فناوری هستهای بدون برجام چه میشود؟
جهش غنیسازی بدون برجام بلوف نیست
چند پاسخ صریح به انتقادات و شایعات در مورد صرفه اقتصادی و بیماریزا بودن فعالیتهای هستهای از بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی
لیلا شریف
فعالیت هستهای ایران سالهاست که با زندگی مردم گره خورده است. دیگر کمتر کسی هست که خبری از فعالیتهای هستهای ایران و حاشیههای آن به گوشاش نرسیده باشد. از همان روزها که فعالیتهای صلح آمیز ایران بهانهای برای تحریم و فشار بر مردم شد تا روزهای طنازی با ادعای نتانیاهو در مورد تورقوزآباد و سرنوشت فعالیت هستهای در روزگار برجام بدون آمریکا، همه و همه ردی از خود در زندگی روزمره مردم به جای گذاشتهاند. هر چند 13سال از بیستم فروردین سال 85- که بهدلیل دستیابی ایران به فناوری غنیسازی به نام روز فناوری ملی هستهای نامگذاری شد- میگذرد اما هنوز هم ناگفتههایی در مورد روند سرمایهگذاری در این حوزه، ارتباطش با محیطزیست و تحریم، صرفه اقتصادی تولید برق بهوسیله این فناوری و... باقی مانده است. برای پاسخ به این سؤالها سراغ بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمانانرژی اتمی رفتیم. کمالوندی که از دوران نقشآفرینی علی اکبر صالحی در قامت وزیر امورخارجه دولت دهم با او همکار بود، در روزگار بازگشت صالحی به سازمان انرژی اتمی، بهعنوان سخنگوی این سازمان انتخاب شد. تجربه دیپلماتیک کمالوندی در تمام لحظات گفتوگو خود را نمایان و او تلاش میکرد تا در پاسخ به هر سؤالی توأمان به ابعاد داخلی و خارجی توجه کند و دیپلماتیکترین پاسخ را بدهد. از او درباره برجام بدون آمریکا و تأثیرش در فعالیتهای هستهای ایران، ورود نگاه امنیتی به نگرانیهای محیطزیستی در حوزه فعالیتهای هستهای و انتقادها از گرانبودن تولید برق با استفاده از فناوری هستهای پرسیدیم و او هم از نگاه خود به انتقادها و ابهامات پاسخ داد.
این روزها بحثها و نگرانیهایی در مورد فناوری هستهای وجود دارد. یکی از مهمترین نکات به خروج یکجانبه آمریکا از برجام و ادامه فعالیت هستهای ایران بازمیگردد. شما بهعنوان سخنگو و دکتر صالحی در قامت رئیس سازمان بارها تأکید کردهاید که اگر قرار به بازگشت باشد، در نقطهای بالاتر از قبل قرار میگیریم. وضعیت فناوری هستهای کشورمان در چه مرحلهای قرار دارد و با اتفاقاتی که برای برجام افتاده چه آیندهنگریای درنظر گرفته شده است؟
باید 2 موضوع را از هم جدا کنید؛ نخست صنعت هستهای است که مسیر خود را دارد و دیگری بحث نگرانی غرب از غنیسازی ایران در سطح گسترده است. با برجام پذیرفتیم برای مدتی غنیسازی را در حد محدود 6 هزار سانتریفیوژی و ذخایری حدود 300 کیلو داشته باشیم. البته همین محدودیت ذخایر هم درصورت تبدیل به سوخت از سقف تعیین شده مستثنا میشود. غربیها از این نگران هستند که تعداد زیادی سانتریفیوژ همزمان کار کند و مواد بیشتری جمع شود. البته این اتفاق هم اگر بیفتد، مسئله خاصی پیش نمیآید. تلقی آنها این است که وقتی ایران مواد غنیشده زیادی داشته باشد، کافی است تصمیم بگیرد که اینها را به بمب اتمی تبدیل کند پس ممکن است این اتفاق بیفتد! پیش خودشان سؤال میکنند حالا با توجه به اینکه ما داریم در نتیجه عدماجرای تعهدات خود به اینها ظلم میکنیم، چرا ایران به جمعآوری مواد و ساخت بمب دست نزند؟ آنچه تابهحال گفتیم این است که اگر داریم یک محدودیتی را قبول میکنیم در قبال این است که مزایایی داشته باشیم و تا الان این مزایا به خوبی محقق نشده است. بحث اینکه به وضعیت قبل برگردیم؛ یعنی نگرانیای که با اجرای برجام به آن توجه میکردیم، درصورت عدماجرای برجام برای آنها تکرار خواهد شد؛ درواقع برای ما چیزی ندارد و ما نمیخواهیم که آنها را نگران کنیم ولی مفهومش این است که اگر قرار است نگرانیهای ما را برطرف نکنید پس ما چرا باید نگران نگرانیهای شما باشیم؟ ما کار خودمان را انجام میدهیم. به وضعیت قبلی برمیگردیم و اگر قبلا با یک سرعت معمولی کار خودمان را انجام میدادیم و بعد بهخاطر شما این را محدود کردیم حالا به سرعت قبلی خودمان برمیگردیم و کمی هم سرعت را بیشتر میکنیم. حالا اگر سؤال کنید برجام باشد یا نباشد، چهکار باید بکنیم؟ ما در حوزه غنیسازی و تولید سوخت یک کار بلندمدت داریم که مربوط به امسال و2 سال و5 سال دیگر نیست ولی باید بهتدریج مشکلاتی که داریم را حل کنیم. ازجمله اینکه به اندازه کافی مواد برای سوخت نیروگاهی تولید کنیم. بهطور مثال ما الان حدود 800تن مواد داریم که اگر یک روز تصمیم بگیریم همه اینها را به سوخت تبدیل کنیم با فرض حل مشکلات فنی حدود 3 یا 4 سال آنها را صرف نیروگاه اتمی بوشهر میکنیم و بعد هم موادمان تمام میشود.
با این توصیف بعد از اتمام سوخت چه میکنید؟
در کشور ما به اندازه کافی منابع اورانیوم وجود ندارد. بنابراین اگر ما آن وقت هم بخواهیم تلاش کنیم که غنیسازی را گسترش دهیم باز محدودیتهایی داریم. درست است که از حد نگرانی آنها عبور میکنیم ولی به اهداف واقعی خودمان هم نمیتوانیم برسیم اما غیر از حوزه غنیسازی در حوزههای زیاد دیگری کار داریم که اینها را باید بهتدریج انجام دهیم. بهطور مثال داریم کارهای اکتشاف و استخراج را انجام میدهیم که هیچ محدودیتی هم ندارد؛ درواقع در موضوع استخراج و اکتشاف محدودیتی نداریم. حتی در مورد تبدیل به کیک زرد و تبدیل کیک زرد به UF6 مشکل و محدودیتی نداریم. از این مرحله به بعد که بخواهیم غنیسازی کنیم، محدودیتهای موقت داریم. به همین دلیل از چندی قبل در همین حوزهها که محدودیت هم نداریم، سرعت کارمان را بیشتر کردیم؛ بهنحوی که اگر قرار شد از برجام خارج شویم آن وقت دیگر برای مقدمه اولیه وقت نگذاریم که مثلا کیک زرد یا UF6 به اندازه کافی نداشته باشیم تا بخواهیم غنیسازی کنیم. اگرچه الان داریم با محدودیت کار میکنیم، اما زمانی که میخواهیم خارج شویم، چون مقدمات کار را فراهم کردهایم یکباره جهش خواهیم داشت. به همین دلیل این جهش میتواند باعث نگرانی آنها شود. قطعا جایگاه سرعت غنیسازی سازمان آن موقع خیلی جلوتر از دوره قبل خواهد بود. بهدلیل اینکه ما در دوره قبل تعداد 9400سانتریفیوژ داشتیم که غنیسازی میکردند. هزار سانتریفیوژ هم از نوع نسل دوم داشتیم که به بنا به دلایل سیاسی غنیسازی نمیکردند ولی بدون آنکه غنیسازی کنند، کار میکردند. اما اگر به قبل از برجام برگردیم اینطور نیست که از سانتریفیوژ نسل اول استفاده کنیم. علاوه بر هزار سانتریفیوژ پیشرفته که داشتیم، چندهزار سانتریفیوژ پیشرفته از نسلهای مختلف وارد غنیسازی خواهد شد. از نسلهای جدیدتر مثل IR6 , IR8 استفاده میکنیم که ظرفیت تولیدی چندین برابرنسل اول دارند. آنها را در جاهایی که خالی شده قرار میدهیم. اگر یک تعداد سانتریفیوژ کم کردیم درواقع بهنحوی وقت را در جمعآوری صرفهجویی کردهایم و میتوانیم ماشین جدید جایگزین کنیم. درواقع یک محاسبات عددی مشخص دارد؛ یعنی کسی نمیتواند در این حوزهها بلوف بزند.
درصورت عدمرضایت ایران از برجام با اعضای باقیمانده، روال کاهش پایبندیها چگونه خواهد بود؟
ما یکسری برنامهها به هیأت نظارت دادهایم و این هیأت میتواند دست به انتخاب بزند. یک بخش از مواردی بود که نقض برجامی نداشت، بخشی از آنها را ابلاغ کردند و ما هم انجام دادیم. بهطور مثال بحث ظرفیت سالن مونتاژ که یک قدم به سمت تولید صنعتی است را برداشتهایم. ولی اگر فرض را بر این بگذاریم که محدودیت برجام را برداریم، در این صورت از 6هزار سانتریفیوژ، بلافاصله در 2 هفته اول چندهزار سانتریفیوژ نسل جدید به آنها اضافه میشود. وارد غنیسازی 20درصد میشویم. از نظر سقف جمعآوری ذخایر دیگر محدودیت را رعایت نمیکنیم. سرعت غنیسازیمان بیشتر خواهد بود. براساس برجام 3هزار سانتریفیوژ را از روند تولید کم کردهایم. 10 تا 11هزار سانتریفیوژ را برداشتیم ولی بخش عمده اینها کار نمیکردند. اگر میخواستیم از ماشین نسل جدید بگذریم یک قدم از کار، برداشتن اینها بود. درصورت جایگزینی، سانتریفیوژهای جدید ظرفیت بهمراتب بیشتری دارند. بهطور مثال IR8 ، 24هزارسو است؛ یعنی هر سانتریفیوژ برابر با 24سانتریفیوژ نسل اول است. ما حداقل روی 3 سانتریفیوژ نسل جدیدمان صحهگذاری کامل کردهایم که میتوانند به تولید انبوه صنعتی برسند.
نسل جدید سانتریفیوژها و نیروگاههای جدیدی که قرار بود در کنار واحد یک بوشهر ساخته شود، در چه مرحلهای است؟
دکتر صالحی به تازگی از نیروگاه بوشهر بازدید کردهاند. کارهای خاکبرداری نیروگاه جدید تمام شده، کار میلهگذاری برای اینکه زمین را تقویت کنند بهصورت بتنهای میلهای 12متری در حال تکمیل است. خود اینها حدود 2سال کار برده که الان از نظر زمانی جلو هستیم. انشاءالله اواسط یا اواخر تابستان 98 بتوانیم فونداسیون یا بتنریزی اولیه را بنا بگذاریم و با طرف روسی هم در مورد مرحله پس از این صحبت کردهایم. این دو نیروگاه، نیروگاهی هستند که از دید آژانس هم در حال ساخت است و جزو نیروگاههای در حال ساخت دنیا محسوب میشوند و از نظر برنامهریزی زمانی هم به خوبی پیش میرود. در مورد سانتریفیوژها هم حداقل روی 3 نسل بعد از IR1 میتوانیم حساب کنیم. صحهگذاری آنها انجام شده و میتوانند تولید انبوه شوند. IR2M، IR4 و IR6 ماشینهایی هستند که میتوانند جایگزین ماشینهای قدیمی شوند. در گذشته هم مقداری از انواع IR4 و IR2M تولید شده بود. البته طبق برجام باید بعد از هشتونیم سال افزایش تولید سانتریفیوژ داشته باشیم که 3سالونیم آن تقریبا گذشته و 5سال دیگر زمان تولید انبوه صنعتی است. اگر به هر دلیلی بخواهیم از برجام خارج شویم، منتظر 5سال دیگر نمیمانیم و خیلی سریعتر میتوانیم تولید انبوه آنها را آغاز کنیم. بهنظر میرسد حتی 2نسل اول هم برای اینکه یک برنامه صنعتی داشته باشیم، کفایت میکند و IR6 عملا به ما جهش میدهد و با جلوآمدن IR8 قطعا در وضعیت بهتری قرار داریم. در واقع الان با خیال آسوده میتوانیم بگوییم وضعیتمان فعلا بهگونهای است که هر وقت اراده کنیم وارد تولید انبوه و صنعتی میشویم. در حقیقت آنچه باعث شده وارد این کار نشویم تعهدمان بهخاطر برجام است.
در رابطه با همکاری روسیه در پروژه بوشهر این نگرانی وجود ندارد که تعاملات سیاسی ما با کشورهای دیگر در فعالیتهای مشترک تأثیرگذار باشد؟
به هر حال این حقیقتی است که همه فعالیتهای تجاری و صنعتی تابعی از تعاملات سیاسی هستند. روابط ما و روسیه بهگونهای است که ادامه آن به نفع هر دو کشور است. بخشی از این کشورها که اروپاست، همیشه تحتتأثیر آمریکا بودهاند ولی خارج از حوزه اروپا، این تعاملات یک مقدار کمتر تأثیر دارد. به هر حال این یک امر طبیعی است و مهم این است که فضای سیاسی در دنیای امروز، براساس منافع تعریف میشود و نه ارزشها.
پس نگرانی در پروژههای مشترک روسیه و چین وجود دارد؟
در مورد روسیه کمتر نگرانی داریم و اقدامات صورت گرفته به نفع هر دو کشور است. چین هم کشوری است که با ما تعاملات بسیار خوبی دارد. هرچند از آن طرف هم بسیار تحت فشار آمریکاست. خوب یا بد حجم روابطشان با هم بیش از 800میلیارد دلار است و چین دو برابر این میزان در آمریکا سرمایهگذاری دارد. آمریکا از این اهرم استفاده کرده و به چین فشار میآورد. اما آنچه مسلم است اینکه اینها در تعاملات سیاسیشان همیشه بر اینکه میخواهند به دور از فشارهای آمریکا یک روابط خوب و منطقی با جمهوری اسلامی داشته باشند، تأکید کردهاند. تا الان که تقریبا در همین چارچوب جلو رفتهاند و امیدوار هستیم در آینده هم همینطور باشد.
آیا گزینههای جایگزین هم درنظر گرفته شده؟
در حوزه نیروگاهی باید قطعا این دو نیروگاه را تمام کنیم. تعهدات ما یک طرف و تعهدات روسها یک طرف. بهنظر میرسد حتی در شرایط خیلی سختتر هم که در گذشته بوده روسیه هیچوقت تعهدات خودش را ترک نکرده. در ارتباط با موضوع چین چون پروژه از دید تجاری ممکن است برایشان چندان بزرگ نباشد ولی جنبه سیاسی آن مهم است، لذا برنامه را بنا بر این گذاشتیم که بتوانیم هم از مسیر همکاری با آنها و هم از مسیر خودمان به تنهایی جلو برویم.
اخیرا صالحی به بحث بودجه نیروگاه بوشهر هم اشاره کردند که برای نگهداری و تعمیر نیروگاه بوشهر 800میلیارد تومان مابهالتفاوت هزینهها با بودجه است. با توجه به این گفته، این سؤال ایجاد میشود که اگر قرار باشد واحدهای یک و دو هم در بوشهر ایجاد شود، تأمین هزینهها به چه صورت است؟ چون هنوز در تأمین هزینه نیروگاه بوشهر مشکل داریم.
این سؤال خوبی است اما باید آن را به موضوعات دیگر تسری دهید. چطور در کشور برق تولید میشود؟ نیروگاههای گازی و فسیلی، نفت و گاز را از وزارت نفت مجانی میگیرند و برق را به قیمت پایین میفروشند. این کار را هیچ کشوری انجام نمیدهد. در کشور ما به این دلیل که میخواهیم برق ارزان دست مردم برسد روشی بهکار گرفتهایم که غیراقتصادی و غیرعقلایی است. اتفاقی که میافتد این است که برای هر هزار مگاوات در طول سال باید بین 12تا 13میلیون بشکه نفت مصرف شود تا بتواند برق تولید کند. نیروگاههای معمولی این نفت را مجانی میگیرند، میسوزانند و برق را ارزان میفروشند. این بهنظر میرسد که اقتصادی است چون پول سوخت نمیپردازند و آنچه میفروشند، سودش است. اما وقتی به اقتصاد کلان نگاه میکنیم به ضرر کشور است؛ یعنی درست است که مردم پول کمتری میدهند، ولی یک جای دیگر در خزانه از دستشان رفته است. پول 13، 12میلیون بشکه نفت را اگر ضربدر 60 دلار کنید، حدود 800، 700میلیون دلار برای هر هزارمگاوات برق هزینه میشود. اگر این را روی قیمت برق حساب کنید احتمالا قیمت برق حدود 20برابر خواهد شد. اگر همین کار را بخواهیم برای تولید برق نیروگاه بوشهر انجام دهیم باید همانطور که وزارت نفت، نفت مجانی به این نیروگاه میدهد، وزارت نفت و سازمان برنامه بودجه باید سوخت مجانی به ما بدهند که نیروگاه ما هم بتواند با آنها رقابت کند. هزار میلیارد تومان باید به ما پول بدهند تا ما برویم سوخت بگیریم و مصرف کنیم تا ما هم مثل نیروگاههای فسیلی بشویم. حرفمان این بود که قیمت ارز بالا رفته، نمیشود همان بودجهای را به ما بدهید که قبلا میدادید. وقتی به بانک مرکزی میرویم و پول سوخت برای حواله به روسیه را ارائه میدهیم، میگویند قبل از این داشتید 4هزار تومان در مقابل هر دلار میدادید الان باید حدود 9هزار تومان بدهید. این دوبرابروخردهای را از کجا بیاوریم؟ بهرغم اینکه با دولت در میان گذاشتیم اما بینتیجه بود که شاید دولت مشکلات خودش را داشت. بعد از آن تعدادی از نمایندگان مجلس طرحی ارائه دادند که تصویب شود و طی آن برقی که به وزارت نیرو میدهیم، یک پنجم و بهعبارت دکتر صالحی خمس آن را وزارت نیرو بهصورت قیمت صادراتی که قیمت واقعیاش است از ما خریداری کند؛ در واقع قیمت واقعیاش را به ما بدهد. آقای دکتر صالحی دیدند اگر برای این نیروگاه الان فکری نشود، ممکن است در معرض تعطیلی قرار گیرد. لذا مصاحبهای در این خصوص انجام دادند و نهایتا در دولت به این مسئله توجه و فرمولی پیدا کردند که هرچند مشکل را بهطور کامل حل نمیکند ولی یک مقدار از مشکلات را جبران میکند. اما اگر قرار باشد نیروگاه اتمی یا حتی نیروگاه معمولی داشته و دائم به خزانه متکی باشیم، اقتصاد عقلایی نیست.
