• شنبه 1 دی 1403
  • السَّبْت 19 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 21
پنج شنبه 3 آبان 1397
کد مطلب : 35403
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/lLDl
+
-

قدیمی‌ها چه باورهایی درباره باد داشته‌اند؟

بگو به باد پرش را تکان‌تکان بدهد

بگو به باد پرش را تکان‌تکان بدهد

لیلا باقری

میان اقوام کهن، باد از تقدس برخوردار بوده است. حتی بعضی از آنها باد را خدا می‌دانسته‌اند و در باور آنها  الهه‌های باد، بخشی از اختیارات آسمان‌ها را داشته‌اند. شاید یکی از دلایلی که موجب شده، باد را خدا بنامند، نادیدنی‌بودن آن  بوده باشد. از میان 4عنصر، خاک، آب و آتش دیدنی هستند ، تنها باد است که نادیدنی‌ است و از قدرتی فراوان برخوردار. زندگی همه موجودات هم به حرکت او وابسته است.

باد، آب، خاک و آتش ، عناصر حیات هستند.

ما نیازمند هر سه هستیم؛ هرچند زرق و برق زندگی مدرن‌ سال‌هاست که از خاطرمان برده است که چقدر آدمی نیازمند آب، هوا، خاک و... به‌عبارتی محیط‌زیست خودش است. حالا که فصل پاییز است و شروع وزیدن انواع باد، بد نیست نگاهی به عنصر «باد» در باورهای مردم در گذشته بیندازیم؛ باورهایی که حالا داستان و افسانه‌ای بیشتر نیستند و برخی‌شان به‌عنوان خرافه شناخته می‌شوند اما نشان از اهمیت این عنصر حیاتی دارند . مردم می‌دانستند کدام باد مفید است و کدام مضر و برای داشتن و نداشتنش، راه‌هایی ساده و قصه‌وار پیدا می‌کردند.

   باد در غزل و قصیده

در غزلیات سنایی، سعدی ، مولانا و حافظ، باد، پیک میان عاشق و معشوق است. در غزلیات حافظ، باد مایه آرامش احوال درونی و بیرونی شاعر در فراق یار خویش است که با آن در خلوت خود راز می‌گوید و گاه آن را جانشین یار چون باد خود می‌داند و آشکارا او را به سوی یار ناپیدای خویش روانه می‌سازد. در عین‌حال باد را مظهر ناپایداری و بی‌وفایی جهان می‌داند؛ «ترسم ‌ای دوست که بادی ببرد ناگاهم/ ذره خاکم و در کوی توام جای خوش است.»

   باد در سنت اوستایی

نمادگرایی باد چندین وجه دارد. به‌دلیل انقلاب درونی‌اش، نماد بی‌ثباتی و ناپایداری و بی‌استحکامی است. از سوی دیگر باد مترادف با نفحه است و درنتیجه مترادف است با روح و جوهر روحی از یک مبدأ الهی. در سنت اوستایی در ایران باستان، باد نقش پشتیبان جهان و تنظیم‌کننده توازن جهانی و اخلاقی را برعهده دارد. بنابر قانون خلقت مدام، نخستین مخلوق از مخلوقات قطره‌ای آب بود، سپس اورمزدآتش، آتش مشتعل را آفرید و پس از آن باد را به‌صورت مردی 15‌ساله خلق کرد.



  باد و فرشته‌ای که کلیددار اوست

جایگاه بادها در شرق است. بر باد، فرشته نگهبان است که به وقت نیاز با کلیدهایی که در دست دارد دری از باد به جهان می‌گشاید و باد از مشرق راهی مغرب می‌شود. و چون در مغرب به کوه قاف رسید دوباره به جای خود بازمی‌گردد. خداوند تعالی اسب را از باد جنوب خلق کرده است. ماهی در دریای آب می‌زید و انسان در دریای باد زندگی می‌کند. و نسیم صبحگاهی به‌صورت هرکسی بخورد او آدم باحیایی می‌شود یا هنگام دویدن برای بالا بردن سرعت یا برای اینکه کاری را به‌خوبی انجام دهند، باد در آستین خود می‌دمند.

  باد و انتظار باران

باد مغرب و گرمسیر نشانه آمدن باران است و اگر در بهار باد خراسان بوزد باران خواهد آمد. کشاورزان اعتقاد دارند اگر باد راست بوزد باران می‌آید. اگر در تابستان باد زیاد بوزد، در پاییز و زمستان آن سال باران بیشتری خواهد بارید. همچنین وقتی هوا سرد باشد و اطراف آسمان از ابر سفید احاطه شود و باد بوزد، برف خواهد بارید. اگر باد سرد بوزد یک تا 7روز هوا سرد خواهد شد و اگر هنگام وزش باد شرقی ابرهای نزدیک به زمین در جهت مخالف باد حرکت کنند هوا خراب خواهد شد.

 باد و آثار نوزیدن باد

اگر 3روز باد نوزد، روی زمین متعفن و هوا وبایی می‌شود. مردم ناخوش می‌شوند و سپس می‌میرند. غله و زراعت فاسد می‌شود و سبزی‌ها خراب می‌شوند؛ پس هرگاه وزش باد متوقف می‌شد کشاورزان چوبی را به زمین می‌نشاندند و پشکلی برسر آن قرار می‌دادند و عقیده داشتند که باد خواهد وزید. روزی که روستاییان تصمیم به باد‌دادن خرمن‌هایشان بگیرند اگر هوا ساکن باشد برگ‌های خشک علفی را که به آن بادانگیز می‌گویند میان انگشتان خود می‌سایند و به هوا می‌پاشند که این روش جادویی برای احضار باد است.

   باد و بادهای زیان‌آور

در روایات از 2 باد یادشده است؛ اول فرشته نگهبان هوای پاک و سودبخش و دوم دیوی مظهر هوای ناپاک و زیان‌آور. بادها همانند انسان‌ها مهربان یا بی‌رحم، بینا یا نابینا و کافر یا مسلمان هستند. بادها بر 2گونه‌اند: باد کلو و باد زلو. کلو مسلمان است و زلو کافر. زمستان باد زلو فرمانرواست و کلو زندانی. تا 45روز از تابستان گذشته که کلو پیروز می‌شود و زلو خانه‌نشین. از باد کلو زمین و نبات و آدمی جان تازه می‌گیرند و از باد زلو همه‌چیز فسرده می‌شود . بادی که خاک‌آلود است برای چهارپایان مضر است و در پی آن بارانی نیست.



  باد و هواشناسی از طریق حیوانات

اگر مرغ پشتش را بخاراند، هوا بر باد و توفانی می‌شود و اگر شبی خروس بخواند، صبح باد می‌آید. یا مرغ پرش را تکان بدهد، باد می‌آید و اگر قناری یا طوطی، نامنظم و زیاد ازحد جیرجیر کنند و پرهای خود را بلیسند توفان می‌آید. قبل از وقوع توفان گوسفندها و بره‌ها، به‌خصوص جانوارن شاخ دار، سرشان را به هم می‌کوبند و مرتب جست‌وخیز می‌کنند. اگر در زمستان مگس پیدا شود، هوا توفانی خواهد شد و اگر توفان نزدیک باشد زنبورهای عسل دور کندو می‌گردند و از آن دور نمی‌شوند.

  باد و راهی برای متوقف‌کردن بادِ بد

هنگام وزش باد شدید جارو را زیر هاون می‌گذارند و با این کار باد از وزش باز می‌ایستد. هنگامی که باد شدید می‌وزد به دختر بزرگ خانه می‌گویند که سر موهای خودش را گره بزند و با این کار باد از وزیدن باز می‌ایستد و نیز هنگام بروز گردباد یا توفان، اگر زنان گیسوان خود را گره بزنند، گردبادها یا توفان به خانه‌هایشان آسیب نمی‌رسانند. اگر باد می‌وزید یا باران و برف برای مدتی طولانی ادامه داشت فرزندان بزرگ 4 یا 5خانواده سه‌پایه و جارو بر دوش می‌گرفتند و خانه به خانه می‌رفتند، شعر می‌خواندند و از صاحب خانه پاداش می‌گرفتند. به‌این کار «مَم‌مَم‌شو» می‌گفتند.

 باورهای عامیانه مردم، ایران گردآوری دکتر حسن ذوالفقاری با همکاری علی‌اکبر شیری


خرده‌ فرهنگ‌ها

نگاهی به مراسم اهل جنوب

زار و اهل هوا


حتما درباره «اهل هوا» و مراسم «زار» در جنوب و هرمزگان شنیده‌اید یا مستند آن را دیده‌اید؛ مراسمی که جزو خرده‌‌فرهنگ‌های این مرز و بوم است اما برای ناآشنایان با این مراسم، مرموز است. اهل هوا به اعتقاد مردم جنوب، کسانی هستند که گرفتار یکی از بادها شده‌اند. بادها هم نیروی مرموز و جادویی را گویند که همه‌جا هستند و بر انسان چیره‌اند. بادها از بیماران می‌خواهند که به آنها هدیه‌های گرانبها بدهند و بیماران پس از شفا یافتن در جرگه اهل هوا درمی‌آیند.
در مقدمه کتاب« اهل هوا»ی غلامحسین ساعدی توضیحاتی آمده است که به‌طور مختصر درباره اهل هوا توضیحاتی می‌هد؛



1- اهل هوا کسانی هستند که گرفتار یکی از بادها شده‌اند و بادها قوای مرموز و اثیری و جادویی را گویند که همه‌جا هستند و مسلط بر تنوع بشر. هیچ‌کس را قدرت مقابله با آنها نیست و آدمیزاد در مقابلشان راهی جز قربانی دادن و تسلیم شدن ندارد. بادها، همچون آدمیان، مهربان یا بی‌رحم، کور یا بینا و کافر یا مسلمانند. وقتی باد سراغ کسی رفت و او را «مرکب» خود ساخت دیر یا زود مریض و  هواییش  می‌کند. برای رهایی از درد و رنج باد باید پیش ماما یا بابای آن باد رفت... .

2- بادها از آفریقای سیاه و عربستان آمده‌اند. البته بادهای هندی و فارسی هم هستند ولی از لحاظ اهمیت به پای بادهای سیاه نمی‌رسند. ماماها و باباها همه سیاه هستند. مراسم رقص و همچنین شکل طبل‌ها و دهل‌ها آفریقایی است.

3- این بادها قبل از رسیدن به سواحل ایران و شاید هم در همین سواحل، رنگ و شکل اسلامی گرفته‌اند و بعضی اشعار و اوراد جادویی با اشعاری در مدح پیغمبر‌اسلام مخلوط شده‌اند و خصوصا مطهرات و محرمات اهل هوا به مطهرات و محرمات اسلامی شباهت پیدا کرده است.

4- برخی اعتقادات عامیانه ایرانی (جن، آل و...) به این آداب آمیخته شده و حتی بعضی قصص مربوط به صفویه و بزرگان اهل هوا نسبت داده شده است.

5- هنوز تعریف بادها و طبیعت آنها کاملا روشن نیست و با عقاید مربوط به جن، پری، غول، دیو و... آمیخته است.

این بادها به‌صورت ارواح خبیثه هستند ولی گاهی نیز بزرگان و مشایخ بعد از مرگ به ‌صورت باد درمی‌آیند.

6- بعضی‌ها بیشتر در معرض ابتلای بادها هستند و معمولا کسانی که وضع اقتصادی و اجتماعی بدتری دارند بیشتر دچار بادها می‌شوند: فقرا و سیاهان، ماهیگیران و جاشوان و غواصان سیاه‌بخت. تجار و ناخداهای کشتی‌های بزرگ هیچ‌وقت دچار نمی‌شوند.

7- بادها از مبتلایان می‌خواهند که به آنها هدیه‌های گرانبها بدهند؛ آنچه معمولا طبقات تنگدست به آن کمتر دسترسی دارند. باد می‌گوید: «من انگشتر طلا می‌خواهم، من پیراهن پشمی می‌خواهم، من حنابندان می‌خواهم».

