گپ و گفت با بابک امینتفرشی، عکاس نامی «آسمان شب» که این روزها با مجموعه نشنال جئوگرافی همکاری میکند
خیلیها زیبایی آسمان را ندیدهاند
پرنیان سلطانی
در دنیای پررمز و راز، ستارهها آنقدر شناخته شدهاند که هیچ نیازی به معرفی ندارند. به قدری در حوزه نجوم کار کرده و اثرگذار بوده که امروز نه فقط منجمان ایرانی و خارجی، بلکه حتی کسانی که علاقهمندیشان هم آسمان شب نیست، دستکم یکبار در برنامههای نجومی تلویزیون نامش را شنیده یا تصویرش را دیدهاند. بابک امینتفرشی سالهاست که به یکی از شناختهشدهترین و برجستهترین فعالان آسمان شب ایرانی در دنیا تبدیل شده است؛ کسی که از سال1386 پروژه عکاسی جهان در شب را راهاندازی کرده و توانسته 40 عکاس نجومی از 22کشور دنیا را با خود همراه کند، چند سالی است پایش به مجموعه نشنال جئوگرافی هم باز شده تا بهعنوان یک ایرانی افتخاری برای خود و کشورش رقم بزند. امینتفرشی اگرچه این روزها در بوستون آمریکا زندگی میکند، اما بهخاطر پروژه جهان در شب TWAN) The World At night) همیشه در سفر است و هر لحظه ممکن است او را در هر جایی از این سیاره پیدا کنید! حالا هم برای یک سخنرانی علمی به ایران برگشته و ما هم این فرصت را مغتنم شمردیم و در مؤسسه «آسمان شب» مهمانش شدیم تا از این عکاس دلباخته شگفتیهای شب، حال این روزهای آسمان را بپرسیم؛ آسمانی که به گفته خودش یک آزمایشگاه رایگان برای بشریت است و بهعنوان بخش واضحی از طبیعت اطراف ما مانند کوه، دریاچه، جنگل و... جذابیت دارد.
چطور شد متوجه شدید سرنوشتتان با آسمان گره خورده؟ یعنی از چه زمانی متوجه علاقهتان به نجوم شدید؟
تولد سیزدهسالگیام بود که کتابی به نام «اخترشناسی پایه» ترجمه توفیق حیدرزاده هدیه گرفتم. در این کتاب یک نقشه ماه بود که با جزئیات کامل گودالهای روی ماه را نشان میداد. من آن زمان تصور میکردم این جزئیات را فقط با بزرگترین تلسکوپهای دنیا میتوان دید، اما تلسکوپ یکی از دوستانم را قرض گرفتم تا خودم هم نگاهی بهماه بیندازم. دقیق خاطرم هست که آن تلسکوپ یک تلسکوپ روسی 65میلیمتر بود که در استاندارد امروز نجوم ایران خیلی کوچک بهحساب میآید. اما با نخستین نگاه به ماه متوجه شدم با این تلسکوپ کوچک جزئیات خیلی بیشتری از نقشه ماه در کتاب هم دیده میشود! آن لحظه اگرچه خیلی ساده بود، اما مسیر زندگی من را عوض کرد و باعث شد دیگر نتوانم نگاهم را از آسمان بردارم.
تا قبل از آن کتاب هم علاقهای به آسمان داشتید؟
ببینید! علاقه به آسمان بهطور بالقوه درون خیلی از افراد وجود دارد، چون آسمان بخش خیلی واضح از طبیعت اطراف ماست و به همین علت به همان اندازهای که ما به یک پارک ملی، به یک دریاچه یا یک کوه علاقهمند هستیم، به همان اندازه هم به آسمان علاقهمندیم. اما متأسفانه این علاقه خاموش شده و علت اصلی آن هم زندگی در شهرها و زیر آلودگی نوری است که آسمان را محو و ناپیدا کرده است. هماکنون بیش از 70درصد مردم دنیا به دلیل زندگی زیر آلودگی نوری، از دیدن زیباییهای آسمان بیبهرهاند برای همین آسمان این روزها به بخش فراموششده طبیعت تبدیل شده است.
