درسهایی از تاریخ آلمان به فارسی
داستان ادعای ایرانی بودن یک بلژیکییهودی اسیر در اردوگاه نازیها
آرش نهاوندی
فیلم «درسهای فارسی» در بلاروس فیلمبرداری شده و به تازگی در بخش ویژه هفتادمین جشنواره فیلم برلین برای نخستین بار به نمایش درآمده است. این فیلم یک پروژه بینالمللی و محصول مشترک سه کشور روسیه (کمپانیهای هایپفیلم و الاممدیا)، آلمان (کمپانی وان، تو فیلمز) و بلاروس (کمپانی بلاروس فیلم) است. پخش جهانی این فیلم را نیز کمپانی ممنتو فیلمز اینترنشنال عهدهدار است. وادیم پرلمان اوکراینیتبار، کارگردان فیلم درسهای فارسی است، ایلجا زوفین فیلمنامه درسهای فارسی را با اقتباس از کتاب «ابداع یک زبان» نوشته ولفگانگ کلهاسه (یکی از پرکارترین فیلمنامهنویسان جمهوری دمکراتیک سابق آلمان و دارنده خرس طلای افتخاری از جشنواره بینالمللی فیلم برلین در سال2010) نگاشته است. ناهوئل پرز بیسکایارات، لارس ادینگر، یوناس نی و لئونی بنش از بازیگران این فیلم هستند. نمایش فیلمی با عنوان درسهای فارسی در جشنواره برلین امسال ابعاد تازهای به توجه به زبان فارسی داده است. خلاصه: داستان این فیلم در سال1942 میگذرد و در آن داستان یک بلژیکی یهودی جوان به نام ژیل(با بازی ناهوئل پرز بیسکایارات)روایت میشود که با ادعا کردن اینکه یک ایرانی است و یهودی نیست خود را از اعدام نجات میدهد و برای تدریس زبان فارسی (زبانی که در واقع چیزی از آن نمیداند) به فرمانده اردوگاهی که در آن زندانی است، انتخاب میشود. فرمانده این اردوگاه (لارس ادینگر) آرزو دارد پس از خاتمه جنگ رستورانی در ایران باز کند. مدتی پس از آغاز درسهای فارسی میان ژیل و فرمانده اردوگاه روابط دوستانه و صمیمانهای پدید میآید که باعث حسادت سایر زندانیان و نگهبانان اردوگاه میشود. ژیل خود را در وضعیت بغرنجی میبیند و متوجه میشود که مدت زمانی طولانی نخواهد توانست راز خود را پنهان کند.
طناب بازی پرلمان روی نخ نازک تاریخ و داستان
پیتر دبروج در فیلم واریتی درباره درسهای فارسی نوشته است، وادیم پرلمان -کارگردان- در فیلم درسهای فارسی، روی خط نازکی میان تاریخ و داستان ابتکاری خود از یک بازمانده هولوکاست، گامبرداشته است. با نگاهی به سایر فیلمهای ساخته شده با موضوع کشتار نازیها در جنگجهانی دوم، بهتر میتوان به تفاوت فیلم درسهای فارسی با آن فیلمها پی برد. در فیلم «فهرست شیندلر»، بیشتر بازیگران به زبان انگلیسی صحبت میکردند و از لهجههای مختلف این زبان برای نشان دادن اینکه از کجا آمدهاند، استفاده میکردند. در فیلم «فرزند سائول» از آنجا که این فیلم درباره یهودیانی از ملیتهای مختلف بود که در آشوویتس زندانی بودند، گروه بازیگران در تلاش بودند با ترکیبی پیچیده از زبانها با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. اما در فیلم درسهای فارسی زندانی برای فرار از مرگ ادعا میکند که یک ایرانی است و زبان فارسی میداند و یهودی نیست که بخواهند او را اعدام کنند.
زبان فلسفه
در داستان فیلمهایی که درباره کشتار نازیها در جنگ جهانی دوم ساخته شدهاند، بهمنظور کاستن از ترسها و اضطرابهای کابوسوار قرن گذشته، استفاده از زبان فلسفه ضروری است، علاوه بر این استفاده از زبان فلسفه میتواند به کارگردان کمک کند تا راهی بیابد تا شخصیتها بتوانند با وضوح بیشتری خود را بیان کنند. اما امروز فیلم درسهای فارسی، ازجمله فیلمهایی است که برخلاف روند سایر فیلمهای مربوط به کشتار نازیها در جنگجهانی دوم ساخته شده است. در این فیلم داستان یک بلژیکی یهودی روایت میشود که تلاش دارد با زبان ابداعی خود از کوران حوادث جنگجهانی دوم زنده بیرون بیاید. ادعا شده که این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده، اما این فیلم از هر نظر فیلمی اخلاقیتر از فیلم «خواننده»(The Reader، 2008) است که موضوع این فیلم نیز درباره وقایع جنگجهانی دوم و کشتار آلمان نازی و فیلمی عاشقانه است و روایتگر عشق یک مرد جوان به یک زن بزرگسال و بیسواد است. در فیلم درسهای فارسی یک زندانی متوحش(با بازی ناهوئل پرز بیسکایارات) میپذیرد به یک فرمانده اردوگاه (با بازی لارس ادینگر) فارسی یاد دهد، اما زبان فارسی نمیداند و این فکر تنها بهعنوان راهی برای زنده ماندن به ذهنش خطور کرده.