8- مبتلایان بعد از شفایافتن در جرگه اهل هوا درمی‌آیند. در جرگه طبقات محروم و تنگدست و این گروه سازمان و مقرراتی وجود دارد: مطهرات و محرمات گروه و مقررات «حد» برای اعضای گروه.

9- بابا و ماما فقط شفادهنده نیستند و تنها نقش واسطه را بازی نمی‌کنند بلکه ریاستی نیز بر اهل هوا دارند.

 اهل هوا نوشته غلامحسین ساعدی

ایرانی‌ها نخستین ملتی هستندکه آس‌بادی‌ها راساختند

سیستان، سرزمین  آس‌های بادی


واژه آسیاب، از 2 بخش «آس» و «آب» درست شده است. آس در فارسی به‌معنای نرم‌کردن دانه به‌زیر سنگ است. در فرهنگ معین، زیر واژه آس آمده است: «2سنگ گرد و مسطح بر‌هم نهاده و سنگ زیرین در میان میلی آهنین و جز آن از سوراخ میان سنگ زیرین درگذشته و سنگ فوقانی به قوت دست آدمی یا ستور یا باد یا آب یا برق و یا بخار، چرخد و حبوب و جز آن را خرد کند و آرد سازد».

قبل از اینکه انسان متوجه شود که می‌تواند از حیوان یا دیگر چیزها برای انجام کارهایش کمک بگیرد، با دست آرد می‌کرد. بعد که انسان دام را به‌کار گرفت، در برخی نقاط ایران، اصطلاح «خرآس» پدید آمد. چون از نیروی خر برای گرداندن آس استفاده می‌کردند. برای همین به آسیا‌هایی که به نیروی شتر یا گاو و یا اسب هم به حرکت درمی‌آمدند، خرآس می‌گفتند. از اینگونه آسیا‌ها تا این اواخر برای گرفتن روغن از دانه‌های روغنی استفاده می‌شد که اصطلاح «عصاری» و «اسب عصاری» از آنجا ست. در یزد از این آسیا‌ها با بهره‌گیری از نیروی شتر برای ساییدن حنا استفاده می‌شد که به آن «مازاری» می‌گویند.

دقیقا معلوم نیست از چه تاریخی انسان نیروی باد را برای آسیا‌کردن به‌کار گرفت اما به گواهی همه‌ محققان داخلی و خارجی، ایرانیان نخستین ملتی بودند که باد را مهار کردند و از آن به‌عنوان محرکه آس‌کردن و چرخ‌ چاه بهره گرفتند. ایرانیان توانستند از نیروی باد برای به حرکت درآوردن سنگ و بیرون کشیدن آب از چاه بهره بگیرند. نخستین آس‌های بادی هم در منطقه‌ای از سیستان (سکستان) تا قهستان (کوهستان) و در چند هزار سال پیش، ساخته شده‌اند.

سرزمین سیستان و دشت خواف و دشت زوزن، دارای باد معروف 120روزه‌ای است که به‌طور قطع همین امر، مردم منطقه را به فکر بهره‌گیری از این نیرو انداخته و موجب اختراع آس باد در دوردست تاریخ در این بخش از سرزمین ایران، شده است؛ «... در سیستان بادهای تابستان به نام باد 120روزه وجود دارد که سرعت آن گاهی تا 120کیلومتر در ساعت می‌رسد.»



«... بادهای هرات از اردیبهشت‌ماه تا امردادماه جریان دارد. می‌توان فرض کرد که مبدأ وزش مزبور از پامیر است که نخست در سرحد ایران و افغانستان ظاهر می‌شود و سریع‌ترین جریان آن در سیستان است. همین باد در فروردین 1284 (خورشیدی) با سرعت دقیقه‌ای 6218متر می‌وزیده است. عقیده بعضی از علما این است که سرعت همین باد علت اختراع آسیای بادی در ایران است.»

ساخت نخستین آس ‌های بادی در ایران به هزاره‌های پیش از میلاد می‌رسد. اما از آنجا که اسناد، مدارک و نوشته‌های ملت ما از میان برده‌شده، متأسفانه اکنون نوشتاری در این مورد از دوران باستان در دست نداریم. صاحب تاریخ‌سیستان می‌نویسد: «... و دیگر آسیا چرخ کنند تا باد بگرداند و آرد کند و به دیگر شهرها ستور باید، یا آسیا آب یا به‌دست آسیا کنند. و هم از این چرخ‌ها ساخته‌اند تا آب کشد از چاه به باغ‌ها و به زمین که از آن کشت کنند... و همچنین بسیار منفعت از باد برگیرند...».

