
کیلومترهایی که دورند، اما

اواسط دهه 80میان کلاچ و ترمز گرفتن و گاز و دنده دادن حوالی میدان آزادی، یکهو کلمه آشنای «کیلومتر» در پیش و پس ذهنش چرخید: «کیلومتر... آی که رفتن، وسط بعضی کیلومترها چقدر طولانی و سخت است، ولی پوچ نیست، ارزش دارد... یادش بهخیر، آن 30کیلومترهایی که تا مرداب انزلی میرفتم... .» همین که چراغ راهنمایی و رانندگی خیابان آزادی تقاطع خیابان رودکی سبز شد، ایده ثبت رکورد متفاوت و مرتبط با کیلومتر نیز در ذهن بهزاد قد کشید: «این خوشرکاب تا حالا چند کیلومتر انداخته؟ هزار تا...10هزار تا... شاید میلیون کیلومتر را رد کرده... کیلومترها هم میتواند رکورد بزند...». مسافر را به مقصد که رساند دستگاه دیاگ را به سوکت ابیدی کامپیوتر خودرو وصل میکند. این کار را اول و آخر هر هفته انجام میداد و از رقم کیلومتر بهعنوان سند، عکس و فیلم میگرفت تا روز مبادایی که بتواند با کیلومترهای رفته آن، رکورد بزند و رسید آن روز مبادا؛ 11مهرماه 1399که کارشناسان خودرو و نمایندگان کمیته ثبت رکوردهای ملی، بهزاد ذوالفقار و چهارچرخ نیمه جانش را دوره کرده بودند تا صحت کیلومترهای رانده شدهشان تأیید شود. چند روز پس از آن تاریخ، گواهینامه رکورد مسافت ایران با وسیله نقلیه که اینک به بیش از یکمیلیون و 900هزار کیلومتر رسیده، به نام بهزاد ذوالفقار خمیران صادر میشود.