اکران در ایران
آلفرد هیچکاک از دهه40 نامی شناخته شده برای سینماروهای ایرانی بود. اغلب فیلمهای هیچکاک در سالهای قبل از انقلاب، دوبله و اکران عمومی شد. ازجمله شمال به شمال غربی که اولین بار سال41 درسینماهای تهران روی پرده آمد. دهه40 هیچکاک محبوبترین کارگردان جهان نزد سینمایینویسان بود. به رهبری پرویز دوایی و با همراهی رفقا (بهرام ریپور، پرویز نوری، کیومرث وجدانی و...) فیلمهای هیچکاک در نشریات ایرانی در حد پرستش مورد تجلیل قرار میگرفت. مهمترین مطلب سینمایی درباره شمال به شمال غربی را هم پرویز دوایی نوشت که در 29 فروردین 1341 در مجله ستاره سینما چاپ شد.
اهمیت ارنست بودن
نقش و سهم فیلمنامهنویس در شمال به شمال غربی همانقدر مهم است که ایدههای کارگردانی هیچکاک. فیلمنامه شمال به شمال غربی توسط یک استادکار نوشته شد و البته طبق معمول زیرنظر و با هدایت هیچکاک. ارنست لیمن قبل از اینکه سناریست هیچکاک شود برای بیلی وایلدر «سابرنیا» (1954)، برای رابرت وایز «یک نفر آن بالا مرا دوست دارد» (1956) و برای الکساندر مندریک «بوی خوش موفقیت» (1957) را نوشته بود و فیلمنامهنویسی سرشناس به حساب میآمد. چالش بزرگ ارنست لیمن در شمال به شمال غربی که احتمالا در آن زمان دشوارترین فیلمنامهای بوده که نوشته قرار دادن شوخی طلبی و طنز کنار تعلیق بوده است. این ترکیب در شمال به شمال غربی خوب جواب داد و لیمن برایش نامزد دریافت اسکار فیلمنامه هم شد. لیمن بعدها تهیهکنندگی و کارگردانی را هم آزمود ولی آنچه از او در یادها مانده فیلمنامههایش هستند. به خصوص دو همکاری موفقش با رابرت وایز در «داستان وستساید» (1961) و «آوای موسیقی» (1965) و شاید مهمتر از همه «چه کسی از ویرجیانا وولف میترسد» (1966) که مایک نیکولز براساسش فیلمی درخشان را کارگردانی کرد. لیمن فیلمنامه «توطئه خانوادگی» (1976) آخرین فیلم هیچکاک را هم نوشت.
آخرین همکاری با هیچکاک
بعد از «سوءظن» (1942)، «بدنام» (1946) و «دستگیری دزد» (1955)، شمال به شمال غربی چهارمین و آخرین همکاری کری گرانت با هیچکاک بود؛ تجربهای که دستکم در مرحله فیلمبرداری خیلی برای کرانت رضایتبخش نبود. او از فیلمنامه ناراضی بود. اینطور که هیچکاک بعدها گفت در میانههای فیلمبرداری کریگرانت سراغش آمد و گفت:«این سناریو خیلی پرت و پلاست. ما نصف فیلم را گرفتهایم و من هنوز از این قضایا چیزی سردرنمیآورم.» طولانیشدن زمان فیلمبرداری هم بر عصبیت کری گرانت اضافه کرد. نتیجه اینکه بعد از شمال به شمال غربی، هیچکاک و گرانت دیگر با هم همکاری نکردند ولی در همین آخرین تجربه مشترک، کار او به عنوان بازیگر فوقالعاده است. الان نمیتوان بازیگر دیگری را در نقش راجر تورنهیل جای کریگرانت متصور شد.
بیتوجهی آکادمی اسکار
هیچکاک فیلمساز محبوب آکادمی اسکار نبود. این از موارد عجیب تاریخ سینماست که هیچکاک هرگز برنده اسکار بهترین کارگردانی نشد. ظاهرا سلیقه آکادمی با فضای فیلمهای استاد همخوانی نداشت و او در بهترین و پرثمرترین دوران فعالیت حرفهایاش در آمریکا جدی گرفته نمیشد. شمال به شمال غربی در 3رشته فیلمنامه، تدوین و طراحی صحنه و دکور نامزد دریافت اسکار شد که البته هیچ کدامش را هم نبرد. آکادمی اسکار سالها بعد و در سال1967 برای جبران بیمهری به استاد، جایزه اروینگ تالبرگ را به او دادند.
قلمرو مشترک نقد فیلم و جامعهشناسی
زمانی که هیچکاک شمال به شمال غربی را کارگردانی کرد هنوز در آمریکا او را به عنوان کارگردانی که تریلر میساخت میشناختند و منتقدان خیلی جدیاش نمیگرفتند. به همین دلیل و با وجود موفقیت تجاری شمال به شمال غربی، لحن نقدهای منتقدان آمریکایی درباره فیلم خیلی مثبت نبود. مهمترین نوشته درباره فیلم هیچکاک نقد موشکافانه و دقیق رابین وود بود که سالها بعد از اکران فیلم با عنوان «قلمرو مشترک نقد فیلم و جامعهشناسی» منتشر شد. این نقد اوایل دهه60، در نشریه «دفترهای سینما» که بهزاد رحیمیان سردبیرش بود، منتشر شد.
به رهبری پرویز دوایی
در دهه40 به رهبری پرویز دوایی و با همراهی رفقا (بهرام ریپور، پرویز نوری، کیومرث وجدانی و...) فیلمهای هیچکاک در نشریات ایرانی در حد پرستش مورد تجلیل قرار میگرفت. مهمترین مطلب سینمایی درباره شمال به شمال غربی را هم پرویز دوایی نوشت که در 29 فروردین 1341 در مجله ستاره سینما چاپ شد
جامپ کات
در همینه زمینه :