ستارهها در داخل پرانتز
سعید مروتی؛ منتقد و روزنامه نگار
همه چیز از تیتراژ شروع شد؛ جایی که نام شناسنامهای ستارگان «عقابها» بر پرده نقش میبست و نام هنریشان در داخل پرانتز.
به این ترتیب سعید راد بعد از سالها فعالیت هنری با این نام، باید احمد حقپرستراد نامیده میشد و جمشید آریا هم جمشید هاشمپور.
نام شناسنامهای ناآشنا و غریب در متن و نام هنری شناختهشده در حاشیه، از سیاست مدیرانی میآمد که با مفهوم ستاره و اساس سینمای سرگرمکننده مشکل داشتند. سال 64 هنوز نظام درجهبندی فیلمها شروع نشده بود ولی میشد در نام هنرپیشهها دست برد و به تلاش برای ایجاد هویتی تازه برایشان پرداخت.
عقابها از 13 شهریور 1364 در 12 سینمای تهران به نمایش درآمد و از همان روزهای اول اکران با استقبال گستردهای مواجه شد. چند هفته قبل از عقابها، اکران فیلمهای «تاراج»، «گلهای داوودی» و «شهر موشها» چراغ گیشه را روشن نگه داشته و تماشاگر پرتعدادی جذب سالنهای سینما کرده بودند ولی اقبال عمومی در عقابها با هیچ فیلمی قابل مقایسه نبود. ساموئل خاچیکیان در آخرین پرواز موفقش و پس از 20 سال ناکامی توانسته بود فیلمی بسازد که هر سینمایی آن را روی پرده میآورد چیزی فراتر از صف در گرداگردش تشکیل میشد. ازدحام جمعیت در مقابل سینماهای اروپا(واقع در خیابان جمهوری)، تهران (میدان امامحسین)، پیوند (میدان خراسان) و بهمن (میدان انقلاب) چنان شدید بود که نمونهاش در سالهای پس از انقلاب دیده نشده بود. چند هفته بعد از شروع اکران، سینما آستارا در میدان تجریش هم به سینماهای نمایشدهنده عقابها پیوست و فیلم در طول 9 هفته اکران 15 میلیون و 666هزار و 419 تومان فروخت و پرفروشترین فیلم سال 64 و تاریخ سینمای ایران در آن مقطع شد؛ رکوردی که 2 سال دوام آورد تا اینکه سال 66 «اجارهنشینها» در اکران اول تهران 18 میلیون تومان فروخت؛ البته با قیمت بلیت بالاتر و اکران طولانیتر (97 روز در مقابل 63 روز اکران اول عقابها). اما عقابها رکوردی در تعداد تماشاگر دارد که هنوز دست نخورده است. فیلم در اکران اولش در تهران یک میلیون و 740هزار و 713 نفر بیننده داشت. با توجه به جمعیت تهران در آن مقطع (نزدیک به 6 میلیون نفر)، درسال 64 حدود 30 درصد جمعیت پایتخت به تماشای عقابها نشستند. فیلم در همین سال و در شهرستانها 13میلیون و 206هزار و 964تومان فروخت و با میانگین قیمت بلیت 4/6 تومان، 2 میلیون و 63 هزار و 588 نفر در شهرستانها مخاطب عقابها بودند. عقابها بیش از یک دهه و در اکرانهای متعدد در تهران و شهرستانها به نمایش درآمد و همچنان سودآور بود. در واقع تا زمانی که فیلم وارد شبکه نمایش خانگی نشده و از تلویزیون به نمایش درنیامده بود پای ثابت اکران بود و حتی پس از آن هم برخی سینماها آن را روی پرده میبردند. مجموع اینها عقابها را با بیش از 8 میلیون و 600هزار نفر بیننده به پرتماشاگرترین فیلم پس از انقلاب بدل کرده است.
عبدالرضا نعمتاللهی| روزنامه نگار
یدالله شریفیراد خلبان یکی از جنگندههای اف.پنج تیم آکروجتِ تاج طلایی بود. خلبان زبدهای بود و حضور تعیین کنندهای در سالهای جنگ داشت. اما در سال 1366 به جرم جاسوسی بازداشت شد. مدتی در زندان بود و در نهایت تبرئه شد. شریفیراد مدتی پس از آزادی، از مرزهای شمالی کشور گریخت و به کانادا پناهنده شد. 2 سال قبل از این اتهام، تبرئه و خاطره یکی از عملیاتهایش شد قصه فیلم عقابها.
روزهای اول
احمدرضا احمدی
روزهای اول از دو پرنده آغاز شد
دو پرنده کنار پنجره آمدند
شما پرندهها را دانه دادید
پرندهها هر دو رنگ سیاه داشتند
من شما را صدا کردم
پرندهها پر زدند
از کنار پنجره گذشتند
در پهنه آسمان گم شدند
شما آسمان را دیدید
آن روز آسمان آبی بود
ولی تکههای سفید ابر داشت
پرندهها رفته بودند
من و شما به کنار میز ناهار رسیدیم
مهمانان دیگر هم بودند
من آن روز مهمان بودم
من و همه مهمانان از پشت
پردههای خانه شما
درختان را میدیدیم که سبز بود
در خانه شما انبوه چمنها
به سوی گلها جاری بود
روز بیستونهم اسفند نیست
فردا روز بیست ونهم اسفند است
هنوز باران پایان نگرفته است
ولی شما امروز خواهید گفت:
مرا دوست دارید.