از آن روزی که با تلسکوپ به ماه نگاه کردید تا امروز که از مجموعه بزرگ و معتبر نشنالجئوگرافی سر درآوردهاید، راهی طولانی طی شده است. درباره این راه طولانی هم برایمان توضیح میدهید؟
بعد از آن شب بهطور جدی بهدنبال کارگاههای آموزشی نجوم و افرادی بودم که در ایران کار ستارهشناسی انجام میدادند. در این کارگاهها با چند نفر دیگر از علاقهمندان به آسمان شب مانند اوشین زاکاریان، محمدرضا زمانثانی، پورنگ پورحسینی، پژمان نوروزی، سیاوش صفاریانپور و... آشنا شدم و رفتهرفته گروهی کوچک تشکیل دادیم و برای دیدن آسمان شب به روستاها و شهرهای مختلف ایران سفر کردیم. بعدها با انجمن نجوم دانشجویان تهران، مجله نجوم، رصدخانه زعفرانیه، برنامههای تلویزیونی و رادیویی، شاخه آماتوری انجمن نجوم ایران و همین مؤسسه آسمان شب که به همت برادرم شکل گرفت، کار کردم. بعد هم که در سال 86 پروژه جهان در شب را شروع کردم.
اتفاقا سؤال بعدی من هم درباره همین پروژه عکاسی جهان در شب است. ایده این پروژه بینالمللی چطور در ذهنتان شکل گرفت؟
در روزهایی که همراه با اوشین و دیگر دوستان علاقهمند به نجوم به سفر میرفتیم، رفتهرفته از تلسکوپ به سمت عکاسی از آسمان گرایش پیدا کردم و سعی میکردم عکسهایی بگیرم که در آن، زمین و آسمان در یک قاب کنار هم دیده شوند. از آنجا که کشور ما تنوع بسیار خوبی در المانهای فرهنگی و دینی دارد، از مساجد گرفته تا کلیسا و معابد و آتشکده و...، در ذهن من و اوشین یک وحدت جهانی زیر سقف آسمان شکل گرفت؛ انگار تمام این تمدنهای بشری زیر یک سقف مشترک وجود داشتند و همین، ایده پروژه جهان در شب شد که از راهاندازیاش 12سال میگذرد.
و حالا به یکی از موفقترین برنامههای عکاسی نجومی در دنیا تبدیل شده است.
خب، ابتدای این مسیر مشکلات خیلی زیادی داشتیم. اما عضویت معتبرترین عکاسان نجومی جهان در این پروژه باعث شد تا بتوانیم از تمام این سختیها عبور کنیم. هماکنون در تیم توآن 40عکاس نجومی از 22کشور دنیا حضور دارند که فعالیت این افراد تاکنون منجر به انتشار 2کتاب بینالمللی، ترویج نجوم در صفحه نشنال جئوگرافی، مجلات نجوم دنیا ازجمله «اسکایاند تلسکوپ»، سایت توآن به نشانی twanight.org و شبکههای اجتماعی با میلیونها دنبالکننده و همچنین اطلاعرسانی به مردم درباره آلودگی نوری شده است.
موضوع جالب توجه در عکسهایتان، همین قاب متشکل از آسمان و یک نماد زمینی است. در این سبک بهدنبال دستیابی به چه اهدافی هستید؟
ما با این کار چند هدف را دنبال میکنیم؛ یکی همان پیام صلح و وحدتی است که هدف اولیه شکلگیری پروژه توآن بود. شعار «یک مردم، یک آسمان» که نشان میدهد آسمان با عبور از مرزهای سیاسی، دینی، فرهنگی و... کاری میکند که همه مردم دنیا با هر فرهنگ و اعتقادی که دارند
زیر یک سقف مشترک زندگی کنند. بخش دیگر این ماجرا هم نشاندادن آلودگی نوری و حساسکردن مردم با این مفهوم است؛ اینکه بتوانیم فرق آسمان طبیعی با آسمان از دسترفته زیر نور را نشان بدهیم. در این میان وجود المان زمینی در عکسها کمک میکند که مردم با آسمان ارتباط بهتر و ملموستری برقرار کنند و آسمان را صرفا آزمایشگاهی برای منجمان ندانند بلکه در مقیاس بزرگتر آسمان را بخشی از طبیعت بپندارند که ارزش حفظکردن دارد.