فیلمی قوی از کارگردان «خانهای از شن و مه»
نتیجه ساخت یک فیلم مملو از اتفاقات غیرمحتمل و آمیختن تراژدیهای دردناک انسانی و کمدی پوچگرا با مهارت کامل تحت نظارت وادیم پرلمان است که پیشتر و در سال2003 نیز یک فیلم قوی دیگر ساخته بود؛ «خانهای از شن و مه» (با بازیگری بن کینگزلی و شهره آغداشلو، که در بخشهای مهمی از آن فیلم زبان فارسی، ابزار اصلی ارتباط میان دو شخصیت اصلی فیلم بود)، البته این فیلم با وجود نکات قوت در عرصه بینالمللی آنچنان که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفت. این فیلم نامزد دریافت 3جایزه اسکار شد. فیلم خانهای از شن و مه همچنین باعث شهرت وادیم پرلمان بهعنوان یک فیلمنامهنویس شد. در این فیلم شخصیتها به فارسی حرف میزدند و فیلم به یک خانواده مهاجر ایرانی در آمریکا میپرداخت. فیلم درسهای فارسی هم چنان خوشساخت و قوی است که میتواند دوباره نام وادیم پرلمان را بهعنوان یک کارگردان مطرح بر سر زبانها بیندازد. در دنیای فیلمهای مربوط به جنگجهانی دوم و شخصیتهای نازی و کشتار نازیها، فیلم «جوجو ربیت» که فیلمی طنز در ارتباط با وقایع دوران جنگجهانی دوم بود، برنده جایزه اسکار در رشته بهترین فیلمنامه اقتباسی شد، حال آنکه فیلمی طنز و هجوآمیز بود. فیلم درسهای فارسی هم که بهنظر چیزی از فیلم جوجو ربیت کم ندارد و شاید از نظر بدیع بودن داستان و موضوع، آن را بتوان از فیلم جوجو ربیت هم برتر دانست، بهاحتمال زیاد خواهد توانست بهعنوان یک فیلم قدر در اغلب جشنوارههای سینمایی آمریکا در جایگاه مناسبی قرار گیرد و شانس دریافت جایزه از این جشنوارههای سینمایی را نیز داشته باشد.
ضعفهای فنی
اما درباره تواناییهای فنی فیلم درسهای فارسی میتوان گفت که بهویژه در زمینه فیلمبرداری، موسیقی، طراحی تولید و طراحی لباس، این فیلم بهنظر فیلمی ساختگی و در برخی از سکانسها فیلمی سطحی بهنظر میرسد. در مجموع میتوان گفت که در برخی ابعاد فنی و تکنیکی فیلمی غیرقابلدفاع باشد، در این فیلم آلمانیها و یهودیها با الگویی تکراری جان گرفتهاند. با این حال بازی خوب و همراه با تحرک و همراه با بروز احساسات و عواطف انسانی از سوی بیسکایارات و ادینگر که تا حد زیادی ملهم از فیلمنامه خوب ایلجا زوفین است باعث شده تا ضعفهای فنی فیلم تا حد زیادی پوشانده شود و تلاش عوامل تولید و بازیگران نقش بر آب نشود.
امکان تکرار دوباره تاریخ
وادیم به شیوه مخصوص خود به ما نشان داده که کشتار و جنایات نژادی نازیها چیز غیرعادی یا محصول یک لحظه سیاسی و تاریخی خاصی نبوده و میتواند در هر کشوری و هر زمانی تکرار شود. وادیم پرلمان میگوید: من میخواستم در این فیلم این مسئله را نشان بدهم که کشتارهای نژادی یا اساسا کشتار جمعی حتی میتواند در زمانه ما هم رخ دهد. لارس ادینگر بازیگر اصلی این فیلم که در نقش فرمانده اردوگاه بازی کرده و با فیلمی دیگر با نام «خواهر کوچک من» در بخش اصلی رقابتی جشنواره فیلم برلین حضور دارد، در اینباره میگوید: اینکه یک کارگردان آمریکایی، زاده اوکراین که اکنون در کانادا زندگی میکند، این پروژه روسی(فیلم درسهای فارسی) را ساخته، این فیلم را حاوی یک پیام منحصر به فرد کرده است.
