میدان دادن به جوانان
محمد عزیزی _ نویسنده و ناشر
در هر کسب و پیشهای کسانی هستند که همواره به فکر سود و درآمدند و در هیچ کاری که سود مالی نداشته باشد، مشارکت نمیکنند. گرچه هدف همه آدمها از کار و تلاش منافع مالی هم هست ولی کسانی هم هستند که برخی موفقیتها را حتی اگر مادی هم نباشد به حساب سود میگذارند.
معمولاً در بازار کتاب به ویژه در زمینه کتابهای ترجمهای، آثاری که توسط مترجمان صاحبنام و عنوان به فارسی برگردانده شدهاند، مشتری بیشتری دارند. همین هم موجب میشود تعدادی از ناشران برای اطمینان از کسب سود و منفعت فقط با این دسته از مترجمان همکاری داشته باشند.
چنین کاری اگر چه جنبههای مثبتی هم دارد، اما دو بعد منفی در آن دیده میشود؛ اول اینکه چنین کاری نوعی حاضرخوری و استفاده از تلاش دیگران است. گو اینکه چنین ناشرانی مترصدند تا همکارانشان مترجمی را پیدا کنند و ریسک سپردن کار به یک مترجم گمنام را بپذیرند، آن وقت زمانی که آن مترجم در دنیای ترجمه اسم و رسمی پیدا کرد، با اطمینان از اینکه دیگر ضرری در میان نیست به او کار بسپارند.
نکته منفی دیگر این است که چنین امری، عملاً راه پیشرفت و ترقی را به روی جوانان میبندد. به این ترتیب مترجمان شناخته شده، پیوسته پرکار و مورد توجهند و مترجمان جوان، حتی اگر ماهر و زبردست باشند محکوم به تحمل بیکاری و بیتوجهیاند و این به راستی دور از انصاف و مروت است.
چرا باید برای برخی از ناشران ما اطمینان از حتمیبودن سود فروش کتاب مهمتر از اشتغالزایی و برخورداری از فضای کار برای جوانان این مرز و بوم باشد؟ چرا برخی از ما دوران هشتساله دفاع مقدس را فراموش کردهایم و از خودمان نمیپرسیم اگر هنگام خطر و بلا، جوانان ایران به دفاع از سرزمینشان نمیپرداختند چه بر سر ما میآمد؟
درست است که تجربه ارزشمند است، ولی انگیزه، شور و قدرت جوانی نیز گوهری است گرانبها.
قطعا عقل سلیم موفقیت در معرفی استعدادهای جوان را خالی از منفعت نمیبیند؛ چون با وجود اینکه پولی به ما نمیرساند اما به رونق بازار کتاب و رواج فرهنگ کمک شایانی میکند که از تأثیرات مثبت آن همه ما بهرهمند میشویم.
چه در این حوزه، چه در همه عصرها جوانان میتوانند با ورود خود به جامعه نشاط و طراوت ببخشند و آتیه خود و دیگران را با تجربههای مفید و ارزشمند گره بزنند.