• سه شنبه 11 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 21 شوال 1445
  • 2024 Apr 30
سه شنبه 21 بهمن 1399
کد مطلب : 124119
+
-

فیلمسازان زن حاضر در جشنواره فجر چه تصویری از زن در فیلم‌هایشان ارائه کرده‌اند؟

جای خالی تمایز

جای خالی تمایز

یاور یگانه- روزنامه‌نگار

رسانه‌ها به تصورات قالبی از زنان دامن می‌زنند و باعث تکثیر ایده‌های نادرست درباره توانایی‌ها، نیازها و خواست‌های آنها می‌شوند. زنان در رسانه‌ها طوری به نمایش درمی‌آیند که باعث بروز توقعات و انتظارات خاصی از آنها می‌شود؛ مثلا در برخی فیلم‌ها و سریال‌ها و اغلب تبلیغات تلویزیونی، زنان باید خانه‌داری کنند و به رتق‌و‌فتق امور فرزندان و همسرانشان بپردازند چراکه آنها همچون مردان توانایی کار در خارج از خانه را ندارند؛ اما این موضوع واقعیت ندارد. شیلا روباتام در کتاب «زنان در تکاپو؛ زنان و کنش اجتماعی» می‌نویسد: «زنان کمتر از یک‎دهم درآمد جهانی را دریافت می‌کنند، اما دو‎سوم کار جهان را انجام می‌دهند. با اینکه درآمد زنان کمتر از مردان است، مدت زمان کار آنان بیشتر از مردان است. مدت کار زنان در کشورهای توسعه یافته 2تا 5ساعت، در آمریکای لاتین و کارائیب 5 تا 6 ساعت و در آفریقا و آسیا 12 تا 13ساعت در هفته بیشتر از مدت کار مردان است. چنانچه کار در خانه و مراقبت از بچه را نیز درنظر گیریم، زنان به‌طور متوسط 60 تا 70ساعت در هفته کار می‌کنند». در واقع زنان به اندازه مردان و حتی بیشتر از آنها در خارج از خانه کار می‌کنند، اما آنچه عادلانه تقسیم نمی‌شود درآمد حاصل از این کار است. ولی رسانه‌ها و مخصوصا سینما می‌توانند در اصلاح این وضعیت نقش به‌سزایی داشته باشند. تصویری که از زن در سینما ارائه می‌شود، می‌تواند به تقویت کلیشه‌ها بینجامد یا با درهم‌شکستن تصورات قالبی و انگ‌ها و انگاره‌های تکراری به خلق تصویری نو از زنی قدرتمند دست‌یازد که به تغییر واقعیت‌های اجتماع یاری می‌رساند. حتی گاه این انتظار از زنان کارگردان وجود دارد که آنها بتوانند، در نظام مردسالار سینما، تصویری متفاوت از زنان ارائه دهند. اما آیا به راستی چنین چیزی شدنی است و این انتظار از زنان کارگردان بجاست؟
در سال‌های اخیر در فیلم‌های سینمای ایران بخش عمده‌ای از بار درام بر دوش زنان گذاشته شده است، اما آیا این بیشتر شدن نقش زنان در درام‌های سینمایی به‌معنای بهبود و پیشرفت در تصویری است که محصولات سینمای ایران از زنان ارائه کرده‌اند؟ شخصیت‌های زن در اغلب فیلم‌ها همچنان منفعل‌تر از مردان هستند یا عاملیت کمتری از مردان دارند. «قربانی» آشناترین شمایلی است که زنان در فیلم‌ها بر عهده دارند؛ حالا عده‌ای از آنها علیه این وضع می‌شورند و تصمیم به تغییر وضعیت می‌گیرند و عده‌ای دیگر دردمندانه این موقعیت را تاب می‌آورند و تصویری همدلی‌برانگیز از چهره قربانی ارائه می‌دهند. البته که مسلم است نیاز داستان و درام مشخص می‌کند که زنان در چه موقعیت و وضعیتی باید تصویر شوند و اگر فیلمی صرفا بخواهد بر موج جریان‌های اجتماع سوار شود و با استفاده از جنب‌و‌جوشی که در مطالبه حقوق زنان پدید آمده، خودش را فیلمی پیشرو و همسو با تحولات اجتماعی نشان دهد، نباید انتظار داشته باشد که حتی از سوی زنان جدی گرفته شود. دقیقا به همین دلیل است که «ابلق» نرگس آبیار نتوانست در