همراهی با یک زبان شناس روس برای جعل زبان فارسی
فیلمنامه درسهای فارسی در ابتدا به روسی نوشته شد و سپس به انگلیسی و پس از آن به آلمانی ترجمه شد. پرلمان با کمک یک زبان شناس روس سکانسهایی که در آن به زبان فارسی جعلی در فیلم صحبت میشود را ساخته است، این دو با این هدف نوعی دستور زبان و یک فرهنگ لغت600 کلمهای نیز ابداع کردند. وادیم پرلمان در اینباره گفته است که بهدلیل اینکه اعقابش یهودی بودهاند، به ساخت این فیلم تمایل پیدا کرده. در خیلی از فیلمهای با موضوع جنگجهانی دوم یا اردوگاههای جنگی آلمانها، افسران و سربازان نازی بهعنوان افرادی که بهصورت خودکار و مکانیکی وظایف خود را انجام میدهند به تصویر کشیده شدهاند و اغلب بهگونهای وانمود شده که آنها بهدلیل اینکه مکانیکی فکر میکردند نمیتوانستند در ممانعت از طرحهای دشمنان که اغلب فکر و اندیشه پشت آنها بوده، کاری از پیش ببرند و در نهایت شکست میخوردند. اما وادیم در فیلم خود نازیها را بهصورت رباتهای خودکار و مکانیکی تصویر نکرده و آنها را بهصورت انسانهایی با احساس حسادت، ترس و عشق مانند هر انسان دیگری تصویر کرده است. وادیم در اینباره میگوید: دادن وجه انسانی به سربازان آلمانی به این معنی نیست که آنها را از آنچه انجام دادهاند، مبرا بدانیم. ما تلاش کردهایم آنها را بهعنوان انسانهای بااحساس نشان دهیم تا تماشاگران بتوانند با ایشان ارتباط برقرار و حتی همذاتپنداری کنند و به این فکر کنند که اگر من هم جای آنها بودم آیا این کارها را میکردم یا خیر؟
دیروز قابل تکرار است
فیلم درسهای فارسی مدت کوتاهی پس از یک حمله تروریستی که در شهر هانوی آلمان در 25کیلومتری فرانکفورت رخ داد و 11 کشته بر جای گذاشت که اکثر آنها ترکتبار بودند، با حضور وادیم پرلمان کارگردان و لارس ادینگر بازیگر این فیلم اکران شد. این فیلم را از نظر زمانی میتوان یک داستان کاملا آلمانی دانست؛ داستانی که اذهان را هوشیار میکند و نشان میدهد که تاریخ سیاه گذشته آلمان (اعمال نژادپرستانه نازیها و کشتار افراد سایر نژادها) میتواند بیش از گذشته بهدلیل بیدار شدن دوباره تمایلات نژادپرستانه در برخی از نقاط این کشور بازهم تکرار شود.
ژیل بلژیکی یا بیسکایارات آرژانتینی
بیسکایارات که بیشتر برای بازی در فیلمهایی با موضوعات عجیب و غریب نظیر فیلمهای «بیپیام» و «همهچیز مال توست» شناخته میشود، در سالهای اخیر در فیلمهای بااهمیتتری نظیر «آنجا ببینمت»، در نقش یک سرباز از شکلافتاده جنگجهانی دوم بازی کرده که این فیلم برنده تعداد زیادی از جوایز سزار (از مهمترین جوایز سینمایی که آن را اسکار فرانسوی نیز نامیدهاند) شده. بیسکایارات بازیگری است که بهطور منحصر به فردی قیافهاش آدمها را یاد افراد درمانده میاندازد، او یک بازیگر آرژانتینی دارای هیبت و ظاهر افراد بزرگسال با چشمان آبی بزرگ است، او را با چنین ظاهری میتوان به خوبی در نقش یک مرد متوحش یهودی که در اردوگاه آلمانهای نازی اسیر است، تصور کرد و او در فیلم درسهای فارسی در نقش ژیل، که فرزند رابی(روحانی کلیمی) از اهالی آنتورپ، معرفی شده، ایفاینقش کرده است. در اینجا تماشاگران تصمیم خواهند گرفت که آیا چهره او شبیه یک ایرانی، یهودی یا بلژکی است؛ این یک بازی شوربختانه است که ذهن 2 سرباز دونپایه آلمانی به نامهای مکس (با بازی یوناسنی) و پل (با بازی دیوید شاتر) را پس از آنکه ژیل از تیرباران رهایی مییابد، نیز بهخود مشغول کرده.
