عبدالواحد موسویلاری، وزیر کشور دولت اصلاحات با تأکید بر حضور اصلاحطلبان در انتخابات هشدار داد که رادیکالهای داخلی در تلاش هستند که زمینه حضور مردم را کاهش دهند.این عضو مجمع روحانیون مبارز با تأکید بر ضرورت بازگشت به مردم، افزود: تندروهای داخلی و خارجی این روزها روی کوبیدن اصلاحات اتفاقنظر دارند. او نگران فراگیر شدن نگرش منفی میان مردم است و تأکید میکند جامعه ایران پذیرای هر سخن منفی است و پیامدهای منفی بازکردن فضا کمتر از فیلترینگ است. مهمترین فرازهای گفتوگوی وزیر کشور دولت اصلاحات در مورد فضای سیاسی کشور با ایرنا به شرح زیر است:
ـ باور ندارم طرف مقابل (اصولگرایان) جاذبهای برای مردم داشته باشند؛ ممکن است فضای اصلاحطلبی را مخدوش کنند اما این بهمعنای جایگزینی آنها نخواهد بود. مردم سالهاست از اصولگرایان عبور کردهاند.
ـ برخلاف خوشبینیها، باور ندارم شورای نگهبان نرمش نشان دهد. با این اوصاف معتقد به برنده بودن جریان رقیب نیستم؛ مگر اینکه به یأس و افسردگی دامن بزنند تا مردم پای صندوقهای رأی نیایند؛ شبیه اتفاقی که در شورای شهر دوم رخ داد. در آن انتخابات، اصولگرایان حتی انتظار پیروزی یک نامزد خود را هم نداشتند اما وقتی مردم حضور نیافتند کاندیداهای جناح اصولگرا با حدود 1.6درصد آرا، موفق به ورود به شورای شهر شدند.
ـ رادیکالهای داخلی در تلاش هستند که زمینه حضور مردم را کاهش دهند و موفقیت خود را در عدمحضور مردم تعریف میکنند. ممکن است شعار حضور بدهند اما عملکردشان این نیست. تحلیل من این است که اگر مردم پای صندوق حاضر شوند، نمیگویم اصلاحطلبان پیروز میشوند اما ترکیب مجلس قابل تحمل خواهد شد.
ـ اگر مردم نیایند به همراه رد صلاحیتها شاهد مجلس دستچینی خواهیم بود. پیشبینی میشود که بیش از 50درصد نمایندگان در این دوره رد صلاحیت شوند. البته در این زمینه نقلقولهایی از بعضی از اعضای شورای نگهبان شده است.
ـ آن زمان - ایام انتخابات مجلس چهارم - حریمها حفظ میشد، رقبای مجمع روحانیون هم مانند جامعه روحانیت مبارز و جمعیت موتلفه اسلامی بودند که حرمتها را نگه میداشتند. اکنون دیگر آنگونه نیست و بعضی رسانهها مانند رسانه ملی با نقلقولهای گزینشی از امام از ایشان چهرهای ساخته و میسازند که نهتنها جاذبهای برای نسل امروز ندارد که باعث فرار افراد هم میشود. آنها بهخودشان هم رحم نمیکنند؛ شما ببینید در تلویزیون فارغ از صحت و سقم اتهامات چه بلایی سر صادق لاریجانی آوردهاند، با علی لاریجانی چه میکنند و با حسن روحانی که دولتش از خود آنهاست، چگونه رفتار میکنند؟
ـ الان این کنار کشیدن از حضور در انتخابات بیمعناست و معتقدم دوستان باید حضور فعال داشته باشند. حضور اصلاحطلبان در انتخابات امر الزامی است؛ چگونگی حضور را تا حدامکان باید تدبیر کنیم و در حد وسع میتوان این کار را انجام داد.