با توجه به صحبتهای شما در مورد هزینه بالای تولید برق با تکیه بر فناوری هستهای، باید به حرفهای منتقدان این حوزه اشاره کرد، بسیاری معتقدند که نباید از این راه برای تولید برق استفاده کرد و میتوان از راههای دیگر مثل انرژی خورشیدی بهره برد و باید این بخش را از فناوری هستهای فاکتور گرفت...
در دنیا بحثی به نام امنیت انرژی داریم. وقتی صحبت از امنیت انرژی میکنیم، بعد امنیتی ندارد؛ یعنی مثل بیمه است؛ انرژیای که خیالتان راحت باشد و یکباره زیرپایتان خالی نمیشود. در بحث امنیت انرژی گفته میشود که باید یک سبد انرژی داشته باشید. در این سبد انرژی برای هر چیزی یک سهم میگذارند. این تناسب مهم است. طبق محاسبات میتوان گفت که ایران در بهترین شرایط میتواند 20درصد از انرژی خود را از طریق خورشید تأمین کند. فرض کنید بخش مهمی از کویر که خورشید زیاد است را باید با سلولهای خورشیدی پر کنید که به شما برق بدهد. درواقع انرژیهای تجدیدپذیر با امکانات امروز دنیا بیشتر از 26درصد نیاز را تأمین نخواهند کرد. استفاده کامل از انرژیهای تجدیدپذیر شاید برای کشورهای کوچکی مثل امارات و سنگاپور با سرمایهگذاری سنگین و قیمت بالا، ممکن باشد.
با وجود اینکه خیلی از کشورها از این شیوه تولید برق فاصله گرفتهاند، شما معتقدید که استفاده از فناوری هستهای برای تولید برق یک اقدام عقلانی و اقتصادی است؟
بله، 100درصد. مرکز تحقیقاتی آمریکایی استنفورد قبل از انقلاب یک تحقیق جامع درخصوص انرژی هستهای در ایران انجام داد. در همان موقع با وجود ذخایر نفت و گاز تشخیص داده شد که میتوان حدود 20هزار مگاوات برق اتمی تولید کرد. البته آن اتفاق طبق محاسبات باید حدود سالهای 72 و 73 رخ میداد؛ بهعبارت دیگر حدود 20سال پیش باید 20هزار مگاوات برق اتمی میداشتیم. مبانی اصلی آنها مبانی اقتصادی بود و اگر این کار را نکنید، باید نفت مصرف شود تا برق تولید شود. آقای دکتر صالحی به درستی بیان کردند که وزارت نیروی ما برق صادر نمیکند بلکه نفت صادر میکند. چون نفت را میگیرد و به برق تبدیل میکند درصورتی که اگر نفت را مستقیم بفروشد، احتمالا قیمتش هم بهتر میشود. بنا به دلایل سیاسی داریم به بعضی کشورها برق صادر میکنیم. ما هم الان درخواست کمک نداریم بلکه سوخت ما را تأمین کنند یا اینکه فاکتور سوخت را ارائه دهیم و دولت پولش را پرداخت کند.
بنابراین باید بگوییم که در آینده برای تأمین هزینههای 2 مرکز در حال ساخت در بوشهر نگرانیای وجود ندارد؟
حدود 6سال دیگر برق نیروگاه دوم بوشهر وارد شبکه و راهاندازی میشود و دومی، 2 سال بعد از آن. ما تا6 سال دیگر امیدواریم وضعیت اقتصادمان تا حدودی واقعی شود. در غیراین صورت هنوز سرمایهگذاری در صنعت برق میتواند مشکل داشته باشد. در اروپا اصلا دولت در کار نیست و نیروگاهها حتی نیروگاههای هستهای عمدتا خصوصی هستند. خودشان تولید میکنند و قیمتشان هم مشخص است. سودشان را حساب میکنند و میفروشند و با هم رقابتی هم دارند. درحالیکه اینجا اینگونه نیست و ما داریم سرمایهگذاری میکنیم درحالیکه هزینههای خودمان 5 سنت در میآید و باید 10سنت بفروشیم اما ما الان برق تولیدی نیروگاه را حدود 55تومان در هر کیلووات میفروشیم. کیلوواتی که باید 10سنت بفروشیم که یک دهم دلار است و با احتساب دلاری 12هزار تومان،
یک دهم آن 1200تومان میشود. اما ما به جای اینکه 1200تومان بفروشیم آن را کمتر از 60تومان که یک بیستم است، میفروشیم؛ یعنی چیزی که قیمت آن 20تومان است را یک تومان میفروشیم. اینها مشکلاتی است که باید حل شود تا این صنعت بتواند روی پای خودش بایستد. با سودی که میکند بتواند دوباره نیروگاه بعدی را بسازد و رشد کند. در غیراین صورت دائما خدمات میدهد و آرام آرام از بین میرود.