تا صحبت از عکاسی نجومی و پروژه عکاسی جهان در شب است این سؤال را هم بپرسم که روی این تصاویری که ما از گروه توآن در سایت یا شبکههای اجتماعیتان میبینیم، ادیتی صورت نگرفته، درست است؟
تا تعریف شما از ادیت چه باشد. به هر حال ادیتی که سبب کاهش نویز، افزایش وضوح، افزایش کنتراست و... است، بخش الزامی هر نوع عکاسی دیجیتال بهحساب میآید. اما ادیتی که به معنی تغییر شکل واقعی عکس یا ترکیب عکسهایی شود که از مکانها و زمانهای مختلف گرفته شده، مطمئنا جایی در پروژه ما ندارد.
پس چطور تعداد ستارههایی که در عکسهای نجومی دیده میشوند، اینقدر زیادتر از چیزی است که ما میبینیم؟!
ببینید! چشم غیرمسلح فقط تعدادی از ستارهها را که از نظر میزان نور در مرز دید چشم قرار دارد، میبیند. برای همین ما برای عکاسی از آسمان 2نوع گرایش داریم. در یکسری از عکسها عامدانه توانایی تکنیکی دوربین را محدود میکنیم تا عکسی که میگیریم شباهت بیشتری با تصویر چشم انسان از آسمان داشته باشد و در برخی دیگر از عکسها هم با کمک تکنولوژی و استفاده از دوربینهایی که به مراتب نسبت به چشم انسان به نور حساستر هستند، از نوردهی طولانی مدد میگیریم و ستارههای کمنورتر را هم ثبت میکنیم تا واقعیت آسمان را به تصویر بکشیم. اما بهطور کلی یکی از دلایل اینکه بسیاری از افراد از دیدن عکسهای آسمان شب شگفتزده میشوند، این است که اغلب آدمها راه شیری را ندیدهاند! اگر جایی بسیار تاریک، خارج از آلودگی نوری باشید و به چشمتان فرصت بدهید که با تاریکی سازگاری پیدا کند، آن وقت خیلی از جزئیات عکسهای ما با چشم هم دیده میشوند و آن موقع است که تصویر آسمان پر از ستاره برایتان اینقدر عجیب و دور از دسترس نیست.
برای گرفتن این تصاویر از آسمان شب به کجاها سفر کردهاید؟
من بین 14تا 30سالگی برای دیدن آسمان و عکاسی نجومی به تمام گوشه و کنار ایران سفر کردهام که این، تجربه خیلی بینظیری برای من بود. اما در دهه 70، دو خورشیدگرفتگی کامل در ایران که به فاصله 4سال رخ داد، باعث شد من و سیاوش صفاریانپور به فکر ساخت یک مستند 10ساله از خورشیدگرفتگیها در قارههای مختلف بیفتیم. شروع این مستند با نام «جویندگان کسوف» از سال 80 با سفر به کشور زامبیا در آفریقا شروع شد و بعد به قطب جنوب، جنگلهای آمازون، کشورهای ترکیه، اسپانیا و... رسید. باقی سفرها هم به قصد پروژه عکاسی جهان در شب بود که در قالب این پروژه به بیش از 50کشور دنیا سفر کردهام.
ثبت وقایع آسمان چقدر کار سختی است؟ یعنی میخواهیم بدانیم برای ثبت این عکسهایی که ما امروز میبینیم، چه مشکلاتی را از سر گذراندهاید؟
خب، اوایل که واقعا کار خیلی سختی بود، بهخصوص اینکه من کارم را ابتدا با فیلم شروع کردم و دوربینهای فیلمی که اوایل دهه 70 استفاده میکردم، خیلی غیرقابل پیشبینی بودند و ما هیچوقت نتیجه کار را از قبل نمیدانستیم! با اینکه مطالعه و تجربه خیلی به کمکمان میآمد، اما کماکان مطمئن نبودیم که آیا در چند ساعتی که مشغول فیلمگرفتن از پدیدهای آسمانی بودیم، دوربین لرزشی داشته؟ یا کسی با چراغ از جلوی آن عبور کرده؟ یا حتی اصلا فیلمی که خریدیم از ابتدا سالم بوده؟! بعد همه اینها هم که درست بود، باید نگران پردازش لابراتوار میشدیم. چندین بار پیش آمد که نگاتیوهای من را از وسط فریم بریدند! چون نتوانستند تشخیص بدهند انتهای فریم کجاست! اما امروز شرایط خیلی فرق کرده است. امروز یک نفر در شب اولی که دوربین دیجیتال تهیه میکند، میتواند عکس موفقی از راهشیری ثبت کند. اما برای من این پروسه 5سال طول کشید!
