سرشاخههای شرکت به طعمههایشان وعده کار و زندگی رؤیایی در کشورهای دیگر میدادند
گروگانگیری دروغین برای فعالیت در شرکت هرمی
شکایت از گروگانگیران 16میلیون تومانی، راز فعالیت یک شرکت هرمی در پایتخت را فاش کرد. به گزارش همشهری، مدتی قبل مردی به دادسرای جنایی تهران رفت و خبر از گروگانگرفتهشدن پسر 22 سالهاش داد. وی به قاضی عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران گفت: پسرم مدتی قبل دوران خدمت سربازیاش تمام شد و به شهرمان بازگشت. ما ساکن یکی از استانهای اطراف تهران هستیم تا اینکه چند وقت پیش یکی از دوستانش به او زنگ زد و گفت کاری برایش پیدا کرده و از او خواست به تهران برود. پسرم با وجود اینکه من مخالفت کرده بودم به تهران رفت و از او خبر نداشتم تا اینکه فرد ناشناسی به من زنگ زد و گفت: پسرت گروگان ماست و اگر 16میلیون تومان بهحساب ما واریز نکنی و پای پلیس را وسط بکشی، جان پسرت را میگیریم. من هم از ترس جان پسرم این پول را تهیه کرده و به حساب مرد گروگانگیر واریز کردم اما خبری از پسرم نشد و او را آزاد نکردند.
دستگیری
با شکایت این مرد، تحقیقات در اینباره آغاز و با انجام ردیابیها مشخص شد که پسر جوان در خانهای حوالی جنوب تهران نگهداری میشود. همین کافی بود تا مأموران با دستور قاضی سهرابی راهی آنجا شوند. آنها به محض ورود به خانه با پسر ناپدید شده و 8 نفر دیگر روبهرو شدند. مأموران با دیدن چند کتاب و دفترچه یادداشتهای آنها پی بردند که این محل، دفتر یک شرکت هرمی است که اعضای آن با ترفندهای مختلف اقدام به عضوگیری میکنند.
پسر جوان که تا پیش از این بهنظر میرسید گروگان گرفته شده است مدعی شد که ماجرای گروگانگیری ترفندی برای گرفتن پول از پدرش بوده است تا بتواند با این پول عضو شرکت هرمی شود.
اعضای شرکت هرمی چنان پسر جوان را فریب داده بودند که او تصور میکرد قرار است بهزودی به خارج از کشور برود و زندگی رویاییاش را در پیش بگیرد.
او در تحقیقات گفت: حدود 3 ماه قبل یکی از دوستان دوران خدمت سربازی به من زنگ زد و گفت کار خوبی در شرکت پتروشیمی در تهران برایم سراغ دارد. من که بهشدت در جستوجوی کار بودم راهی پایتخت شدم.
وی ادامه داد: دوستم مرا به خانهای در جنوب تهران برد و در آنجا چندین نفر مرا دوره کردند تا آموزشهای لازم را به من بدهند. به من گفتند باید 16میلیون تومان جور کنی و به حساب مدیر شرکت واریز کنی. پس از آن باید جذب نیرو کنی و اگر تعداد زیرشاخههایت بیشتر شود میلیاردر میشوی. آنها شروع کردند به صحبت کردن از پول کلان و زندگی رویایی؛ طوری که حرفهایشان را باور و قبول کردم که عضو شرکت شوم. اما قبل از همهچیز باید 16میلیون تومان جور میکردم. ابتدا از پدرم خواستم این پول را بدهد اما وقتی دیدم زیر بار نمیرود و اصرار دارد که به شهرستان برگردم، نقشه کشیدیم تا به بهانه آدمربایی ساختگی از پدرم پول بگیریم.
وی گفت: نقشهمان گرفت و پدرم پول را ریخت و بعد من کارم را شروع کردم. به دوستان و آشنایانم زنگ میزدم تا آنها را راضی به عضویت در شرکت کنم. سرشاخهها میگفتند اگر تعداد اعضا زیاد شود ما برای کار میتوانیم به شعبههای دیگر شرکت که در کشور تایلند، چین و آمریکاست، برویم و زندگی رؤیایی بسازیم. من هم کارم را شروع کردم تا اینکه دستگیر شدیم. پس از تحقیق از این پسر جوان مشخص شد که او فریب وعدههای سرشاخههای شرکت هرمی را خورده و همه آنچه به وی وعده داده بودند، دروغ بوده است. بررسیها نشان میداد از بین افرادی که همراه پسر جوان دستگیر شده بودند، 3 نفر اعضای اصلی شرکت و مابقی افراد فریبخورده و جوینده کار بودند که همگی با فریب خانوادههایشان مبالغ میلیونی از آنها گرفته و به حساب سرشاخهها واریز کرده بودند تا با فعالیت در شرکت بتوانند میلیاردر شوند. در ادامه متهمان بازداشت شدند و پرونده برای رسیدگی بیشتر به دادسرای جرایم رایانهای فرستاده شد.