وقتی جورابها توپ میشد
نام:3توپ
موقعیت: تکیه چال
***
«3توپ» یکی از بازیهای قدیمی بچههای محله تکیهچال بود و سرگرمی ثابت آنها در ایام تعطیل. روزگاری نه چندان دور بچههای محل در خانههای همدیگر را میزدند و میگفتند بریم سه توپ. طولی نمیکشید که صدای همهمه و هیاهو محله را برمیداشت. محمدتقی هاشمی از ساکنان قدیمی این محله درباره این بازی میگوید: «آن موقع امکانات مثل امروز نبود و نه زمین چمنی وجود داشت و نه باشگاه ورزشی. اغلب خانوادهها توان مالی اندکی داشتند و در مضیقه بودند. به همینخاطر بچهها با حداقل وسایل بازی میکردند. بچهها جورابهایشان را در میآوردند و در یک جوراب دیگر میکردند تا به شکل توپ شود؛ اینقدر در مضیقه بودند. وقتی بازی میکردند کفشها مثل الان نبود که کتانی باشد. بعد از بازی یکی انگشتش خونی میشد، یکی ناخنهایش میافتاد، یکی به قلم پای دیگری میزد. این شیرینی و حواشی بازی بود. یکی از این بازیهای کمخرج بازی 3توپ بود. برای انجام بازی 3سهتوپ، 2گروه میشدند (گروههای 2تا 5 نفره) مثلاً یک کوچه را شما فرض کنید که سر کوچه و انتهای کوچه گروهها قرار میگرفتند و شیر یا خط میانداختند که چهکسی بالای کوچه و چهکسی پایین کوچه برود. بعد که مشخص میشد، سر جای خودشان میایستادند. یک نفر را هم بهعنوان «مرد خدا» تعیین میکردند. این «مرد خدا» همان داور بود. توپ را بالا میانداخت و یکی از جوانان طرف مقابل با یک دانه چوب حدود 60-70سانت، زیر توپ میزد. آنها که پایین بودند دنبال توپ میدویدند و توپ را میگرفتند. وقتی توپ را میگرفتند جای گروهها عوض میشد و این بازی همچنان ادامه داشت. خیلی بازی شیرین و پرهیاهو و زیبایی بود. کریخوانیهای بچهها برای هم جالب بود و میگفتند« هرجور میخواهی بزنی بزن، ما 5نفر هستیم و در 5 نقطه میایستیم و توپ را میگیریم.» زمستان این بازی برایمان هم شیرین و هم تلخ بود. وقتی میخواستیم در زمستان این توپ را بگیریم مثل حالا دستکش و کلاه نداشتیم، دستمان بهخاطر سردی هوا بهشدت درد میگرفت. جایزه تیم برنده هم کولیدادن بود. جوانها وقتی ضرب دستشان زیاد بود، برای آنها یک رشادت و زورآزمایی محسوب میشد. چون برخی از بچهها کمسن بودند و ضرب دست کمی داشتند، توپشان زیاد نمیرفت.»