جشنواره امسال از منتقدان نمره قبولی بگیرد و فیلمی در حمایت از حقوق زنان شناخته شود؛ چراکه استلزامات درام با ایده مضمونی فیلم همخوانی و تناسب نداشت و به‌رغم آنکه فیلم سعی داشت خود را فیلمی واقع‌گرا جا بزند، نتوانست در این مسیر موفق شود. البته با وجود اینکه زنان  در چند فیلم نرگس آبیار نقشی کلیدی دارند، سینمای آبیار را با اتکا به‌نظریات تئوری‌های فمینیستی فیلم هرگز نمی‌توان سینمایی زنانه دانست که از نُرم‌ها و الگوهای سینمای مسلط روایی پا فراتر می‌نهد و قصد شکستن و برانداختن کلیشه‌هایی را دارد. سینمای داستانگوی آبیار از همان قواعد و اصولی پیروی می‌کند که نیاز سینمای داستانگوست و در سینمای داستانگوی مسلط زنان همواره تجربه فرودستی را تجربه‌ای طبیعی و فسخ‌ناشدنی جلو ه می‌دهند.
یکی دیگر از فیلمسازان زن حاضر در جشنواره امسال آیدا پناهنده بود که با «تی‌تی» در جشنواره حاضر شد. 2کار پیشین پناهنده، «ناهید» (1393) و «اسرافیل» (1395)، واکنش‌های مثبتی از منتقدان دریافت کردند و یکی از وجوهی که در این دو فیلم جلب‌توجه می‌کردند، تصویر دلگرم‌کننده و احترام‌انگیزی بود که از شخصیت‌های زن فیلم‌ها ارائه می‌شد. البته پناهنده بیش از آنکه درگیر این موضوع باشد که بخواهد زنی متفاوت را به تصویر بکشد، به روند کلی داستان و پرورش ایده اصلی فیلمنامه توجه دارد اما نوع داستان و دغدغه‌هایی که برای روایت برمی‌گزیند این پیام را به تماشاگر مخابره می‌کند که در کار او می‌توان انتظار مواجهه‌ای متفاوت با مسئله زنان را داشت. تی‌تی نیز در مدار 2فیلم دیگر پناهنده جای می‌گیرد و بدون توسل به کلیشه‌های رایج در سینمای این روزها به درامی آرام و دلنشین منجر شده است.
«خط فرضی» ساخته فرنوش صمدی فیلم دیگری بود که کارگردانی زن را به جشنواره امسال معرفی کرد. صمدی که کار فیلمسازی را با فیلم کوتاه شروع کرده، در نخستین ساخته بلند خود ترجیح داده از راهی که قبلا پیموده شده و امتحان خود را پس داده است عبور کند تا بتواند گام اولش را در سینما محکم بردارد. دروغ و پنهان‌کاری مضامینی هستند که پیش از این قابلیت‌هایشان در سینمای اصغر فرهادی به خوبی محک زده شده و کارگردانان جوان بسیاری، با توجه به وفور مسائل اخلاقی جامعه، سعی کرده‌اند از این مسیر شروعی کم‌خطر و قانع‌کننده در سینما داشته باشند. نقش اصلی فیلم صمدی هم یک زن است اما فیلم همانطور که در ساختار و داستانگویی از الگوهای مسلط بهره‌گرفته، در نمایش تصویر زن هم به زاویه‌ای نو و دغدغه‌ای مطابق با نیازهای زن امروز جامعه ایران توجه نداشته است. به هر حال، الگوهای مسلط سینمای روایی چنان پرقدرت و حتی انعطاف‌ناپذیرند که نمی‌توان از کارگردانی که برای نخستین بار به وادی سینمای بلند قدم گذاشته انتظار داشت به راحتی از پس تغییر آنها برآید.
فیلم‌های زنانه جشنواره امسال، مانند فیلم‌های اجتماعی یا فیلم‌های کمدی یا فیلم‌های زندگی‌نامه‌ای این جشنواره، در ارزیابی کلی نمره قبولی نمی‌گیرند و همچنان با همه مدعایشان در واقع‌گرا بودن و نظر داشتن به ماجراهای واقعی برای روایت داستانشان، مایه زیادی برای اثرگذاری بر فضای کلی سینمای ایران ندارند و حتی به‌صورت انفرادی نیز نباید از آنها توقع داشت که در آسمان شب چون ستاره‌ای درخشان نگاه‌ها را به‌خود جلب کنند.

این خبر را به اشتراک بگذارید