
معتمدان محله در تهران قدیم
بابا شَمَل؛ سردسته لوطیها

برخی محلههای تهران قدیم به لوطیهایش معروف است؛ مثل گذر لوطی صالح در بازار تهران که به نام یکی از دلقکهای دربار است که دستی به خیر داشت و نامش به نیکی ماند. برخلاف لوطیای به نام شعبان بیمخ که برعکس صالح از او نام نیکی نمانده است و از دستنشاندههای حکومت بود. بگذریم... اینجا میخواهیم نگاه کوتاهی داشته باشیم به ریشه واژه لوطی و اینکه این قشر چه عقبهای داشتند و چرا به این نام خوانده میشدند.
مهران افشاری- محقق و پژوهشگر فتوتنامهها و آداب جوانمردی- در کتاب «آدابالطریق» خود به جریان قلندریه میپردازد و اینکه این جریان ریشه در ایران باستان دارد اما میشود ردش را از قرن هفتم هجری گرفت و لابهلای اشعار و متون کهن ایرانی دنبال نام و آدابشان گشت. او چند گروه را بررسی میکند که گرچه مرام کمک به مردم را داشتند اما اهل اباحیگری هم بودند؛ یعنی کارهای خلاف عرف. بعد درباره رابطهشان با قلندری میگوید. او در این دستهبندیها به گروه لوطیان هم میپردازد و میگوید خلف عیاران هستند و تا دهههای قبل هم در تهران دوام داشتند. در ابتدا هم باید گفت املای درست واژه لوطی درواقع لوتی است و منسوب به «لوت» به معنی برهنه.
همچنانکه در برخی متنهای کهن به برهنگی جوانمردان و عیاران اشاره شده است؛ «چو عیاران بیجامه میان جمع درویشان...» البته پهلوانان زورخانه هم بالاتنه خود را برهنه میکردند و برای همین به آنها لوتی میگفتند. به گفته عبدالله مستوفی در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی، تفکیک لوطیان از پهلوانان اهل زورخانه سخت است. چون بسیاری از لوطیان بعد از گذراندن یک سلسله امتحانات نزد سردسته خود، در زورخانه هم به مقامی میرسیدند.
از طرف دیگر چون سردسته لوطیها به اصول جوانمردی پایبند بود، مورد اعتماد مردم محله خود قرار میگرفت و ملقب میشد به «بابا شَمَل». لوطیها مراحل و مقامهایی مثل عهدهدار شدن سردسته عزاداریها و نوحهخوانیهای محرم، طی میکردند و بعد به مقام باباشملی میرسیدند.
البته اغلب هم مردمانی فقیر بودند و شغلهایی مانند، طبقکشی، چغالهفروشی، بادبادک و فرفرهسازی، پالودهفروشی، دوغفروشی، گردوفروشی و... داشتند. این قشر معمولا دارای مشخصات ظاهری ویژهای بودند و چیزهایی با خود حمل میکردند؛ زنجیر بیسوسه یا زنجیر ظریفیزدی، جام برنجیکرمانی، دستمال بزرگ ابریشمیکاشانی، چاقویاصفهانی، چپق چوبعناب یا آلبالو، گیوه تختنازک و شال «لام الف لام» که آن را دور کمر خود میپیچیدند و سر و تهاش را روی شکم طوری میبستند که به شکل «لا» شود.
پرندهبازی، جنگ انداختن بین خروس و قوچ در سر گذرها، قاپبازی و... هم از سرگرمیهای لوطیها بود. با همه این احوال بهدلیل اعتباری که لوطی در محله خود داشت و دستگیریهایش از مردم مظلوم، امروز این واژه در زبان فارسی محاوره، به معنی باسخاوت و باصفاست و لوطیگری مفاهیمی مانند بخشندگی و دست و دلبازی و جوانمردی را تداعی میکند.