بهعنوان کسی که با انجمنهای نجوم دنیا همکاری دارد، جایگاه نجوم کشور ما در دنیا را چطور میبینید؟
اگر تعداد علاقهمندان به نجوم در ایران را درنظر بگیریم، باید بگویم ما از این لحاظ بیشتر شبیه کشورهای توسعهیافته هستیم. این تعداد منجم آماتور و علاقهمند و این حجم برنامه ترویجی نجوم مثل ماهنامه نجوم، برنامههای تلویزیونی و شبکه خانگی، انجمنهای نجوم در شهرهای کوچک و بزرگ و کتابهای آموزشی خیلی خوبی که به زبان فارسی در اختیار است، قطعا در کشورهای همرتبه ما وجود ندارد. اما در سطح حرفهای، جایی که صحبت از تجهیزات و امکانات میشود، آنوقت است که نیاز به سرمایهگذاری ملی و دولتی بهشدت احساس میشود. بهعنوان مثال طرح رصدخانه ملی ایران که بهنوعی از دوران قاجار مطرح شده، هنوز به نتیجه نرسیده است! تعداد رصدخانههای ما در ایران کمتر از 50 تاست که من دقیق نمیدانم هماکنون چنددرصد آنها فعال هستند. همچنین هماکنون بیش از 100پارک یا منطقه آسمان تاریک در دنیا ثبت شده که منجمان میتوانند در این پارکها بدون مشکلی به نام آلودگی نوری، به رصد کردن آسمان بپردازند. اما هماکنون ما در ایران هیچ منطقه تاریکی بهعنوان پارک آسمان تاریک نداریم.
با این حساب هماکنون اگر کسی بخواهد نجوم را شروع کند، باید چه کاری انجام دهد.
قدم گذاشتن در راه نجوم آماتوری اصلا کاری ندارد. کافی است فرد با مطالعه چند کتاب آموزشی، آسمان را بشناسد، بعد از آلودگی نوری فرار کند و خودش را به یک نقطه تاریک برای دیدن آسمان برساند. تعداد پدیدههای موجود در آسمان که با چشم قابل رویت است به قدری زیاد است که علاقهمندان میتوانند تا آخر هم بدون هیچ تجهیزاتی آسمان را تماشا کنند و لذت ببرند. اما خب، اگر علاقهشان جدیتر باشد، میتوانند با یک دوربین دوچشم، جزئیات بیشتری از آسمان را دنبال کنند و بعدها به فکر خرید دوربین عکاسی و تلسکوپ باشند. بهنظر من آسمان یک آزمایشگاه رایگان برای تمام بشریت است و در اختیار همه قرار دارد و تنها شرط بهرهبردن از زیباییهایش فرار از آلودگی نوری است. در واقع فعالیت در دنیای نجوم جز یک آسمان تاریک، به هیچچیز دیگری نیاز ندارد.
ما تا اینجا هر آنچه درباره نجوم و اهمیتش گفتیم، بیشتر درباره لذتی است که منجم از دیدن بخش فراموش شده طبیعت پیرامونش میبرد. حالا سؤال این است که در دنیای امروز که دیگر مثل گذشته کسی با ستارهها راهش را پیدا نمیکند، نجوم کاربردی هم در زندگی ما دارد؟
کاربرد نجوم در زمانه ما، بیشتر در مقیاس کلان است. مثلا اینکه بتوانیم همه سیارکهای موجود در فضا، بهخصوص آنهایی که در مسیر مدار زمین قرار دارند را شناسایی کنیم و جلوی فجایع بزرگ در سیارهمان را بگیریم، یکی از کاربردهای نجوم در زندگی امروز است. در مقیاس کوچکتر هم بسیاری از تکنولوژیهایی که امروز در زندگیهای روزمره ما مورد استفاده قرار میگیرد از نجوم آمده؛ مثل لیزر یا دوربینهای هندیکم که ابتدا به لباس فضانوردان نصب میشد. اما شاید اصل کاربرد نجوم در دنیای امروز تأثیرات روحیای است که روی علاقهمندان به آسمان میگذارد. بهنظر من هر کسی که قدم در این راه میگذارد، با پیامدهای اجتماعی سازگارتر میشود و آرامش بیشتری در زندگیاش دارد، چون توانسته مقیاس بزرگتری از زندگی را ببیند. این آرامش شگرف در دنیای پراسترس امروز به رایگان در اختیار است و هر کسی میتواند با رفتن زیر سقف آسمان آن را به راحتی بهدست بیاورد.