تنها لحظاتی پیش از اینکه ژیل به میدان تیر برای تیرباران برده شود، ساندویچی را با کتابی از افسانههای ایرانی تاخت زده اما نام این کتاب جرقهای در ذهن او میزند و باعث میشود ادعا کند که به اشتباه بهعنوان یک یهودی شناسایی شده است. اما دو نفر از سربازان حاضر در جوخه اعدام به حرف ژیل به دیده شک و تردید مینگرند، آنها به زندانیان یهودی به عنوان افرادی فریبکار و دغلکار نگاه میکنند و نسبت به ادعای ژیل از همان ابتدا مشکوک هستند. یکی از این سربازها به دیگری به شوخی میگوید: یک یهودی اگر فکر کند تغییر هویت میتواند جانش را نجات دهد حتی خود را بهعنوان یک چینی جا میزند(چینیها بهدلیل داشتن چشمانی بادامی شکل شناخته شده هستند و یک یهودی که فرم چشمانش عادی است نمیتواند خود را بهعنوان یک چینی جا بزند مگر آنکه ادعا کند یک یهودی چینی است). اما با اطمینان نیز میتوان گفت که اگر جان یک آلمانی نیز به خطر بیفتد او نیز تلاش خواهد کرد هویت خود را جعل کند و ادعا کند که شهروند کشور دیگری است یا از دین و مذهبی دیگر پیروی میکند. فیلم درسهای فارسی تماشاگران را دعوت میکند با ژیل همذاتپنداری کنند و درباره این فکر کنند که اگر مانند ژیل جانشان در خطر بود، چه کارهایی حاضر بودند برای نجات جانشان انجام دهند.
واهمه از روبهرو شدن با گذشته
ادینگر در ادامه میگوید: خیلی مهم است که یک نفر از خارج از آلمان تاریخ ما را در قالب یک فیلم روایت کند. در آلمان مردم همچنان از روبهرو شدن با خیلی از وقایع گذشته واهمه دارند. خود من به این دلیل برای بازی در فیلم درسهای فارسی ترغیب شدم که در منطقهای بزرگ شده بودم که اغلب مردم آن منطقه همیشه پافشاری میکردند که کشتاری که نازیها در جنگجهانی دوم به راه انداختند امری مربوط به گذشته است و ربطی به نسلهای جدید آلمانیها ندارد. ادینگر میگوید: ما همیشه بهخود گفتهایم که ما گناهی نداشتیم. اما پدر من در طول سالهای جنگجهانی دوم متولد شد، پدر بزرگم نیز در جبهه جنگ حضور داشت. او پدر من را بزرگ کرد و پدرم نیز من را. در نتیجه میتوانم بگویم که بهعنوان یک آلمانی هنوز وقایع دوران جنگجهانی دوم من را آزار میدهد.
سفری هیجانانگیز با درسهای فارسی
ایلیا استیوارت از هایپ فیلم (از کمپانیهای تولیدکننده فیلم درسهای فارسی) درباره وادیم پرلمان، کارگردان درسهای فارسی گفته است: درسهای فارسی سفری هیجانانگیز بود که با فیلمنامهای جدی آغاز شد و در ادامه تلاشی اصیل برای تبدیل موضوع حساس این فیلمنامه به فیلم، آغاز شد. درسهای فارسی را میتوان یک فیلم بسیار شخصی برای کارگردانش که خود زمانی یک مهاجر بوده محسوب کرد. استیوارت همچنین از بازی خوب تیم بازیگران این فیلم قدردانی کرد و گفت: آنها خیلی سخت کار کردند تا بتوانند در زمان بازی در فیلم اجرای واقعی داشته باشند.
رضایت تماشاگران
آنچه تا به الان میتوان بهطور قطع گفت، این است که فیلم درسهای فارسی توانسته پس از نمایش در جشنواره بینالمللی فیلم برلین، نظر مساعد تماشاگران را بهخود جلب کند. درسهای فارسی بهطور مداوم تماشاگران حاضر در برلیناله را خنداند و پایان غافلگیرکننده آن نیز بهطور عمیقی احساسات تماشاگران را برانگیخت. حتی منتقدانی که با دیده تردید این فیلم را تماشا کرده بودند هم انتظار چنین واکنش احساسی را از سوی تماشاگران نداشتند.
همذاتپنداری
با اطمینان میتوان گفت که اگر جان یک آلمانی به خطر بیفتد او نیز تلاش خواهد کرد هویت خود را جعل کند و ادعا کند که شهروند کشور دیگری است یا از دین و مذهبی دیگر پیروی میکند. فیلم درسهای فارسی تماشاگران را دعوت میکند با ژیل همذاتپنداری کنند و درباره این فکر کنند که اگر مانند ژیل جانشان در خطر بود، چه کارهایی حاضر بودند برای نجات جانشان انجام دهند