از کیانتایر تا هفتتپه چه گذشته است؟
کارگران؛ سهامدار کارخانهها
مائده امینی
قرار نبود جامعه کارگری این روزها را بهخود ببیند. روزهای نخست انقلاب57 و حتی سالهای آغاز جنگ مدام حرف عدالت در میان بود. قرار بود روابط ناعادلانه کارگر و سرمایهدار دستخوش تغییر و امکانات جامعه بین همه اقشار به درستی توزیع شود. بعد از انقلاب بنا شد کارگران صرفا با بازوهای خود چرخ تولید را نچرخانند و در مدیریت کارخانههایی که در آنها کار میکنند نیز سهیم باشند. نخستین زمزمههای اصلاح در سال64 آغاز شد. روزنامه اطلاعات به نقل از علیرضا محجوب که از آن سالها در حوزه کارگری فعال بوده، نوشته است: دولت باید کارخانههای سودده را به کارگرانشان واگذار کند؛زمزمههایی که بعد از جنگ کمکم جدی گرفته و جامه عمل به آنها پوشانده شد.
براساس اسناد باقی مانده از دهه60، وزارت کار وقت در سال64 بر این باور بوده است که وقتی میتوانیم یک اقتصاد سالم و رو به تکامل داشته باشیم که کارگران تلاش واقعی داشته باشند؛ تلاشی که شدنی نیست مگر تحت این شرایط که آنها مالک واحد تولیدی خود باشند؛ رویای شیرینی که اگرچه در دولت سازندگی و اصلاحات تا حدودی به تحقق پیوست اما از سال84، با وعدههای پوپولیستی از بین رفت و روند تخریبش آنقدر ادامه داشت که این روزها هر روز تعدادی کارگر در گوشه و کنار ایران پلاکارد بهدست گرفته و حقوق از دست رفته خود را طلب میکنند؛ حقوقی که واگذاریهای اشتباه به بخشخصوصی و حتی برخی نهادهای دولتی، آنها را پایمال کرده و حتی از بین برده است.
راهکار در دهه60 چه بود؟
برای تحقق وعده سهمدهی به کارگران کارخانهها، راهکارها و نظرات مختلفی وجود داشت. علیرضا محجوب هم راهکارهای مختلفی ارائه داد تا بتوان این وعده بزرگ را محقق کرد. او گفته بود: بهرغم فعالیتها و تبلیغات عدهای معلومالحال، روند واگذاری کارخانهها به کارگرانشان بهزودی آغاز خواهد شد. پیشنهاد من این است که به جهت کسب تجربه برای واگذاری سهام کارخانهها به کارگران، ابتدا کارخانههایی که دارای سهام کمتر است واگذار شود.
او در جمع فعالان این حوزه اعلام کرده بود که شیوه واگذاری باید از بین2 راه موجود انتخاب شود؛ یکی از راهها واگذاری آنها به شکل سهامی عام و دیگر راه به مزایده گذاشتن بوده است.
سیاستهای پوپولیستی زیرپای جامعه کارگری را خالی کرد
دولت سازندگی نخستین دولتی بود که در اوایل دهه70 عزم خود را جزم کرد. حسن صادقی، دبیر اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری درباره تاریخ این مصوبه به همشهری میگوید: نخستین بار مصوبه سهم دهی به کارگران کارخانهها را دولت سازندگی عملی کرد. من خودم یکی از کارگرانی بودم که در آن سالها30درصد کارخانهای که در آن کار میکردند را به شکل سهام دریافت کردند. نه من، بلکه همه کارگران سهامدار شده بودند، کارخانهها رونق دوچندان پیدا کرده و انگیزه کار در محیط کاری چندین برابر شده بود. تا سال77 جامعه کارگری به خوبی جای خود را پیدا کرده بود. شعار نان و آزادی کارگران بهدنبال تفکر چپ مارکسیستی از قامت شعار و تندروی خارج شده بود و کارگران دیگر صرفا کارگر ساده نبودند.
او ادامه میدهد: در دولت بعدی (اصلاحات) هم همین روند ادامه یافت و حتی در برخی موارد به شکل بهتری توسعه پیدا کرد اما زیر پای جامعه کارگری آنجایی کشیده شد که دولت نهم با وعدههای پوپولیستی سهام عدالت را پیش کشید و حقوق طبیعی و عدالتمحور کارگران را از آنها دریغ کرد. نتیجه سیاستهای اشتباهی که در دوره پیش آغاز شد و هنوز هم متأسفانه ادامه دارد، همین است که میبینید؛ کارگرانی که ماههاست حقوق نگرفتهاند، کارخانههایی که دلسوز ندارند، اعتصاب، تظاهرات و... .
کیانتایر را کارگران نجات دادند و دولتیها زمین زدند
تیرماه سال گذشته بود. ۴۰۰ کارگر کارخانه کیانتایر در محوطه این واحد صنعتی ایستادند و اعتراض کردند. حقوق و مزایای آنها 2ماه بود که پرداخت نشده بود و خبری از تولید در این کارخانه نبود. حسن صادقی میگوید: این کیانتایر همان کیانتایری است که در سالهای گذشته، با تصمیم درست تخصیص 30درصدی سهم کارخانه به کارگرانش، روزگاری پررونق و سودده بود.
امروز خصوصیسازیهای غلط، دخالتهای بیجای نهادهای دولتی و فراموش شدن جامعه کارگری، شرایط را جوری رقمزده که کارگران آرزوی آن سالها را دارند. امروز اما... نیشکر هفتتپه، آزمایش، ارج، کیانتایر، آهن بیجار و...؛ خبر اعتصاب کارگرها برایمان تکراری شده است. حداقل دستمزدی که یک سوم خطر فقر در شهری مانند تهران است، حتی پرداخت نمیشود و خبری هم از اصلاح این روند به گوش پر این روزهای ما نمیخورد که نمیخورد.
* برای دریافت سهم کارگران از کارخانهها در اواسط دهه60 برنامهریزی شده بود