دغدغهای به نام وطن
عباس ریاحی از پروسه نگارش فیلمنامه «سوران» میگوید
فهیمه پناهآذر- روزنامهنگار
این روزها «سوران» بهکارگردانی سروش محمدزاده و تهیهکنندگی مجتبی فراورده روی آنتن شبکه یک سیما رفته است. فیلمنامه این سریال نیز به قلم عباس ریاحی، اقتباسی از کتاب «عصرهای کریسکان» کیانوش گلزارراغب است که روایتی پیرامون سرگذشت یک جوان مبارز کرد در آستانه پیروزی انقلاب است.
جذابیت سریالهای اقتباسی
عباس ریاحی، فیلمنامهنویس درباره «سوران» و نگارش آن به همشهری میگوید: «نگارش فیلمنامه حدود ۳ماه، به شکل فشرده و متمرکز طول کشید.» اقتباس، نهتنها در سینما بلکه در تلویزیون هم بسیار کم اتفاق میافتد. وی در پاسخ به این سؤال که چرا نویسندگان ما به سمتی نمیروند که از آثار غنی و مکتوب اقتباس کنند؟ درباره دلایل این موضوع میگوید: «در روند تولید سریال، چه در تلویزیون و چه در شبکه نمایشخانگی، معمولا تصمیمگیریهای کلان و بسترسازیها برعهده نویسندهها و کارگردانها نیست. شک ندارم که نویسندگان با نوشتن سریالهای اقتباسی جذاب، مناسبات قصهگویی در سریالها را دگرگون خواهند کرد و البته از حق هم نگذریم هستند همکارانی که با استخفاف نسبت به سناریوی اقتباسی قضاوت میکنند که خب، دید بهروز و دقیقی ندارند.»
زوایایی که برایم مهم است
ریاحی به موضوع سریال اشاره میکند و درباره اینکه برای نگارش فیلمنامه در این بازه زمانی چقدر مطالعه و از چه منابعی استفاده کرده، توضیح میدهد: «در فضایی رشد کردهام که بسیاری از آدمهای دور و اطرافم زندگی روزمرهشان، در متن و حاشیه حوادث و ماجراها، از قبل انقلاب تا پذیرش قطعنامه، دستخوش اتفاقات خاصی شده است. طبیعتا همیشه از آنهایی که چنین فضایی را درک کردهاند، کمک میگیرم و مدام قصههایم را با آنها چک میکنم. ساعتها به گفتوگو مینشینم و هنوز هم از زوایای پیدا و پنهان آن برهههای ملتهب سؤال میکنم؛ کما اینکه به چند کتاب هم رجوع کردهام.»
تصویری از تاریخ معاصر
موضوعی که ریاحی به آن اشاره میکند، ارتباط با مخاطبان سریالهایی است که وقایع تاریخ معاصر را بازگو میکنند. وی درباره ارتباط مخاطب با این نوع سریالها یادآور میشود: «باید با زاویه دیدی خاص و با نگاه نقادانه و منصف در نسبت با زمان حال و گذشته، سراغ موضوع برویم. روایت زندگی قهرمانی که به دفاع از خاک میهنش برمیخیزد، اگر برگرفته از شخصیتی واقعی هم نباشد، ریشه در اسطوره و تاریخ دارد. سوران یا سعید سردشتی، در خلأ پدید نمیآید؛ خود ما هم همینطور. ما خودآگاه و ناخودآگاه درحال رجوع به تاریخ و اسطوره هستیم و بهطبع مشتاق رویارویی با روایتهایی دراماتیزه از آن.» وی ادامه میدهد: اگر اثر هنری نتواند به دغدغه روزمره مخاطب بپردازد، باید با تردید به آن نگریست. اثر هنری باید دست روی تضادهای درونی و بیرونی بگذارد و ناخودآگاه تبدیل به موقعیتی در روند فکری مخاطب شود. «سوران» با این دید نوشته شده است و امیدوارم بتواند مخاطب را از این حیث درگیر کند. داستان «سوران» در کردستان میگذرد. ریاحی در پاسخ به اینکه برای نوشتن دیالوگ و فضاسازیهایی که در فیلمنامه لازم است، با این منطقه و اهالی آنها آشنا بودید، توضیح میدهد: «آشنایی من با ذات انسان ایرانی، از کرد، بلوچ و عرب تا ترک، لر، فارس و... است. من هم یکی از این همه هستم و سعی کردم فقط قصه را صادقانه روایت کنم؛ همین و بس. اطمینان داشتم اگر این امر را رعایت کنم، باقی خودش روی ریل میافتد.»
تعامل با نویسنده کتاب
وی همچنین درباره تعاملش با نویسنده کتاب «عصرهای کریسکان» برای نگارش فیلمنامه «سوران» میگوید: «متأسفانه آقای کیانوش گلزارراغب را هنوز ندیده و گفتوگویی با ایشان نداشتهام، اما در جریان بودم که با تهیهکننده در ارتباط بودهاند. با تهیهکننده و کارگردان هم از ابتدا تعامل خوبی برای طراحی و نوشتن سریال داشتم.» ریاحی در ادامه با بیان اینکه «سوران» محدود به ژانر خاصی نیست و این امر موجب ضرورت دقت بیشتر در نگارش فیلمنامه میشد، توضیح میهد: «کار نوشتن، چه منحصر به یک ژانر باشد و چه تلفیق ژانرهای مختلف، کار دقیقی است و البته از لحاظ فیزیکی طاقتفرسا. اما در کل، نوشتن سخت نیست، دقیق است!» وی میگوید دغدغه اساسی این سریال عشق و وفاداری به خاک وطن است و درباره انتخاب بازیگران و تعامل با کارگردان عنوان میکند: «انتخاب بازیگر در حیطه اختیارات کارگردان است و من دخالتی در آن نداشتم، اما کارگردان را برای انتخاب هوشمندانه مهدی نصرتی در نقش «سوران» تحسین میکنم؛ او بازیگری است که نویسنده را سر شوق میآورد و این کار آسانی نیست.» وی ادامه میدهد: «فکر میکنم در مجموع تیم بازیگری در چارچوب فیلمنامه عمل کرده و اگر تغییراتی هم انجام شده، اقتضای صحنه بوده که این هم کارتی است که کارگردان دارد و میتواند در مقاطعی با آن بازی کند.»