• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
شنبه 13 بهمن 1397
کد مطلب : 46732
+
-

بازهم تحول نظام آموزشی!

سال 91 نظام آموزش عمومی ایران دگرگون شد و از 1-3-3-5 به 3-3-6 تغییر ساختار داد

بازهم تحول نظام آموزشی!

خدیجه نوروزی

سال 90 بود که سند طرح اصلاح ساختار نظام آموزشی در صحن شورای‌عالی انقلاب فرهنگی به تصویب نهایی رسید. در این سند ساختار نظام آموزش‌وپرورش به‌صورت «3-3-6» شامل دوره «شش‌ساله ابتدایی»، «سه‌ساله متوسطه اول» معادل راهنمایی و «سه‌ساله متوسطه دوم» تغییر یافت و دیپلم تمام رشته‌ها نیز 12ساله شد. از سال تحصیلی 92-91، به دوره دبستان یک سال افزوده شد و پیش‌دانشگاهی به تاریخ پیوست. حمیدرضاحاجی بابایی - وزیر آموزش و پرورش وقت- در زمان تصویب این طرح با تأکید بر قوی و محکم‌بودن آن گفت: «این طرح دارای 23سال سابقه است، چراکه علاوه بر مصوبه اخیر، در سال 63 نیز در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی مصوب شده بود». در این سیستم ظاهرا فقط نام دوره راهنمایی تغییر کرد: بدین‌ترتیب که در دوره متوسطه اول، 3پایه تحصیلی با عنوان «سال اول دوره متوسطه اول»، «سال دوم دوره متوسطه اول» و «سال سوم دوره متوسطه اول» وجود داشت و دوره متوسطه دوم نیز شامل 3پایه تحصیلی شامل «سال اول دوره متوسطه دوم»، «سال دوم دوره متوسطه دوم» و «پایه پیش‌دانشگاهی» می‌شد.

سابقه تغییر نظام آموزشی

در طول تاریخ، نظام آموزش‌وپرورش ایران تغییرات زیادی کرده است. ابتدا شامل ۲دوره شش‌ساله ابتدایی و متوسطه بوده است که در سال ۵۳ مسئولان وقت دوره آموزشی را به ۵ سال ابتدایی و ۳سال راهنمایی به همراه 4سال دبیرستان تغییر دادند. در سال 1370 این سیستم به روش 1-3-3-5 که سال آخر آن مختص پیش‌دانشگاهی بود، تغییر کرد. و بالاخره در سال 1390با توجه به مقتضیات آموزشی، شورای‌عالی آموزش‌وپرورش تصمیم به تغییر مدت دوره ابتدایی به ۶ سال گرفت، چرا که دوره آموزش ابتدایی دوره شکل‌گیری شخصیت دانش‌آموزان است که در این دوره تربیت، خلاقیت و تفکرمحوری باید بیش از آموزش، حافظه‌محوری و... مدنظر قرار گیرد. بنابرنظر طراحان این سیستم، سیاستگذاران نظام آموزشی کشور براساس تجارب دیگر کشورها و همچنین کارشناسی‌ها، به این نتیجه رسیدند که دوره آموزش ابتدایی به ۶ سال افزایش یابد.

بحران بلوغ در 3-3-6

 قرارگرفتن دانش‌آموزان کلاس ششم در کنار دانش‌آموزان کلاس اول دبستان و تجربه‌های ناخوشایندی که برای دانش‌آموزان کلاس اول ایجاد شد از مسائلی بود که در سال اول اجرای طرح توجه بسیاری از کارشناسان، معلمان و والدین را به‌خود جلب کرد. آنها معتقد بودند تحصیل دانش‌آموزان پایه ششم در کنار سایر دبستانی‌ها آینده خوبی نخواهد داشت، چرا که اغلب دانش‌آموزان این پایه با مسائل دوران بلوغ دست‌به‌گریبان هستند که ممکن است این بحران‌ها منجر به مشکلات اخلاقی شود که در چنین مواردی به صلاح نیست دانش‌آموزان پایه‌های پایین‌تر با آنها هم‌مدرسه شوند.

شتابزدگی در اجرای طرح 3-3-6 به شکل سراسری نیز از ایراداتی بود تا طراحان آن را متهم به بی‌تدبیری کند، چراکه بسترهای لازم فراهم نبود و کمبود معلمان پایه ششم و کتاب‌های متناسب به‌شدت احساس می‌شد. 

