• سه شنبه 11 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 21 شوال 1445
  • 2024 Apr 30
سه شنبه 21 بهمن 1399
کد مطلب : 124122
+
-

نگاهی به فیلم شیشلیک

نه بیست، نه مطرب

نه بیست، نه مطرب

مرتضی کاردر- روزنامه‌نگار

محمدحسین مهدویان خواسته فیلمی کمدی ارائه کند و اثری تازه در ژانری متفاوت به‌دست دهد که احتمالاً، هم تصویر رایج از خودش را به‌عنوان کارگردان فیلم‌های سیاسی یا روایتگر تاریخ معاصر ایران به‌هم بریزد و هم قدرت خود را در فیلمسازی به رخ بکشد و بکوشد که یک‌بار دیگر ثابت کند که می‌تواند هرجور که بخواهد فیلم بسازد، تماشاگر را بخنداند و طیف تازه‌ای از تماشاگران را در سینما همراه خود کند و در گیشه به موفقیتی چشمگیر دست یابد و... اما صرف خنداندن تماشاگر نمی‌توانسته هدف او باشد و احتمالاً در ناخودآگاه خود چنین کاری را قدری دون‌ شأن خود می‌دانسته است، پس خواسته طنزی تلخ و سیاه ارائه کند که احتمالاً یعنی طنزی که فیلمسازی متفاوت بسازد با طنزهای رایج سینما فرق می‌کند و می‌تواند تماشاگر را به تأمل وادارد و قدری شعارهای سیاسی- اجتماعی بدهد و موقعیت‌هایی شبیه موقعیت کارگران نیشکر هفت‌تپه را شبیه‌سازی کند و... . اما وقتی احتمال می‌دهد که نمی‌تواند تماشاگر را بخنداند به شوخی‌های دم‌دستی فیلم‌های طنز عامه‌پسند روی می‌آورد، مثل تأکید بر کلمه پشم که به‌خاطر معنایی که در فرهنگ عامیانه امروز دارد فیلمساز را فریب داده و او گمان کرده که می‌تواند سبب خنده تماشاگر شود. بعد مجموعه‌ای از شوخی‌های رکیک و موقعیت‌های غیررسمی و نامتعارف شبکه‌های اجتماعی مثل صحنه‌های جلسه آموزشی فنون دلبری زنان خانه‌دار را به فیلم ضمیمه می‌کند و از خلق لحظه‌هایی که می‌تواند در نمایش عمومی حذف شود ابایی ندارد. وقتی هم احتمال می‌دهد میزان موقعیت‌های کمدی زیادشده خیلی سریع به خلق موقعیت‌هایی می‌پردازد که فکر می‌کند می‌تواند به کمک طنز سیاهی که در ذهن داشته، بیاید و اغراق در کنش‌ها و موسیقی را چاشنی می‌کند که صحنه‌ها تأثیرگذارتر شوند.
نتیجه فیلمی شده که نه این است و نه آن، نه مثل کمدی‌های عامه‌پسندی چون «هزارپا» و «مطرب» و... است، نه شبیه طنزهای سیاهی مثل «بیست» و «اسب حیوان نجیبی است» و... . نه می‌تواند بخنداند، نه سبب تأمل می‌شود. میان دو نوع طنز بلاتکلیف است.
بلاتکلیفی فیلم را می‌توان نتیجه بلاتکلیفی فیلمساز دانست که دوست دارد از فیلمسازی‌ گذشته‌اش فاصله بگیرد، اما هنوز نوع فیلمسازی آینده‌اش را انتخاب نکرده و مقصد بعدی‌اش را در سینما نمی‌داند. او فیلمسازی است که روایتگر تاریخ سیاسی معاصر ایران است یا فیلمسازی که دوست دارد ملودرام یا فیلم طنز بسازد و ژانرهای گوناگون سینمایی را تجربه کند؟ به‌نظر می‌رسد تا زمانی که محمدحسین مهدویان خود به حل مسائل و پاسخ به پرسش‌های درونی‌اش نپردازد، بلاتکلیفی‌اش ادامه خواهد داشت. شاید بهتر باشد او مدتی از فیلم ساختن دست بکشد و رویه هر سال یک فیلم را متوقف کند و قدری بیشتر درباره آینده فیلمسازی‌اش تأمل و پس از فترتی کوتاه به شکلی تازه ظهور کند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید