شبنم سیدمجیدی
وقتی از او راجع به سهشنبههای بدون خودرو پرسیدم، گفت نخستین بار است که این عبارت را میشنود. گفت چی هست؟ یکبار دیگر هم این اتفاق افتاده بود. در بزرگراه و روی یک بنر، بزرگ نوشته بودند «سهشنبههای بدون خودرو» و یکی از مسافران تاکسی متعجب پرسید این دیگر چه معنی دارد؟ با خودم فکر کردم شاید تبلیغات به اندازهای که باید، برای این اتفاق زیاد نبوده است. اما مسافر دیگر اجازه نداد این فکرم ادامه پیدا کند و در جواب آن مسافر اول گفت که چند سال است که صحبت این موضوع میشود. چطور نشنیدهاید؟ قرار است در سهشنبهها مردم خودروی تکسرنشین بیرون نیاورند و با حملونقل عمومی یا دوچرخه یا پای پیاده رفتوآمد کنند. آن روز اتفاقاً سهشنبه بود و مثل هر روز عادی دیگر، همه خیره به ترافیک و کلافه از گرما تا مقصد دیگر حرفی نزدیم.
تبلیغات برای سهشنبههای بدون خودرو واقعا کم نبوده است. همه جا بنرهایش هست؛ حتی در بزرگراههای خارج از شهر، در شهرهای کوچک و رسانههای بزرگ و کوچک برای آن تبلیغ و برنامهریزی میشود. اینجا و آنجا هستند افرادی که به شکل نمادین از دوچرخه یا حملونقل عمومی استفاده میکنند. شهردار تهران که از همان روز اول حضورش در شهرداری از حملونقل عمومی استفاده کرد. چند روز پیش هم از اعضای هیأت دولت دعوت کرد تا به این پویش بپیوندند و رئیس قوه قضاییه کسی بود که به این دعوت لبیک گفت و در هفته قوه قضاییه در طرح سهشنبههای بدون خودرو مشارکت کرد.
تبلیغات کم نیستند؛ دوچرخهسواریهای گروهی و نمادین که در یزد و تبریز و اصفهان، گرگان، قزوین و خیلی از شهرهای دیگر گاه و بیگاه در موردشان میخوانیم، مسئولانی که هر چند وقت یکبار با دوچرخه تا محل کار میروند، هشتگها هم که در فضای مجازی از همه طرف بمباران میکنند: سهشنبههای بدون خودرو، بدون ماشین هم میشه، خودروی شخصی کمتر سوخت فسیلی کمتر و ... . اما چه میشود که سهشنبهها حداقل در تهران با روزهای دیگر هیچ فرقی ندارد و چه بسا پرترافیکتر هم باشد. میان جمعی از دوستانم موضوع را مطرح میکنم. لیلا میگوید: من از وسایل نقلیه عمومی مثل مترو و اتوبوس بدم میآید. نمیتوانم فشار جمعیت و گرما را همزمان تحمل کنم. اگر متروها خلوتتر بود سهشنبهها که هیچ، هر روز بدون خودرو بیرون میآمدم. شیرین اعتقاد دارد که سهشنبههای بدون خودرو اصلاً طرح موفقی نبوده و فقط پز روشنفکری یک عده است که یعنی ما حامی محیطزیست هستیم. وگرنه اصلاً نتوانسته است مردم را با خود همراه کند. او هم سیستم حملونقل نامناسب را دلیل استقبال نکردن مردم میداند. میگویم چرا با تاکسی رفتوآمد نمیکنید، باز هم بهتر از این است که خودروی تکسرنشین بیرون بیاورید. دلیل قانعکنندهای ندارند.
غزال زن جوانی که 2کودک دارد، میگوید: طرح خوبی است. بهخاطر آینده فرزندانمان هم که شده باید از آن استقبال کنیم. اما متأسفانه بیشتر مردم بیتفاوت شدهاند و قدمی برای بهبود اوضاع برنمیدارند. هر روز وارد شلوغیها و آلودگیها میشویم ولی باز هم راه درست را انتخاب نمیکنیم. باید از خودمان شروع کنیم و همیشه یادمان باشد که یک دست صدا ندارد.
مجید میگوید: ما مردم آن قدر دغدغههای اقتصادی داریم که دیگر دغدغه محیطزیست و هوای پاک جزو اولویتهایمان نیست. دلیل شکست این طرح سهشنبههای بدون خودرو هم همین است. به او میگویم: آنهایی که خودروهای چند ده میلیونی یا چندصدمیلیونی خود را هر روز بیرون میآورند قطعا از آنهایی که هیچ خودرویی ندارند، دغدغههای اقتصادی کمتری دارند و هر روز با مترو رفتوآمد میکنند. به علاوه اینکه استفاده از خودروی شخصی تکسرنشین از نظر اقتصادی هم بهصرفه نیست. بهنظر میآید که بیشتر یک موضوع فرهنگی است. در جوابم میگوید: خب در اولویتهای فرهنگی ما هم نیست. یعنی حتی ابزار تشویقی برای استفاده از حملونقل عمومی هم خیلی کم گذاشتهاند؛ مثلا بگویند کارمندانی که بدون خودرو بیایند نیمساعت فرجه زمانی برای ورود به محل کار خواهند داشت. خیلی کم دیدهام افرادی که راحتی خود را فدای دغدغههای محیطزیست کنند.
فریبا زن 55سالهای است که هرگز خودروی شخصی نداشته است و مثل هر زن 55ساله دیگری که رانندگی بلد نیست، برای انجام کارهای روزانه و شخصی از وسایل حملونقل عمومی استفاده میکند. میگوید: من نمیگویم که اگر اتومبیل داشتم از آن استفاده نمیکردم. اما حداقل هر روز آن را بیرون نمیبردم. تهران دیگر جای زندگی نیست و بیشتر شبیه یک پارکینگ بزرگ خودرو شده است.
سه شنبه 25 تیر 1398
کد مطلب :
66396
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/qN6R
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved