بازتعریف دیدگاههای غربی و دین اسلام
«صلیب سلمان» عنوان رمانی است که حسین قربانزاده خیاوی با نگاهی متفاوت به مفاهیمی چون خانواده، داعش، جنگ و معرفی پیامبر اسلام به جوانان اروپایی نوشته است. این رمان، روایتگر زندگی نوجوانی به نام سلمان است که از پدری آلمانی و مادری اهل جنوب ایران که تمام خانوادهاش را در جنگ از دست داده، به دنیا آمده است. سلمان سالها در کنار اویس، یکی از فرماندهان بزرگ جنگ که جانباز هم هست، در روستایی نزدیک به قله ساوالان باغداری میکند. اویس شیفته پیامبر است. با مرگ پدر و مادر، سلمان ناگزیر به آلمان میرود تا با عمویش زندگی کند. در آلمان 2گروه با گرایش افکار داعشی و طرفداران آنجلا مرکل که از مدافعان کاریکاتوریست دانمارکی هتاک به پیامبر اسلام بوده است، با یکدیگر درگیری دارند. سلمان بین این دو گروه قرار میگیرد و تلاش میکند پیامبری را که اویس برایش معرفی کرده، به همه معرفی کند. کتاب حاضر درصدد است بازتعریفی از دیدگاههای غربی و دین اسلام را به خواننده ارائه دهد. رمان «صلیب سلمان» برای رده سنی 15 تا 18سال مناسب است اما میتواند نظر مخاطب بزرگسال جستوجوگر را هم جلب کند. بهگفته خیاوی، این رمان حاصل نشستهای دفتر آفرینشهای ادبی رمان حوزه هنری بوده و برای نگارش بخش آلمان علاوه بر تحقیق، از همکاری یکی از نویسندگان ایرانی مقیم دوسلدورف بهرهبرده است. خیاوی پیش از این کتابهای «آتش و پرواز لاکپشتها» و «رد انگشتهای اصلی» را در سوره مهر به چاپ رسانده است. رمان «صلیب سلمان» در 284صفحه به قیمت 165هزار تومان راهی بازار نشر کتاب شده است. در بخشی از کتاب آمده است: اویس دهانش را چسباند به شاخه درخت هلو، آرام گفت: «دختر خوب، ابرها وقتی از روی قله ساوالان رد میشوند عظمت سلطان مات و مبهوتشان میکند، اردیبهشت را با دیماه اشتباه میگیرند، شکوفه نزن دختر خوب، صبر کن ابرها هوشیار شوند. مبادا شکوفههایت زیر برف بدموقع پنهان شود و بسوزد!» لبخند زدم. اویس به قله خیره شد. گفت: «اویس زبان درختها را میفهمد، زبان «آی» خودش را نفهمد!؟» سرخ شدم. ادامه داد: «فرِّ من، راین زبان دل را میفهمد پاسخ هم میدهد، از بیخ گوش ساوالان تا راین فاصلهای نیست، اما ای من! فرِّ من! فاصلهها همیشه امانتدار نیستند!»