در سال92 بحث خرابکاری در تاسیسات اتفاق افتاد که با شناسایی رفع شد. سازمان برای حفاظت از تاسیسات هستهای در برابر حوادث طبیعی و غیرطبیعی، چه دستورالعملهایی دارد و با توجه به اینکه الان شرایط جدیدی در تعاملتمان با اروپا و آمریکا ایجاد شده و اینکه شاید برجام کارایی نداشته باشد، باز هم باید نگران باشیم که هنگام خرید باواسطه تجهیزات، اقدامات خرابکارانهای رخ دهد یا نه؟
آژانس اصطلاحاتی دارد که شاخصهای ایمنی است؛ درواقع آسیبهای حوادث هستهای را به حوادث با منشا داخل سایت و خارج سایت تقسیم کرده است. در داخل سایت گفته شده که خود سایت میتواند در جاهایی مشکل داشته باشد که از مدار اول یا دوم یا عملکرد کارمند باشد. حوادث بیرونی هم میتواند شامل حوادث طبیعی مثل زلزله و سیل باشد یا غیرطبیعی مثل حمله یا عملیات تروریستی. برای هر کدام از اینها معمولا در ساخت و طراحی توصیههایی دارد. بهطور مثال گنبدی که درست میشود در مقابل حمله مستقیم یک عملیات انتحاری هواپیمای 747 با ظرفیت کامل بهطور مستقیم میتواند به داخل آسیب نرساند یا در مورد زلزله باید مقاوم باشد. این موارد پیشبینی میشود. همه این موارد هم از طریق مرکز نظام ایمنی و پدافند تأمین میشود. ما یکسری مشکلات علاوه بر کشورهای دیگر داریم که شامل عملیاتی است که ممکن است روی تجهیزات و افراد بخواهند انجام دهند. در زمینه افراد، شهادت دانشمندان را داشتیم و از سوی دیگر با خرابکاری روی تجهیزات مواجه شدیم که در مسیر کارهایی انجام دادهاند که کشف کردهایم. بحثهای سایبریک و استاکس نت برای همین مورد طراحی شده بود. این مسائل میتواند برای هر صنعتی باشد ولی از آنجا که صنعت هستهای حساسیت فوقالعادهای دارد کوچکترین اختلال و اشکال میتواند حوادث بزرگی را ایجاد کند. از نظر تجهیزات، امکانات، توجه به شاخصهایی مثل زلزله یا سیستمهای خنککننده و مدارها در بهترین شرایط قرار داریم. یک ارزیابی هم اخیرا توسط آژانس انجام شده و خود ما از جاهای دیگر ارزیابی کردهایم که با هم مقایسه میکنیم. با کارهای تروریستی انجام شده روی ما، تجربیات خوبی کسب کردیم. حتی بعضی از کارهایی که به همین دلیل انجام میدهیم بهعنوان «گود پرکتیس» یا عملکرد مناسب توسط آژانس دیده شده که تجهیزاتی قبل از اینکه وارد سایت کنیم، بیرون تستهای مختلف انجام میدهیم؛ درواقع آنها را قرنطینه کرده و مطمئن میشویم و بعد وارد سایت میکنیم. اگر بخواهیم قضاوت آژانس را ملاک بدانیم وضعیت بسیار خوبی به لحاظ ایمنی داریم؛ اگرچه ممکن است برخی کشورهای عربی بنا به ملاحظات سیاسی سالها حرفهای حسابنشده غیرفنی صرفا با مقاصد سیاسی را مطرح کردهاند.
