• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 28 دی 1396
کد مطلب : 4499
+
-

آرش عباسی

آناکارنینای ایرانی

گفت وگو
آناکارنینای ایرانی

وصال بناری:  کارگردان خوش‌آتیه تئاتر که بیش از تخصص‌اش می‌توان از اخلاق نیکوی او نوشت، هنرمندی است که با «آنا کارنینا» پا به جشنواره فجر می‌گذارد. البته آنا کارنینایی متفاوت به روایت آرش عباسی. صاحب‌نظران، این نمایش را یکی از فنی‌ترین نمایش‌های به اجرا درآمده در چند سال اخیر دانسته‌اند و همین بس که بگوییم این اثر؛ همان کاری‌ست که مخاطب تئاتر، مدت‌ها انتظارش را می‌کشید.

 

آقای عباسی از جشنواره تئاتر فجر، شعاری که برای آن انتخاب شد و شرایطی که تئاتر امروز دارد، بگویید؟

جشنواره تئاتر فجر هم یک جشنواره است مثل سایر جشنواره‌ها که نقاط برجسته و کم‌ و کاستی‌های احتمالی خودش را دارد. پس مهم است که ما آن را به کدام‌سو هدایت کرده و چه نمایی از آن ترسیم کنیم. به‌نظرم شعاری که امسال برای این جشنواره انتخاب شده؛ اصولی‌تر از شعارهایی‌ست که در سال‌های گذشته داشته‌ایم‌؛ یعنی همان جمله اشتباه «تئاتر برای همه». گمان می‌کنم که گفت‌و‌گوی تئاتری‌ها اتفاقی خیلی مناسب و البته بسیار لازم و ضروری است؛ چراکه در روزهایی که به تئاتر اختصاص دارد، بیش از هر کس خود تئاتری‌ها باید بدانند چگونه می‌خواهند با شرایط فعلی کنار بیایند یا می‌خواهند با تئاتر چه کنند.

همگی ما قبول داریم که تئاتر شرایط نرمالی ندارد.

متأسفانه تب گیشه همان بلایی را که بر سر سینما آورده حالا گریبانگیر تئاتر کرده.

بله! به‌ شدت تئاترهای بازاری یا همان گیشه مد شده و همه‌‌چیز تئاتر به تماشاگری بستگی پیدا کرده که بلیت تهیه می‌کند یا نمی‌کند.

به نوعی همان ارزش‌گذاری بازاری و برنده و بازنده...

بله! به نوعی با حاکمیت گیشه؛ این اتفاق می‌افتد. درحالی‌که خیلی عالی می‌شد اگر فضای گفت‌وگو ایجاد می‌شد تا تئاتری‌ها بدانند شرایط برون‌رفت از این وضعیت چه می‌تواند باشد.

آناکارنینایی که شما روی صحنه بردید، تا چه حد به اصل اثر وفادار بوده است؟

این نمایش، نوعی از اقتباس به‌شدت غیروفادارانه به اثر اصلی است. می‌توانم بگویم که جوهره اصلی آن‌ از رمان برداشته شده است. همه تلاش‌ها بر این بوده که مخاطب امروزی با شرایط امروزی و مشکلات و معضلاتی که گریبان زندگی امروزی را گرفته نمایش را ببیند و تجربه کند. به هر حال، برخلاف اسمی که نمایش دارد، به هیچ عنوان انتظار دیدن آناکارنینای معروف را نباید داشت. بنابراین مخاطب برای همذات‌پنداری، به چیزی بیش از شباهت‌ها نیازمند است. او باید خود را روی صحنه ببیند. تئاتر باید درمانگر باشد. اگر مخاطب خود و زندگی خود را نبیند، چگونه می‌تواند به آنچه باید ‌ یا می‌خواهد، دست بیابد؟

در بخش مسابقه شما را خواهیم دید؟

بله! حضور دارم.

نظر شما درباره این فهرست چیست: مهدی هاشمی و گلاب آدینه، محمد رحمانیان، محمد چرمشیر، پری صابری، هما روستا و حمید سمندریان، محمود استاد محمد و بهرام بیضایی؟

باید بگویم ‌ اسامی به‌شدت هوس‌انگیزی هستند‌ تا آنجا که هر فرد تئاتری دوست دارد درباره تک تک آنها صحبت کند و می‌طلبد که درباره هریک از این استادان و چهره‌های ماندگار، صدها کلمه سخن گفت یا مطلب نوشت. درهر حال به‌دلیل محدودیت‌های شما و البته خودم، صرفا یک گزینه را انتخاب می‌کنم و این گزینش، کاملا شخصی است نه ناشی از ارزش‌گذاری. دوست دارم از استاد و دوست گرانقدرم، محمود استادمحمد بگویم. کسی که حضورش در زندگی‌ام، معجزه‌ای بود که هرگز فراموش نخواهم کرد. استادمحمد، یکی از دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌هایی بود که در تئاتر ایران می‌شناسم و تا ابد نیز خود را مدیون او می‌دانم. تمام مدتی که افتخار ارتباط با ایشان را داشتم، به‌طور مداوم در تلاش بودم تا از اخلاق ایشان نسخه‌برداری کرده و بیاموزم. این جدا از آن است که چند نمایشنامه برتر از نمایشنامه‌هایی که در طول زندگی‌ام خواندم، به قلم او بوده است. حضور او تأثیر شگرفی بر نوشتنم داشته با تمام این احوال تأکید می‌کنم که همیشه در تلاش بودم تا از اخلاق او الگوبرداری کنم. خوشحالم فرصتی برای من مهیا شد تا در بخشی از مسیر زندگی‌ام با ایشان قدم برداشته و شاگردی او را کنم. دوستی با استادمحمد بزرگ‌ترین اتفاق زندگی‌ام بوده و فراموش ناشدنی‌ترین روز زندگی‌ام هم روزی است که او از دنیا رفت. گمان نمی‌کنم هیچ زمانی حال آن روز را فراموش کرده یا بکنم. غم آن روز تا ابد در روح و فکر من باقی خواهد ماند. جایش امروز بسیار خالی‌ست.

این خبر را به اشتراک بگذارید