دکتر سیما فردوسی :
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران
به هیچ عنوان قابل کتمان نیست؛ اینکه زنان در جهان امروز علاوه بر اینکه در اداره خانواده و تربیت فرزندانشان نقش بسیار مهمی ایفا میکنند، در توسعه اقتصاد خانواده و توسعه اقتصاد مملکتشان نیز تأثیر بسزایی دارند.
اکنون در ایران هم اگرچه نسبت به قبل از انقلاب، زمینه کار برای زنان تا حد زیادی فراهم شده اما نکته این است که بستر چنین فعالیتهایی را باید خود زنان به وجود آورند؛ ضمن اینکه آنها باید بتوانند در هر کار و شغلی که هستند، از وقتشان نهایت استفاده را بکنند. در این بین میتوان برای یک زن موفق که در عرصه اجتماع گام برمیدارد المانهای ویژهای را متصور شد. برای این منظور، بحث مدیریت باید در وهله اول مد نظر قرار گیرد. یک زن موفق باید در همه کارهایش با یک سبک مدیریتی پویا، عمل و اولویتها را شناسایی کند. البته که نقشهای متعدد بانوان ازجمله مدیریت زن در خانواده نقش پررنگی است که باید مورد توجه قرار گیرد؛ به همین دلیل، بسیاری از بانوان شاغل، علاوه بر مسئولیت کاریای که دارند باید مسائل درون خانواده را نیز مدیریت کنند و در خانواده، رضایتمندی به وجود آورند و مثلا همسرداری و تربیت مطلوب فرزندانشان را به بهترین شکل، به انجام برسانند. طبیعیاست که هرچه مسئولیتهای یک زن بیشتر شود، سختیهای کارش افزایش مییابد. برآمدن از پس این وظیفه مهم نیز احتیاج به آگاهیهای مدیریتی رده بالا دارد. مشکل بانوان جامعه ما این است که آنان آنطور که باید، درک نشدهاند؛ پس اجتماع و خانواده، باید توان بانوان را درک کنند و تلاش آنها را ارج نهند.
شبکههای حمایتی از زنان نیز باید بیشتر از اینها باشد و باید قدرت مدیریتی و اجرایی بانوان تقویت شود تا بتوانند به حل مشکلات جامعه بپردازند. این یک هنر است که یک زن بتواند نقشهای موفقیتآمیز مدیریتی خود را در همه عرصهها از جمله شغل، خانواده و تربیت فرزندانش بهخوبی ایفا کند. و البته زنان موفق جامعه ما از این هنر، برخوردارند. صدالبته که نباید نقش اعتمادبهنفس بانوان را هم در پیمودن پلههای موفقیت و مدیریت موفق، نادیده گرفت. شرایط محیط زندگی برای بانوان جامعه و شرایط محیط کاری برای بانوان شاغل جامعه، اهمیت زیادی در بالابردن اعتمادبهنفس آنها دارد؛ مثلا زوجین، نقش مهمی در افزایش اعتمادبهنفس یکدیگر دارند اما این نکته مهم، به اینکه خود فرد تا چه حد از کار، خانواده و روابط درون خانوادهاش رضایت داشته باشد، بستگی دارد. میزان رضایتمندیای که فرد از خودش دارد سطح عزت نفسش را تعیین میکند و کسانی که این رضایتمندی را داشته باشند، بیشک اعتمادبهنفس بیشتری خواهند داشت.
حال زنی که اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشد و بتواند از زوایای مختلف، از خانه و خانواده گرفته تا اداره و سازمان، مدیریت مناسبی اعمال کند، حتما در توسعه ملی هم میتواند تأثیرگذار باشد و نقش مؤثر ایفا کند. وقتی یک زن بتواند نقش مدیریتی موفقی در سطح خانواده ایفا کند، در واقع توانسته از یک سو به پیشگیری از آسیبهای اجتماعی کمک کند و از سوی دیگر در پرورش نسل موفق و سازنده، گام مهمی بردارد. برخی خانوادهها از درون، متزلزل و برخی موفق هستند. خانواده متزلزل، از درون تهی شده و روابط خصمانه و غیردوستانهای در آن حاکم است؛ پس تجزیه میشود و تصمیمگیری در آن با مشکل جدی مواجه خواهد بود.
خانوادهای که از درون، تهی باشد با یک مسئله بسیار کوچک از هم فرومیپاشد اما خانواده موفق و متعادل، حاصل نگاه واقعبینانه والدین است که میتواند برای فرزندان، بصیرت و اعتمادبهنفس بالا بیافریند. اعضای این خانواده، خیلی زود مشکلات را شناسایی میکنند و به مسیر تحولی خودشان ادامه میدهند. در این خانوادهها، همگرایی وجود دارد. برخی خانوادهها نیز دوقطبی هستند و این موجب میشود که فرزندان دچار اضطراب و خشم شوند. پس در خانواده باید به نقشهای مادری و پدری توجه کنیم. نقش پدری، شامل تأمین کل هزینهها و نیازهای عاطفی و روانی و تربیت فرزندان است اما نقش مادری، شامل ایفای نقش همسری و برآوردن نیازهای فیزیولوژیک و کسب آموزشهای لازم و بهروز است. مدیریت مشارکتی در خانوادهها مورد تأکید است و باید به این موضوع توجه زیادی شود چراکه حرمت اعضای خانواده باید مد نظر باشد. خانوادههایی که موفق نیستند از اقتدار بهرهمند نیستند. همه والدین باید با اعضای خانواده خود مهربان باشند. یک مسئله بارز در خانوادههای موفق وجود دارد و آن هم اقتدار والدین است که اگر محقق شود، بچهها در اجتماع، بهتر عمل میکنند.