2012؛سالی که جهان نابود نشد

سمیرا مصطفی‌نژاد

زمین برای نابود شدن نیازمند نیروهای عجیب و غریب کیهانی یا رویدادی فراطبیعی نیست؛ بشر بدون نیاز به چنین رویداد‌هایی، داوطلبانه و با دست‌های خالی درحال ویران کردن تنها زیستگاهش است؛ با این همه گاه و بیگاه شایعاتی مبنی بر فرارسیدن آخرالزمان در جهان پخش می‌شوند، شاید به این دلیل که بار گناه از دوش انسان ویرانگر برداشته شده و به دوش تکه‌سنگی سرگردان در میان کهکشان‌ها بیفتد. آخرین نمونه‌ از این دست شایعات، پدیده 2012 بود. شایعه شده بود جهان در نخستین روز دی‌ماه 1391، برابر با 21دسامبر 2012 نابود شود، چگونه؟ راه‌های زیادی پیش‌بینی شده ‌بود؛ برخورد سیاره‌ای خیالی به نام «نیبیرو» یا دنباله‌داری غول‌پیکر با زمین، حمله شعله‌های خورشیدی یا بلعیده شدن زمین توسط سیاهچاله مرکزی کهکشان راه شیری. تمامی این تصورات که مانند ویروسی همه‌گیر در سراسر جهان پراکنده شده‌بود، براساس تعبیری نادرست از تقویم تمدن مایا خلق شده‌بودند؛ تمدنی سرخپوست که بیش از 600سال در جنوب مکزیک و شمال آمریکای مرکزی زندگی کرد و از سیستم گاهشمار پیچیده و عجیبی برخوردار بود که در آن تاریخ تا روز 21دسامبر سال 2012میلادی ثبت شده‌ است؛ تاریخ‌نگاری مایاها در این روز به پایان می‌رسد و گروهی از افراد مصرانه بر این بارو بودند که 21دسامبر 2012 آخرین روز جهان است.

بازخورد چنین تصورات بی‌پایه و اساسی در گوشه و کنار جهان باورنکردنی بود. در آخرین‌روزهای منتهی به 21دسامبر 2012، مردم وحشت‌زده در چین و روسیه، پس از انتشار مقاله‌ای به قلم یک راهب تبتی که پایان جهان را تأیید می‌کرد، برای خرید شمع و ملزومات اولیه زندگی به فروشگاه‌ها هجوم بردند و در آمریکا، فروش پناهگاه‌های نجات به رکوردی جدید دست‌یافت. همچنین در فرانسه، گروهی خود را برای بالارفتن از کوهی آماده می‌کردند که معتقد بودند در آنجا به‌دست بیگانگان فضایی نجات پیدا خواهند‌کرد. براساس افسانه «عهد جدید» قله کوه بوگاراش توقفگاه بیگانگان فضایی است که در آنجا به انتظار ترک کردن زمین نشسته‌اند و در هنگام رفتن، چند زمینی خوشبخت را نیز با خود خواهند برد.

اکران فیلم 2012، به کارگردانی رولند امریش در سال2009 نیز تأثیر زیادی بر گسترش ترس و واهمه مردم از این رویداد خیالی داشت، درحدی که پخش این فیلم در چین موجی از هراس از آخر‌الزمان را در چین به‌وجود آورد. این فیلم به‌دلیل نقشی که ارتش چین در تلاش برای نجات زمین در فیلم 2012 ایفا می‌کرد، در این کشور بسیار پرفروش شد. پخش این فیلم که ناسا آن را از بعد علمی، احمقانه‌ترین و چرند‌ترین فیلم تاریخ سینمای جهان نامید، همچنین باعث شده بود گروهی از نوجوانان به فکر خودکشی بیفتند. دیوید موریسون از ناسا پس از پخش فیلم، بیش از هزار نامه و پیام از سوی نوجوانانی دریافت کرده بود که به او می‌گفتند چون نمی‌خواهند پایان دنیا را ببینند تصمیم دارند خودکشی کنند.

در میان این هیاهو، در مکزیک، مهد تمدن مایا‌ها، پایان زمان به فرصتی عالی برای برگزاری صد‌ها جشنواره مبتنی بر سنت‌های مایایی تبدیل شد و آمار توریست‌های این کشور در آن سال تقریبا دوبرابر شد. بازماندگان این تمدن در مکزیک نیز با تکذیب هرنوع پیش‌بینی پایان جهان، فرارسیدن پایان زمان در تقویم باستانی خود را جشن گرفته و به پیشواز عصر و طلوعی جدید رفتند.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید