• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
دو شنبه 4 تیر 1397
کد مطلب : 20832
+
-

محله‌های بی‌روح


   رزیتا قادری | سنندج – خبرنگار :

در پی رشد شهرنشینی و صنعتی شدن جامعه شهری، برخی از مردم استان از آداب سنتی دور شدند و تمایل به زندگی امروزی و بهره‌مندی از رفاه و ارزش‌های مادی جای آن ارزش‌ها را گرفت. در جوامع سنتی، روابط اجتماعی به صورت به هم پیوسته و در هم تنیده و با باورهای مشترک و مشخصی برقرار بود.
 مردم همدیگر را می‌شناختند و روابط اجتماعی براساس آشنایی‌های درازمدت، دوستی‌ها و نسبت‌های خانوادگی و خویشاوندی استوار بود. این شرایط تغییر کرده است. شهرنشینان در محیط کار و زندگی با دیگران روابط متقابل برقرار می‎کنند. این روابط اکنون بیشتر با توجه به نقش و موقعیت اجتماعی مانند همکار و شریک، معلم و شاگرد، و فروشنده و خریدار شکل می‎گیرد، نه براساس خویشاوندی.

 این موضوع در جامعه شهری امروز موقعیت اجتماعی شهروندان را تعیین می‌کند و ظاهری رسمی، تعریف‌شده و بدون علایق و احساسات دارد. در شهرهای کردستان و مخصوصا در دو شهر سنندج و سقز (دومین شهر بزرگ استان) تحرک اجتماعی و تغییر پایگاه طبقاتی امکان‌پذیر می‌شود و نامتجانس بودن فرهنگ شهری، سازمان‌شکنی اجتماعی را در این دو شهر به دنبال دارد. تراکم جمعیت و وجود و رشد مناطق حاشیه‌ای در سال‌های اخیر، بخشی از گروه‎ها را آسیب‌پذیر کرده است. رشد این شرایط در این شهرها بیگانگی را تقویت می‎کند و احساس تنهایی، جدایی‌گزینی و تمایل به فردیت را رشد می‌دهد. 
وجود معضلات بزرگی مثل بیکاری، کمبود مسکن، جرم و آلودگی‎های زیست‌محیطی این احساسات را در شهرنشینان ایجاد می‎کند. این دورنما صاحبنظران امور اجتماعی و مدیران شهری را وامی‌دارد به جنبه‎های فرهنگی زندگی شهری توجه کنند و خلأیی را که بر اثر کاهش روابط سنتی بر شهر حاکم می‌شود با برنامه‎های فرهنگی و رواج فعالیت سالم و سازگار از میان بردارند.
   تا چندی پیش برنامه‎ریزان شهری و مدیران اجرایی سنندج در کارگروه‎هایی که در استانداری تشکیل شد، بر اثر فشارهای ناشی از افزایش جمعیت، کمبود مسکن، ترافیک و آلودگی‌های زیست‌محیطی، بیشتر در فکر چاره‌جویی برای رفع این مشکلات بودند که تاکنون نیز پاسخ منطقی و مناسبی برای آنها پیدا نشده است. 

در رویکرد جدید به امور شهر، مسئولان به فکر یافتن راه‌حل‌های اجتماعی و فرهنگی برای رفع این مشکلات هستند. برای مثال، مشکل قانون‌گریزی و افزایش جرایم شهری فقط از طریق نظارت و کنترل فیزیکی حل‌شدنی نیست و نیاز به راه‌حل‌های فرهنگی و اجتماعی دارد. همپای ساخت فضاها و کالبد شهر، برقراری روابط معقول میان محیط طبیعی و فیزیکی با وضع اجتماعی و فرهنگی نیز ضرورت می‌یابد. شهر مانند ارگانیسم زنده‌ای است که اجزای آن روابط گسترده‌ای با هم دارند و نارسایی در هر عضو یا بخش آن بر دیگر اجزا اثر می‌گذارد. در شهرهایی مانند سنندج و سقز (حتی مریوان و بانه)، ریشه بسیاری از چالش‌‌های بزرگ و زنجیره‌ای را باید در محو یا تضعیف فرهنگ بومی و محله‌ای جست. غلبه ماشین، فروشگاه‎های بزرگ، مراکز فروش دور از خانه و نبود فضاها و عرصه‎های عمومی در محدوده محله‎ها و نواحی به از بین رفتن روابط محله‎ای منجر شده است. از سویی، در ناهنجاری‎های زندگی خصوصی عواملی مانند خصوصی شدن اوقات فراغت، گذراندن زمان زیاد در منزل، کاهش ارتباطات همسایگی و همچنین نبود فرصت کافی برای تخلیه فشارهای ناشی از زندگی روزانه در تشدید بحران‌های شهری نقش دارد. از سوی دیگر برخی انجمن‎های محلی نیز با کم‌اهمیت دانستن امور فرهنگی و اجتماعی و شناخت اندک و نداشتن آگاهی کافی از برنامه‌ریزی فرهنگی و اجتماعی، زمینه را برای افزایش نابسامانی و فشارهای زندگی تا حدی هموار می‌کنند.

این خبر را به اشتراک بگذارید