جدا از دستاوردهای فناوری هستهای، همواره نگرانیهایی در حوزه محیطزیست وجود داشته و دارد. بسیاری از منتقدان میگویند در بحث فناوری هستهای، نگاه امنیتی بر موضوعات محیطزیستی چیره میشود و کمتر میتوان از نگرانیهای محیطزیستی این حوزه صحبت کرد. شما چقدر این نقدها را قبول دارید و اینکه بهصورت شفاف به ما بگویید که با توجه به فعالیتهای هستهای وضعیت آب شرب و سفرههای آب زیرزمینی شهرهای اطرافی که این فعالیت در آن صورت میگیرد در شرایط خوبی قرار دارد یا خیر؟
اتفاقا میتوان صنعت هستهای را در انرژیهای پاک و نه تجدیدپذیر دستهبندی کرد. تجدیدپذیر آن دسته را شامل میشود که منبع اصلیاش از طبیعت است و دوباره طبیعت آن را تجدید میکند. ولی صنعت هستهای یک صنعت پاک است. هوا آلوده نمیشود و پسماند هم میتواند درست مدیریت شود. اتفاقا ما در حوزه پسمانداری یکی از بهترینهای دنیا هستیم. حدود چندماه قبل هم یک کارگاه منطقهای در ایران که پسمانداری کشورهای منطقه را آموزش میدادند، داشتیم. بخش عمدهای از اساتید از کشور ما بودند. مهم این است که شما بتوانید این پسماند را درست مدیریت و نگهداری کنید.
درواقع همان زبالههای اتمی...
هر پسماندی، مثلا پسماندهای بیمارستانی میتواند خطرناک باشد و محیطزیست را آلوده کند. اما این بدان معنا نیست که باید بیمارستانها را تعطیل کنیم بلکه باید پسماندها را خوب نگهداری کنیم. امروز در دنیا دارند همین کار را انجام میدهند. ما یک نیروگاه برق داریم درحالیکه 500نیروگاه برق در دنیا وجود دارد و این پسماند را مدیریت میکنند. نیروگاه بوشهر از انتشار 7میلیون تن آلاینده در سال جلوگیری میکند؛ یعنی اگر نیروگاه بوشهر را برداریم و نیروگاه معمولی بگذاریم حدود 7 میلیون تن آلاینده بیشتر در فضای کشور رها شود. درحالیکه الان بههیچ وجه آلایندهای وجود ندارد و اگر آلایندهای وجود داشته باشد مواد باقی مانده است که میتوان بعد از اینکه موادی از آن جدا و استفاده مجدد شد، مابقی را در عمقی از زمین تحت شرایطی با شاخصهایی نگهداری کرد که هیچ خطری برای بشر نداشته باشد.
.
پس شما میگویید هیچ نگرانیای از باب آب شرب و محیطزیست و زندگی شهروندان اطراف تأسیسات هستهای نطنز و نیروگاه بوشهر وجود ندارد؟
حرفهایی میزنند که شاید بخشی از نادانی و عدماطلاعات باشد و بخشی هم از القائات بیرونی و بخشی هم کم کاری ما که اطلاعرسانی نکردهایم. بهطور مثال کارخانه آب سنگین ما که آب سنگین تولید میکند، کلا به اندازه یک چاه معمولی آب مصرف میکند. شما میدانید که هزاران چاه در منطقه هست یا داستانها درست میکنند که زمینهای نطنز مشکل پیدا کرده و بیماری زیادشده است. الان کجا بیماری اضافه نشده؟ ما در سیکلی قرار گرفتهایم که حدود 20تا 25سال پیش کشورهای غربی در آن قرار گرفته بودند. یکسری از پزشکان که در زمینه سرطان تخصص دارند معتقدند نقطه اوج روندی که ایران در حال طی کردن آن است و هنوز هم به نقطه سربالایی آن نرسیده حدود 25سال پیش غرب طی کرده ولی الان رو به سراشیبی است. ما هنوز داریم از این شیب بالا میرویم و طبعا بعد از مدتی که بفهمیم چه کارهایی باید انجام دهیم بهتدریج روند نزولی خواهیم داشت. باید یک مقدار روشهای زندگیمان را عوض کنیم تا مشکلاتمان برطرف شود. مثلا ترک عاداتی مثل فست فودها یکی از همینهاست.