ماهنامه خواندنی: شماره 72- مرداد و شهریور 91

درباره خدای باد یا همان «وای»

باد  از نفس غول جهان پدید آمده است


باد همیشه برای مردم مهم بوده است. نبودنش یک‌طور دردسر داشته است و بودنش طوری دیگر. ایرانیان باستان نمی‌دانستند منبع باد چیست و برای همین این نیروی قدرتمند را جزو یکی از خدایان طبیعی می‌دانستند؛ خدایی که گاهی خوب است و گاهی بد؛ گاهی زندگی هدیه می‌کند و گاهی مرگ. «وَیو» یا به زبان ساده‌تر «وای» خدای باد بوده است. جان هینلز درکتاب «شناخت اساطیر ایران» درباره خدای باد اینچنین می‌نویسد:



«باد که در اَبر باران‌زا زندگی می‌آورد و در توفان، مرگ، یکی از اسرارآمیزترین خدایان هند و ایرانی است. در یکی از متون هندی درباره او آمده است که وای از نفس غول جهانی که دنیا از بدن او ساخته شده پیدا شده است. بر گردونه تیز رونده‌ای سوار است که آن را 100 یا حتی هزار اسب می‌کشند. اوست که نورهای گلگون، یعنی برق را ایجاد می‌کند و سپیده‌دم را هویدا می‌سازد. در ایران وی شخصیتی بزرگ و در عین حال معمایی است. برای او، هم آفریدگار اهوره‌مزدا قربانی می‌کند و هم اهریمن. آفریدگار بر تختی زرین زیر ستون‌های زرین که آنها را سایه‌بان‌های زرین پوشانیده است برای او قربانی کرد و از او خواست که بتواند آفریدگان اهریمن را نابود کند و آفریدگان خوب حفظ شوند. دعاهای آفریدگار مستجاب شد. اما امیال ویرانگرانه اهریمن برآورده نشد. آدمیان نیز به درگاه وای دعا می‌کنند؛ خصوصا در مواقع خطر، زیرا جنگجوی سهمناک و فراخ‌سینه‌ای است؛ جنگجویی ‌که جامه نبرد بر تن دارد و مسلط به نیزه‌ای تیز و جنگ‌افزارهای زرین است در تعقیب دشمنان خود خطر می‌کند تا اهریمن را نابود سازد و آفرینش اهوره‌مزدا را پاسداری کند؛ درحالی‌که اهوره‌مزدا در بالا و در روشنی فرمانروایی می‌کند و اهریمن در پایین و در ظلمت. وای در فضای میان آن دو، یعنی در خلأ، حکمرانی دارد. در وای مفهوم بی‌طرفی است زیرا هم وای خوب و هم وای بد وجود دارد. بعضی از دانشمندان بر آن هستند که او در تفکرات بعدی، به 2شخصیت تبدیل شده است. ولی در دوران اولیه تصور می‌کردند که وای شخصیت واحدی است با سیمایی دوگانه: نیکوکار است و در عین حال شوم. نیرویی هراس‌انگیز است و شخصیتی بی‌رحم که با مرگ پیوستگی دارد و کسی را یارای گریز از راه او نیست. اگر چنان‌که شایسته است او را خشنود سازد آدمیان را از همه یورش‌ها رهایی می‌بخشد، زیرا باد از میان هر دو جهان، یعنی جهان روح نیک و جهان روح بد می‌گذرد. او نیکوکار است و نابود‌کننده. پیوند می‌دهد و می‌گسلاند. نامش این است؛ پیش‌رونده، پس‌رونده، آن‌سوافکننده، فروافکننده. او دلیرترین، نیرومندترین،سخت‌ترین و ستبرترین است.

منبع/ شناخت اساطیر ایران نوشته جان هینلز

این خبر را به اشتراک بگذارید