سیاست امید در جامعه ایران
حمیدرضا جلائیپور، جامعه شناس:
مدام گفته میشود جامعه ایران در شرایط یأس و ناامیدی بهسر میبرد. میپرسی چرا؟ میگویند در انتخابات نامزدها و نیروهای سیاسی انتظارات زیادی را در شهروندان میپرورند و وعده پاسخ به مطالبات زیادی را میدهند، ولی کاندیدای پیروز در عمل نمیتواند به این سطح از انتظارات و مطالبات پاسخ عملی بدهد و مردم سرخورده و ناامید میشوند؛ بهعنوان مثال حسن روحانی در انتخابات بهار ۹۶ وعده حل ابرچالش بیکاری را به مردم داد، ولی حل مشکل بیکاری به ایجاد اشتغال و به سرمایهگذاری انبوه نیاز دارد.
سرمایهگذاری به رابطه تعاملی کارآ با جهان نیازمند است، ولی این تغییرات در دولت (و جامعه) با مخالفتهایی روبهرو است. مضافا در توضیح علل یأس در جامعه ایران گفته میشود مردم 20سال است که با امید به بهبود آینده در انتخابات شرکت میکنند، ولی پاسخ مناسب نمیگیرند و روند چالشهای مهم در جامعه مثل بیکاری، آثار خشکسالی، فقر و شکاف طبقاتی و... به نحو مؤثری مهار نمیشود و در نتیجه یأس و ناامیدی به آینده در میان مردم افزایش پیدا میکند.
آیا این ناامیدی در جامعه ایران واقعا فراگیر است یا صرفا تصویر شایعی از جامعه ایران است؟ آیا این احساس، مخصوص جامعه ایران است یا اکثر جوامع دیگر نیز با نوعی احساس ناامیدی روبهرو هستند؟ در پاسخ میتوان گفت متأسفانه در مورد روند و میزان واقعی ناامیدی در جامعه ایران مطالعه به روزی در اختیار نداریم. پیمایشهایی که در دسترس داریم نشان میدهد در صد قابل توجهی از مردم ایران از وضع موجود احساس و ابراز نارضایتی میکنند و در مجموع بیشتر از نیمی از مردم به آینده امید ندارند.
البته این وضع ناامیدی فقط مخصوص جامعه ایران نیست. در اکثر جوامع جهان، به جز چند منطقه (از جمله اروپای غربی و شمالی و آمریکای جنوبی) با پدیده نامیدی از آینده در میان مردمانشان روبهرو هستیم. (به این ناامیدی در کتاب «ورای چپ و راست» گیدنز اشاره شده است). بهعبارت دیگر اگر در مدرنیته اول (دوره ۱۸۵۰ تا ۱۹۶۰) امید به آینده در اکثر جوامع ازجمله جامعه ایران رو به افزایش بود، امروز در مدرنیته دوم یا بهقول اریک بک در دوره «مدرنیته در آغوش خطر» در کنار فرایند افزایش امید در بخشی از جمعیت، با فرایند افزایش ناامیدی و ترس از آینده نیز در بخشی از جامعه مواجهیم.
سیاست امید در بستر شرایط و احساس ناامیدی فوق ضرورت مضاعف پیدا میکند و شکل میگیرد. حاملان سیاست امید بهجای تأکید یکجانبه روی ساختارهای نابرابر و تبعیضآمیز اولا در مقام شناخت، وجود این ساختارها را انکار نمیکنند و ثانیا روی کنشگری واقعنگرانه و امیدوارانه برای اصلاح این ساختارها تأکید میکنند. در سیاست امید، کنشگری آگاهانه و واقعنگرانه در برابر رویکردهای ساختارگرا قرار دارد. در سیاست امید، حاملان و کنشگران به مردم وعدههای بزرگ و تحققنیافتنی و آرمانشهری نمیدهند، بلکه ضمن قبول واقعیات معتقدند با رونق گفتوگوی جمعی در میان اقشار مختلف درباره مشکلات و راههای برونرفت از آنها، آیندهای بهتر به روی شهروندان گشوده است.
حاملان سیاست امید معتقدند با امکانات جامعه مدرن مثل علم، تکنولوژی و سازمانیابی و خصوصا با رونق عرصه عمومی مجددا میتوان معضلات جامعه را مهار کرد و به آینده امیدوار بود. حاملان سیاست امید فقط در ماتم مانعتراشیها عزا نمیگیرند و بیعملی را تشویق نمیکنند، بلکه در دوره مدرنیته دوم و مدرنیته ارتباطی و اطلاعاتی بهدنبال آگاهی و مشارکت شبکهای شهروندان و تقویت جامه مدنی نیز هستند. به بیان دیگر در ایران در مقابل مقاومت در برابر تغییرات، حاملان سیاست امید فعالیت کنشگری خود را فقط به انفتاح در هسته قدرت منوط نمیکنند و با تداوم فعالیت خود در بخشهای غیرحکومتی جامعه سیاسی و بخشهای گوناگون جامعه مدنی زمینه را برای تغییر آرام و تدریجی و فراگیر فراهم میکنند. حاملان سیاست امید با گسترش فعالیت خود در جامعه سیاسی و جامعه مدنی نمیگذارند وضعیت انسدادی باعث تداوم احساس ناامیدی میان شهروندان شود.
حاملان سیاست امید، تمام راههای کلان تغییر (مانند راه انقلاب ناآرام، انقلاب آرام یا دخالت نیروی خارجی) را وارسی کردهاند و بهرغم موانع جدی در برابر راه اصلاحات همچنان به آینده و نتیجهبخشی راه اصلاحطلبی امیدوارند.