ـ به دوستان گفتم 1400روی شالوده 98پایهگذاری میشود و اگر در انتخابات مجلس پیروز شویم میتوانیم در ریاستجمهوری هم موفق باشیم. البته این به آن معنا نیست که اگر در 98شکست خوردیم در 1400هم شکست خواهیم خورد.
ـ جریان برانداز خارجی و جریان رقیب داخلی روی یک نقطهای اشتراک دارند و آن کوبیدن اصلاحات است. صداوسیما در تخریب اصلاحات همان قدر فعال است که رسانههایی مانند بیبیسی عمل میکنند و مدتی است که استراتژی این رسانهها کوبیدن اصلاحات است.
ـ جریان تازه به دوران رسیده راستگرای داخلی متفاوت از اصولگراهای اصیلی مانند جامعتین (جامعه مدرسین و روحانیت) و موتلفه هستند که مرزها را میشناختند. این جریان که پس از دوره احمدینژاد سرکار آمده دیگر مرزها را نمیشناسد و مسیر بیبیسی و صدای آمریکا را در کوبیدن اصلاحات در پیش گرفته است.
ـ سیاست تخریب اصلاحطلبان از 3 موضع است؛ موضع اول نسبت به کلیت نظام و ولایت فقیه است، دیگری نسبت به ارزشهای اولیه است که در دهههای اول انقلاب جریان خط امام جریانی سادهزیست، عدالتخواه و مردمگرا بود، ولی بعدها کمکم این عدالتخواهی و سادهزیستی کمرنگ شد و دیگری تخریبهایی که اخیرا به دلایل مالی و شخصی صورت میگیرد.
ـ روزی میگفتیم احمدینژاد مهره سوخته است، ولی بهدلیل عملکرد دستگاهها، احمدینژاد تلاش میکند سوار بر حافظه تاریخی ملت شود؛ حافظهای که کم است. او طوری حرف میزند گویی گلو بلبل درست کرده و تحویل حسن روحانی داده و کسی آن را خراب کرده است. عدهای ممکن است تحتتأثیر قرار گیرند اما باز معتقدم اگر به همین احمدینژاد اجازه داده شود که حرف بزند یا به اصلاحطلبان اجازه دهند حرف بزنند ضایعات کار خیلی کمتر میشود.
ـ اطمینان میدهم که اگر همین امروز انتخابات آزاد برگزار شود و امثال حجتالاسلام خاتمی با شخصی مانند آقای سعید جلیلی رقابت کند، قطعا رأی خواهد آورد. باید فضا را برای انتخاب مردم باز کنیم. وقتی به مردم میگوییم شما صغیر هستید و عقلتان نمیرسد و من نوعی بهتر تشخیص میدهم، نتیجه آن مجلسی میشود که حتی خود نهادهای نظارتی هم منتقد آن هستند.
ـ قرار نبود شورای نگهبان مجری انتخابات باشد و صلاحیتها را بررسی کند. این شورا باید بر عملکرد هیأتهای اجرایی نظارت میکرد تا در رأی مردم اجحاف نشود. با تعریفی که شورای نگهبان از نظارت استصوابی کرد، عملا وارد اجرا و مسئول بررسی صلاحیتها شد. مرجع بعدی هم همین شورا بود. داوطلبانی که به شورای نگهبان و کارکرد آن انتقاد دارند، هیچ مرجعی برای احقاق حق خود نمییابند.
ـ اگر طبق قانون پیش میرفتیم بررسی کنندهها هیأتهای اجرایی بودند و مرجع تظلم مردم شورای نگهبان میشد. شورای نگهبان با تفسیری که انجام داد و بعد هم به قانون تبدیل کرد، این نظارت را به دخالت تعبیر کرد. وقتی هیأتهای اجرایی که نماد حضور مردم هستند و 4 مرجع استعلام کسی را تأیید کردهاند، شما به چه دلیلی از احراز صلاحیت حرف میزنید؟
موسویلاری، وزیر کشور دولت اصلاحات:
رادیکالهای داخلی زمینه حضور مردم را کاهش میدهند
در همینه زمینه :