پس حرفهایی مبنی بر اینکه فعالیت هستهای، روی آبِ مناطق تأثیر گذاشته و باعث ازدیاد بیماری شده، را رد میکنید؟
اصلا چنین چیزی نمیتواند باشد. بهخاطر اینکه خود کارمندانی که دارند همان جا کار میکنند، 24ساعته در معرض قرار دارند و اگر اینطور باشد باید انواع و اقسام بیماریها را ابتدا درون خود کارمندان داشته باشیم، درحالیکه اینها دائما مانیتور میشوند. در آنجا اصلا کار اکتیویته نیست و کار تشعشع ایجاد نمیشود. در جایی که غنیسازی میشود مادامی که در سانتریفیوژ است هیچ مشکلی ایجاد نمیکند. در نیروگاه بوشهر هم اکتیویته در محلی خیلی محدود است که از چند لایه تشکیل شده و افراد در اتاق فرمان هستند که مدام چک میشوند و مثل آدمی که در فضای طبیعی کار میکند، هیچ مشکلی ندارند. بله اگر یک زلزله مثل فوکوشیما باشد که نتوان کنترل کرد. البته بعد از فوکوشیما تغییراتی در رآکتورهای کل دنیا انجام شد ازجمله در رآکتورهای نیروگاه بوشهر که طراحیاش را تغییر دادند و بهنحوی شد که الان نگرانیهای فوکوشیما را هم ندارند. درواقع همه علوم پیشرفته همراه با خدمات است. مثل این میماند که بگوییم هواپیما سوار نشویم چون دو تا هواپیما فلان جا سقوط کرده! در حالی که باید ضریب ایمنی را بالا ببریم. در 500 نیروگاه هستهای در دنیا طی 60 سال گذشته تنها فوکوشیما و تریمایل آیلند و چرنوبیل با حادثه مواجه شده است. آثاز این سه تا روی هم، مثل تلفات چند هواپیماست. این همه مسافر جابهجا شده و اگر روی زمین هم جابهجا میشدند شاید تلفاتی 10برابر این تعداد داشتند ولی چون هواپیماست و یکبار سقوط میکند خبررسانی میشود. درواقع هم ایمن است و هم بیخطر و جواب واضح این است که در کشوری مثل فرانسه که فعالان محیط زیست هم خیلی فعال هستند 88نیروگاه هستهای وجود دارد. چطور ممکن است که فرانسه با یک سوم وسعت ایران با 88 تا از این نیروگاهها مشکل ندارد ولی ما با یک نیروگاه بوشهر مشکل داریم؟! اینها اصلا منطقی نیست و حرفهای کوچه و بازاری است که باید با خبررسانی و اطلاع دادن برطرف شود.
تاکنون در همین کوچه و بازار که خودتان گفتید، مورد سؤال واقع شدهاید که این فناوری هستهای که برایش زحمت میکشید چه فایدهای برای ما دارد؟
در مواجهه با افراد در کوچه و بازار سؤالات مختلفی ازجمله این سؤالات را مطرح کردهاند که در رسانهها دیدهایم. بعضا هم حتی افراد شاخصی بدون اینکه تأیید یا تکذیب کنم حرفهایی زدهاند که بهنظر تعجبآور میآید. مثلا گفتهاند چرا آنقدر سرمایهگذاری برای هستهای انجام شده است؟ اولا آنقدر نیست و خیلی محدود است. بنا به گفته دکتر صالحی نهایتا بین 6 تا 7میلیارد دلار هزینه شده است. بودجهها را که تبدیل به دلار کنید این رقم بهدست میآید که یک نیروگاه بوشهر تنها 5میلیارد دلار ارزش دارد. در اصفهان یو سی اف را داریم و در جاهای مختلف مثل اردکان و کرج امکاناتی داریم. همه اینها برای مردم مورد استفاده قرار میگیرد. بهطور مثال میتوانیم رادیو داروی یک میلیون بیمار را تأمین کنیم. درست است که بعضی مواداولیه را به مقدار کم از کشورهای دیگر وارد میکنیم ولی عمده آن را خودمان تولید میکنیم ضمن اینکه رادیو داروی چندصدهزار نفر هم در خارج کشور از طریق صادرات تأمین میکنیم. صنعت هستهای یک صنعت مهم برای کشورهایی در حد و اندازه ایران است. ایران این ظرفیت و امکانات را دارد و اگر به این سمت نرود، در آینده این سؤال پیش میآید که چرا این اقدام را انجام ندادهایم. فناوری هستهای در حوزه صنعتی هم بسیار کاربرد دارد. در لولههای نفت خیلی جاها ایزوتوپها را استفاده میکنیم. حتی در بحثهای محیطزیست و در کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد. کوآنتوم و لیزر هم استفاده پزشکی و صنعتی و حتی نظامی دارد. این صنعت ارزش افزوده دارد و اقتدارآفرین است. درحقیقت هرچیز که این 3 تا را با هم داشته باشد، افتخارآفرین هم هست. انشاءالله 20فروردین بالای 100 دستاورد جدید ارائه خواهیم کرد که هر کدام از اینها میتواند مایه افتخار و غرور باشد. تعداد این دستاوردها زیاد بود ولی ممیزی شدهاند و الان حدود 100تا 114مورد برای ارائه تعیین شده است که احتمالا چند تای دیگر هم به آنها اضافه میشود. این دستاوردها حوزههای نیروگاهی و سوخت از اکتشاف و استخراج و کانورشن و تبدیل گرفته تا حوزههای لیزر و کوانتوم را دربر میگیرد.