذب تماشاگر و سروکردن خندههای تلخ و شیرین را با خود دارد تا مخاطب به فقر و روزگار سخت کارگران بیحقوق دندان قروچه کند.
روشن شو
دومین حضور رضا عطاران در جشنواره امسال فیلم فجر در فیلم روحالله حجازی رقم خورد. «روشن» حکایت مردی است خاموش که زیر فشار زندگی و لامروتی آدمها گر گرفته است. عطاران در این فیلم بیتردید برنده نهایی همه آن چیزهایی است که فیلم روشن را سروشکل دادهاند. در میانه قصه کال و البته دیررس از هم پاشیدن زندگی شخصی و نداشتن سرپناه و دروغهای مسکن مهر، این رضا عطاران است که انگار بیخیال همهچیز تنها کوله تجربیات خودش را سنگینتر میکند وگرنه روشن فیلمی نیست که بتوان با آن در سالهای آینده کیفور شد. عطاران با این فیلم روشن شده است.