حفظ طبیعت آسمان از آلودگی نوری
آلودگی نوری کلیدواژهای است که در صحبتهای بابک امینتفرشی مرتب تکرار میشود؛ کلیدواژهای که به گفته این منجم نامآشنای ایرانی بیش از 90درصد مردم حتی در کشورهای توسعهیافته هم نامش را نشنیدهاند! اگر چه بهنظر میرسد آلودگی نوری بیشتر برای منجمان و برای رصدکردن آسمان تاریک دارای اهمیت است، اما امینتفرشی از موضوعات دیگری پرده برمیدارد که اهمیت مقابله با آلودگی نوری را در حفظ جان بسیاری از جانداران و سلامتی انسانها نشان میدهد. مدیر پروژه بینالمللی جهان در شب میگوید: «در 4-3دهه اخیر بهدلیل رشد اقتصادی کشورهایی که پیش از این تاریک و بدون برق بودند، شاهد افزایش میزان نورهای شدید در شب هستیم که این آلودگی نوری علاوه بر اینکه باعث شده زیباییهای آسمان شب از دست برود، تأثیرات جدی و خطرناکی روی گونههای جانوری و همچنین انسانها گذاشته است. شروع علم به این موضوع، از ماجرای لاکپشتها در کاستاریکا آغاز شد. طبیعت بچهلاکپشتهایی که از تخم در میآیند این است که در محیط طبیعی شب، با نور ماه به سمت آب دریا یا اقیانوس هدایت میشوند، اما حدود 30سال پیش در کاستاریکا بچهلاکپشتها به جای رفتن به سمت دریا، جذب نورهای هتلهایی شدند که در حاشیه دریا ساخته شده بودند و به همین دلیل از بین رفتند. علاوه بر این، نور شدید برجهای مسکونی باعث ایجاد اختلال در سیستم جهتیابی پرندههای مهاجر میشود و سالانه 4میلیارد پرنده مهاجر در برخورد با این برجهای نورانی جان خود را از دست میدهند. همچنین در نیم قرن اخیر بیش از نیمی از جمعیت حشرات ناپدید شدهاند که دانشمندان علت آن را تغییر در اقلیم جهانی، از دست رفتن زیستگاهها و آلودگی نوری عنوان کردهاند». امینتفرشی درباره تأثیر این نورهای مصنوعی شدید در محیط انسانی هم میگوید: «مغز انسان در شب بهطور طبیعی و براساس کاهش نور آسمان، هورمونی به نام ملاتونین در بدن تولید میکند که این هورمون باعث کاهش فعالیت بدن و درنتیجه خوابی عمیق و راحت میشود. حالا وقتی در شب نور شدید، بهخصوص طیف آبی و سفید به چشم انسان برسد، مغز این نور را نشانه روز تلقی کرده و با کاهش ملاتونین، سعی میکند بدن را برای فعالیت در روز آماده کند! به این ترتیب خواب عمیق یا اصلا اتفاق نمیافتد و یا خیلی دیر رخ میدهد که همین موضوع سبب مشکلات جدی در بدن خواهد شد. حدودا 3سال پیش انجمن پزشکی در آمریکا رسما اعلام کرد که نورهای مصنوعی شدید در شب، آن هم طیف سفید و آبی در شکلگیری سرطان بهویژه سرطانهای پستان و پروستات تأثیرگذارند. برای همین توصیه میشود افراد برای درامان ماندن از آسیب آلودگی نوری، از نورهای زردرنگ استفاده کنند و چراغهای ما بهطور استاندارد دارای حفاظی باشند که فقط پایین را روشن کنند. به این ترتیب هم سلامت انسانها حفظ میشود، هم نور شدید در آسمان مشکلی برای جانداران شبگرد ایجاد نمیکند و هم درنهایت همه میتوانند از زیباییها و شگفتیهای آسمان در شب بهرهمند شوند».