واژهیابی

«جِر» در زبان فارسی ریشه ای است که «قرینه بودن» و «جوربودن» را میرساند که در ابتدا «گِر» تلفظ و بعدا به «جِر» تغییرصامت داده است. «جوراب» یا «گوراب» یعنی پوشش دارای جور یا قرینه که درابتدا به معنی پاپوش مانع نفوذ آب استفاده میشده است.
به واژگان دیگری که ازبن واژه «جر» درست شده است توجه کنید:
پنجره= پن (قابل بستن) + جره (دارای قرینه)
جاری= بهمعنای قرینه همسر برادر
گاری= دارای چرخهای قرینه
گور= حیوان دارای خطهای قرینه
گور= مدفنهایی در یک ردیف و دارای قرینه
انجیر= دارای دانههای جور و دارای قرینه
آجر= خشتهای دارای جور و همسان (آجور)
جردادن= به درازا نصف کردن و قرینه دار کردن پارچه