
پاسخ ابنسینا به بیمعنایی

خب، به بخش دیگری از ستون در جستوجوی معنا خوش آمدید. شما هم یکجورهایی درگیر بیمعنایی در زندگیتان شدهاید یا آن را در دیگران حس کردهاید؟ تنها نیستید؛ چرا که این، یک معضل عمومی در دنیای مدرن است. امیرعباس علیزمانی، دانشیار فلسفه دانشگاه تهران، چندی پیش در همایشی مرتبط با فلسفه ابوعلیسینا با عنوان «از شفا تا قانون» نکتههای جالبی را در اینباره مطرح کرد که در خبرگزاریها انعکاس یافت. باهم بخشهایی از آن را مرور میکنیم.
«بحران معنای زندگی چرا در دنیای امروز ما شیوع یافته؟ بهدلیل فروپاشی کانونهای سنتی معنا. بحران معنای زندگی، از جدیترین بحرانهای انسان معاصر است. وقتی هم که کانونهای سنتی معنا چون دین، اخلاق و سنت کمرنگتر شده، این بحران رشد یافته است. خب، ما شاهدیم که انسان سنتی در دنیایی زندگی میکرد که پاسخ «چرا هستم» کاملا روشن بود و در او تولید اطمینان میکرد، اما انسان مدرن حس میکند که آن آفتابهای معنا را خاموشی گرفته و به قول نیچه، به قول مولانا، انسان امروز بیماری است که به استسقای معنا دچار آمده. به همین دلیل بهشدت بیقرار است و از خودش میپرسد چرا باید ادامه بدهم؟ انسان مدرن واقعا نمیداند که دیگر چرا باید رنجهای زندگی را تاب بیاورد.
در این میانه، میتوان با ارجاع به ایدههایی چون سنت سینوی، فلسفه و... پاسخهایی، این معضل یافت. از نگاه ابنسینا، انسان موجودی غایتمند است، هدفی معین دارد و به سمت آن حرکت میکند. به تعبیر دیگر، معنای زندگی ما میتواند چیزی باشد که باعث تفاوت ما با حیوانات شده؛ یعنی توان تفکر. در نتیجه آدمی به میزانی که از قوه عقل خود استفاده کند، انسانتر میشود و از حیوانیت دورتر. ما نیازمند این هستیم که مدام در زندگیمان بازنگری کنیم که طرح من برای زندگی چیست و غایت من و هدف نهایی من کجاست؟ در نتیجه فلسفه میتواند به ما یاد بدهد که چگونه زندگی کنیم؛ نه اینکه صرفا یاد بدهد که چگونه فکر کنیم. همین بازنگری است که میتواند باعث کشف دوباره معنا در زندگی شود. دقت داشته باشید که در سنت باستانی، فلسفه نهفقط یک نظام فکری، بلکه شیوهای از زیستن بود. فیلسوفان باستان تا افلاطون، بهدنبال زیستی فضیلتمند، شاد و آرام بودند؛ مثلثی که در آن فضیلت، در مرکز قرار دارد. از سوی دیگر در سنت ابنسینا نیز، قوای مختلف نفس سعادتهای خاص خودشان را دارند. بالاترین قوه نیز قوه عقل است وبالاترین لذت هم لذت عقلی. در نتیجه، فلسفه ابنسینا فلسفهای معناگرا و غایتمحور است...»