آیا راهاندازی استارتاپ میتواند ما را تبدیل به یک پولدار واقعی کند؟
رؤیای صفر و یکی
درباره درآمدی که از ایده ناب بهدست میآید
بعید است جایی باشید و صحبت درباره کار و درآمد باشد اما کسی درباره استارتاپها حرفی نزند. حالا دیگر تقریبا همه روی گوشی موبایلشان یک اپ دارند یا روزانه از خدمات یک استارتاپ استفاده میکنند و تقریبا هر جوانی در تفکراتش ایده راهاندازی یک کار نان و آبدار دارد که باید تبدیل به استارتاپ شود؛ از فروش آنلاین نانبربری گرفته تا اعزام مسافر به مریخ. حال سؤال اینجاست که آیا هر استارتاپی به پول تبدیل میشود و صاحب هر استارتاپی یک آدم پولدار است؟
سالهای 92تا 95 احتمالا نقطهعطف تاریخ استارتاپ در ایران است. در پایان سال 92تنها 130استارتاپ در کشور وجود داشت اما پایان سال 95 با رشد عجیب 31 برابری همراه بود و تعداد استارتاپها در ایران به 4130مورد رسید. همین نشان میدهد که چه علاقهای برای ایجاد کسب و کارهای نوین در ایران وجود دارد و البته این سؤال را ایجاد میکند که آیا کشور ما ظرفیت چنین حجمی از استارتاپها را دارد یا نه؟ طبق آمار جهانی، کمی بیش از 50درصد استارتاپهای دنیا در 4سال اول فعالیتشان شکست میخورند و از رده خارج میشوند. این مورد در ایران هم وجود دارد و آنطور که معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت در پایان بهمن سال گذشته اعلام کرد تعداد استارتاپها در این تاریخ به 3 هزار مورد رسیده بود؛ یعنی حداقل 1130 کسبوکار با شکست مواجه شده بودند که با توجه به نرخ رشد آنها در سالهای گذشته باید از این تعداد هم بیشتر باشند. اما این شکستها و زمینخوردنها باعث نشده تا ورود - بهخصوص جوانها - به دنیای فریبنده استارتاپها کمتر شود ورؤیای ایجاد یک شرکت با حداقل سرمایه و حداکثر سود حالا فکر شب و روز خیلیهاست؛ رؤیایی که چندان همرؤیا نیست. برای مثال بزرگترین استارتاپ ایران یعنی اسنپ کار خودش را با 5نفر آغاز کرده و از زمان شروع به کارش تا حالا هم بیش از 5سال نمیگذرد ولی در همین مدت کم توانسته دیجیکالا را کنار بزند و با 1300میلیارد تومان ارزش در جایگاه اول بایستد و آنطور که گفته میشود سالانه 150میلیارد تومان سود خالص داشته باشد. حالا درست است که شرکتهای بزرگ در اسنپ سرمایهگذاری کردهاند مثلا MTN، 20میلیون دلار سرمایه وارد اسنپ کرده ولی آغاز بهکار اسنپ با سرمایهای بسیار کمتر بوده و حالا به این سود چشمگیر رسیده است.
استارتاپهای نخودی
در کنار غولهای دنیای استارتاپ، دهها مورد دیگر وجود دارد که خیلی از ما از آنها استفاده میکنیم و نمیدانیم که سود و زیانشان به چه میزان است. برای مثال چند جوان با سرمایه اولیه چند لپتاپ و اینترنت پرسرعت توانستهاند سایتی برای گرفتن نوبت پزشک راه بیندازند و حالا سود ماهانهشان بیش از 15میلیون تومان درماه است یا مثلا دختر جوانی که در سایت خود همه قیمتهای موجود در سایتهای فروش آنلاین کالا را فهرست میکند و توانسته به درآمد ماهانه 50میلیون تومان برسد. این در حالی است که سرمایه او هم بیش از 10میلیون تومان نبوده است. از این موارد میشود تا صدها مثال دیگر زد و به این نتیجه رسید که اگر ایده درست و درمان باشد میتوان با سرمایه اندک به سود بالایی رسید. البته آن طرف قضیه هم درست است که اگر یک جای ایده مشکل داشته و استراتژی دقیق وجود نداشته باشد، صدها میلیون تومان سرمایه، قابلیت به فنا رفتن دارد.
چرا استارتاپها موفق میشوند؟
اول باید به این نکته دقت کرد که هر استارتاپی موفق نمیشود و برای موفقیت، کلی ماجرا و راهکار و چیزهای عجیب و غریب وجود دارد؛ منتها آنطور که کارشناسان اقتصادی میگویند توفیق استارتاپها مرهون 2گزینه است؛ اول اینکه دلالان و واسطهها از سر راه، حذف و کالا و خدمات، مستقیم ارائه شوند و اینشکلی هزینه پایینتر بیاید و سود، بالاتر برود. دوم بازار چند میلیونیای که برای هر استارتاپی وجود دارد. واقعیت این است که هماکنون هر کس که یک گوشی تلفن همراه هوشمند دارد جزو جامعه هدف استارتاپها قرار میگیرد و این یعنی اگر یک درصد جامعه مثلا 40میلیونی دارندگان گوشی هوشمند هم مخاطب شما قرار بگیرند نانتان توی روغن است. چنین ظرفیت بالقوه بالایی سبب میشود سود اندک روی هر خدمت در تعداد بالایی ضرب شود و استارتاپها را به سود بالایی برساند؛ سودی که به میزان سرمایهگذاری، کیفیت ایده و استراتژی شما و البته بسترهای موجود مرتبط است؛ بسترهایی که در ایران هنوز ضعف دارند و مثلا با جایی شبیه ژاپن قابل مقایسه نیست. با همه اینها میتوان دارندگان استارتاپها را به شرط رعایت قواعد بازی، جزو دسته پولدارها یا صاحبان مشاغل با درآمد بالا قرار داد؛ افرادی که نان مغز خود را میخورند و خیلی درگیر زور بازو نیستند.