• پنج شنبه 30 مرداد 1404
  • الْخَمِيس 26 صفر 1447
  • 2025 Aug 21
سه شنبه 9 مرداد 1397
کد مطلب : 25070
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/PrR4
+
-

گپ با رسول نجفیان‌، بازیگر سینما و تلویزیون

ردپای «رسم زمونه» کنار هتل نادری

ردپای «رسم زمونه» کنار هتل نادری

سیده پگاه رضازاده| خبرنگار:

جوان‌های سی و چند ساله امروز نخستین بار با فیلم سینمایی «دزد عروسک‌ها» که در سال 68 اکران شد با بازی او خاطرات شیرینی دارند. فیلمی که حسابی به اصطلاح «گُل» کرد و برای آنها لحظات خوشی به یادگار گذاشت. سال گذشته نیز با محمدرضا شریفی‌نیا، پوریا پورسرخ، سحر قریشی، علی صادقی، محمدرضا هدایتی و امیرحسین صدیق در فیلم کمدی «خالتور» ساخته آرش معیریان بازی کرد. سال گذشته یک فیلم سینمایی دیگر نیز در کارنامه خود داشت و آن هم «ساعت 5 عصر» مهران مدیری بود که به رغم فروشش، به عقیده منتقدان به اندازه «خالتور» توفیق نداشت. با «رسول نجفیان» درباره خاطرات کودکی و نوجوانی‌اش گفت‌وگو کرده‌ایم. 
    
 در کودکی و نوجوانی ساکن کدام محله تهران بودید؟ 

در کودکی به همراه خانواده ساکن میدان حسن‌آباد و چهارراه «عزیزخان» تهران بودیم. همانجا هم به دنیا آمدم. در حال حاضر چون مستأجریم در «ازگل» سکونت دارم. خاطراتم بیشتر در حدود همان میدان حسن‌آباد شکل گرفته که اداره پدرم در خیابان استخر بود. 

 خانوده شما چگونه به تهران آمدند؟ 

ما اصالتاً از ایل بختیاری طایفه «گمار» هستیم که بعد از جنگ جهانی اول و پیش از جنگ جهانی دوم به تهران آمدند. به خاطر برخی درگیری‌ها و مشکلات، مادربزرگم، پدرم را به تهران آورد. اما من در تهران به دنیا آمدم و بزرگ شدم. 

 از محله سابقتان چه خاطراتی دارید؟ 

پدرم هر روز که از اداره می‌آمد، عادت داشت که دست مرا می‌گرفت و به «هتل نادری» می‌برد. کنار «هتل نادری»، «پیراشکی خسروی» بود. خوردنی‌ای بود که خیلی آن را دوست داشتم و قدیم‌ها به آن می‌گفتیم «نان بولکی». برایم «نان بولکی» می‌خرید. آن را مزه‌مزه می‌کردم و با پدرم قدم می‌زدیم. پدرم یک دوست مسیحی داشت که در آن حوالی به او سرمی‌زد و بعد با هم به خانه برمی‌گشتیم. 

 هنوز به آن راسته می‌روید؟ 

بله. هنوز بعد از این همه سال وقتی به آن دور و اطراف می‌روم و قدم می‌زنم، از همان مسیر حرکت می‌کنم و لحظه به لحظه، یاد همان خاطرات می‌افتم. 

 میدان «حسن‌آباد» آن زمان با امروز چه تفاوتی داشت؟ آیا در کار هنری‌تان از این لحظات نوستالژیک تأثیر گرفته‌اید؟ 

بسیاری از مغازه‌ها هنوز سر جایشان هستند از جمله «پیراشکی خسروی» که البته مغازه اصلی‌اش کمی بالاتر رفته، اما هنوز پابرجاست. گاهی قدم می‌زنم و به خانه دوستان مسیحی‌مان سرکشی می‌کنم که البته همه‌شان از آن محله رفته‌اند و دیگر آنجا نیستند. شاید ترانه «رسم زمونه» را که ساخته‌ام خیلی تحت تأثیر همین لحظات نوســتالـژیک بوده‌ام. 

این خبر را به اشتراک بگذارید