کاش همیشه سنگ ببارد
برای حسین ماهینی؛ متهمی که لای غبار گم شد
رسول بهروش
حسین ماهینی بازیکنی بود که هفته گذشته اردوی پرسپولیس را بههم ریخت. بعد از تساوی برابر استقلالخوزستان در سنگباران اهواز، ماهینی تصمیم گرفت از فرصت سود ببرد و کهنه حسابهایش را با بوقچیها تسویه کند. فصل گذشته بین مهدی طارمی و برخی لیدرها مشکلاتی بهوجود آمد و ماهینی از همان زمان با انگیزه پشتیبانی از دوست صمیمیاش، کینه بوقچیها را بهدل گرفت. ماهینی همان روزها یکبار علیه این جماعت مصاحبه کرد که زیاد مورد توجه قرار نگرفت، اما سنگباران ورزشگاه غدیر و بازی در آن شراط خاص، موقعیت خوبی نصیب کاپیتان دوم پرسپولیس کرد تا بوقچیها را زیر تیغ ببرد. او مدعی شد اتفاقات رخ داده در اهواز ناشی از غفلت و بیعرضگی لیدرهای پرسپولیس در تهران بوده؛ کسانی که جرقه یک اختلاف ساده را زدند و کل تیم تاوانش را داد. از قضا اینبار تیر ماهینی بههدف نشست و رسانهها یکهفته تمام به بوقچیها حمله کردند که البته حقشان هم بود. بههر حال تردیدی نیست که قدرت گرفتن این عناصر خودسر و گردنکلفت به یکی از آفتهای فوتبال ایران تبدیل شده که با خودش هزار فساد ریز و درشت دیگر بههمراه آورده. حالا اما آن هیاهو خوابیده و درست یک هفته بعد از غائله میتوان یک سوال جدی از حسین ماهینی پرسید؛ گیریم که بوقچیهای یاغی بههیچ کار نمیآیند و شرشان بیش از خیرشان است، اما خود شما سالهاست در پرسپولیس چه میکنید و کدام گره را از کار این تیم باز کردهاید؟
طبق معمول حسین ماهینی یکی از ضعیفترین بازیکنان پرسپولیس در دیدار با نفت مسجدسلیمان بود که البته این مسئله کسی را متعجب نکرد. مطابق انتظار نمایش او معجونی از پیشرویهای بیحاصل، سانترهای بیدقت و بسیار ضعیف، ناتوانی در دریبل بازیکنان مقابل و عجز در ارسال پاسهای کلیدی بود. به این شوربای بدمزه، حتما باید پرتاب اوتهای بلند را هم اضافه کرد. ماهینی شاید تنها دفاع کنار دنیا باشد که دستهایش فعالتر از پاهایش هستند، اما حتی همین اوتها هم چندان بلند و ویژه نیستند و آنقدرها بهکار نمیآیند. شگفتانگیز است که یک نفر سالها فرصت حضور ثابت در ترکیب تیمی مثل پرسپولیس را پیدا میکند، اما اینهمه بازی کردن در کنار بزرگان یک سر سوزن باعث پیشرفت او نمیشود. دیگر حوصله منتقدان و روزنامهنگاران از نگهداشتن آمار این طلسم لعنتی سر رفته، اما خوب است خود ماهینی به مردم بگوید آخرین پاس گلش در لیگ برتر را کی، در کدام فصل و کدام بازی داد؟ چه بسا اگر یک شهروند عادی بهمدت 10 فصل فرصت انجام بیش از 250 بازی لیگ برتری را پیدا کند و در هر مسابقه حداقل 10 بار در موقعیت سانتر قرار گیرد، بالاخره یکی از ارسالهای او زیبا و مواج روی سر مهاجمان خودی فرود بیاید، اما انتظارها برای ثبت همین یک ارسال از ماهینی هنوز به نتیجه نرسیده است!
بعد از پایان بازی هفته گذشته برابر استقلالخوزستان، برانکو در نشست خبری گفت: «یک نیمه دفاع راست نداشتیم، چون ماهینی از ترس پرتاب سنگ نمیتوانست لب خط برود.» اتفاقا برای برانکو و بازیکن محبوبش بهتر است همیشه از آسمان سنگ ببارد تا حداقل یک توجیه منطقی برای سالها عقیم ماندن جناح راست پرسپولیس وجود داشته باشد؛ وگرنه بعید است این ماهینی با گلابپاشی و حافظخوانی در کنار زمین هم هواداران را به فیض تماشای اولین سانتر موثرش نائل کند. خوب است حسین ماهینی نباشیم و پیش از دیدن ضعف دیگران، ابتدا نقایص خودمان را برطرف کنیم. کاش جناب بازیکن همانقدر که برای توییت کردن و بامزهبازی مجازی وقت میگذارد، زمانی را هم برای تمرین انفرادی و از بین بردن نقاط ضعفش کنار میگذاشت تا در آستانه 33 سالگی، حداقل روی سادهترین ضربات کاشته توپ را از استادیوم بیرون نریزد!