اردیبهشت پربارش و تأثیرآن برکم آبی
مهدی نظری/ تحلیلگر حوزه آب
آمارها نشان میدهد مردم ایران یکی از سالهای کمبارش را سپری میکنند. سال آبی از ابتدای مهر شروع و به پایان شهریور ختم میشود. مطابق روال نیم قرن اخیر، انتظار میرود تا پایان فروردین، 85درصد از بارشهای محتمل در سال آبی به وقوع بپیوندد. این عدد معادل میانگین 210میلیمتر بارش در سطح کشور است. در سالجاری بارندگی تجمعی تا پایان فروردین 97به رقم 120میلیمتر هم نرسید، لذا آنچه از بارندگیها که تا پایان فروردین محقق شد کمتر از 57درصد مقادیر مورد انتظار بوده است.(نموداریک)
در اردیبهشت امسال، این شرایط به کلی دگرگون شد. اردیبهشت 97از لحاظ بارندگیها، یک دوره استثنایی و فوقالعاده است. آمارها نشان میدهد مقادیر بارندگی در اینماه بیش از 5/2برابر متوسط 10سال قبل درماه مشابه بوده است. حتی بارشها در این ماه، نسبت به متوسط بلندمدت 49ساله نیز نشاندهنده رشد 90درصدی است. اهمیت و بزرگی این اعداد را کسانی که روند کاهش نزولات جوی را با آمار و ارقام دنبال میکنند، بهتر درک میکنند. (نمودار2)
بارشهای اردیبهشت 97از لحاظ پراکنش در سطح کشور نیز به نسبت خوب بود، بهنحوی که به جز 2استان هرمزگان و مازندران که شرایط کمی بدتر شد و چند استان مانند سیستان و بلوچستان که تغییر مهمی رخ نداد، در سایر نقاط کشور عقبماندگی نسبت به متوسط درازمدت تا حدودی جبران شد. بهترتیب استانهای همدان، آذربایجان شرقی، اصفهان، مرکزی، سمنان، کرمانشاه، قم، لرستان و یزد متناسب با شرایط اقلیمی خود، بیشترین سهم از جبران عقبماندگیها را داشتهاند. در کل درصد اختلاف بارندگی سال آبی جاری با متوسط درازمدت از 43- درصد در پایان فروردین به 31- درصد در پایان اردیبهشت رسید.اگرچه این گشایشِ حیرتانگیز آسمانی، با برخی تلفات و خسارات همراه شد، اما به هر حال بهزودی مشخص خواهد شد که این رخداد یکی از مهمترین الطاف الهی به کشور و مردم ایران در سالجاری است.د ر این زمینه 6گزاره تحلیلی به شرح زیر قابل عرضه است:
1-برخی گمانهها درخصوص اثر باروری ابرها در ارتباط با اردیبهشت پربارش 97، بیمبناست.بارورسازی ابرها بهعنوان یک محور مهم در جعبه ابزار مدیریت منابع آب بهرغم تلاشهای قبلی در 2دهه گذشته، در سالهای اخیر همواره با 2مشکل فرسودگی تجهیزات و تخصیص اندک بودجه مصوب روبهرو بوده است؛ بهنحوی که اساساً در بهار 97اقدامی برای بارورسازی ابرها در کشور به عمل نیامده است.
علاوه بر این توزیع این مقدار بارندگی در سطح کشور و حجم بالای آن از عهده سازوکارهای رایج برای بارورسازی ابرها خارج است. براساس آمار«مرکز ملی تحقیقات و مطالعات باروری ابرها» نتیجه همه تلاشها و فعالیتهای انجام شده در زمینه بارورسازی ابرها در سراسر کشور، در طول ۷ سال (از ۸۷ تا ۹۴)، معادل ۱۶ میلیارد مترمکعب افزایش بارش برآورد میشود؛ درحالیکه مقادیر بارندگی در 31روز در اردیبهشت گذشته، برابر با 6/38میلیمتر، معادل 60میلیارد مترمکعب آب بوده است. لذا درصورت انجام عملیات در محدوده تجارب قبلی نیز، هرگز نمیتوان جز درصد ناچیزی از بارشهای بهاری را به بارورسازی ابرها نسبت داد.
2- مدتی است که ادعاهایی مبنی بر انجام اقداماتی برای جذب سامانههای بارشی از دریای مدیترانه یا دریای سرخ و ایجاد باران در شبکههای اجتماعی و محافل مرتبط مطرح میشود. همچون هر حوزه تخصصی دیگر، اقدامات تخصصی در این زمینه و در حوزه فناوریهای موسوم به انرژی اُرگن نیز نیازمند آزمون، کنترل علمی، نظارت، ارزیابی و پایش توسط مراکز و افراد متخصص است. بنا بهنظر کارشناسان چنین اقداماتی درصورت اجرای صحیح و اثبات اثربخشی، با درنظر داشتن الزامات و محدودیتهای کاربردی و عملکردی، در محدوده خاص خود مؤثر خواهد بود. اما در شرایطی که میتوان دستیابی به چنین مقادیری از بارندگی در این دوره زمانی از سال را بهعنوان یک موفقیت و یک دستاورد تلقی کرد، اصلاً دور از ذهن نیست که افرادی سودجو از راه برسند و با موجسواری و سوءاستفاده از فضای مثبتی که ایجاد شده، این رخداد بزرگ را نتیجه اقدامات خود معرفی کنند و برای کسب منافع شخصی به تهییج افکار عمومی مبادرت ورزند.
3- در فضای عمومی و عرصههای تخصصی در حوزه آب و محیطزیست، مطالب بسیار زیادی درخصوص تغییر اقلیم ازجمله افزایش تدریجی دما و کاهش بارشها منتشر شده است. اگرچه در این ارتباط با بزرگنمایی روبهرو هستیم و در برخی موارد مقاصد و اهداف خائنانهای در پوشش این موضوع، بهمنظور مانعتراشی در مسیر پیشرفت کشور، مطرح میشود؛ اما به هر حال یکی از نشانههای تغییر اقلیم و از بارزترین اثرات آن، «تشدید نقاط حدی»یعنی«کاهش کمینهها و افزایش بیشینهها» است. لذا بارشهای غیرمنتظره اردیبهشت میتواند و باید از این منظر نیز نگریسته شود. در این خصوص آمادگی کشور و نهادهای مرتبط، برای مواجهه با مخاطراتی از قبیل سیل، به اندازه پیشبینی و آمادگی برای خشکسالی اهمیت دارد.
4- همواره افرادی در پوشش نخبه و کارشناس، چشم دوختن مردم به آسمان و لطف خدا را به بهانههای مثلاً علمی، تحقیر کردهاند، اما واقعیت چیز دیگری است. بارشهای اردیبهشت 97بیش از ۶۰ میلیارد مترمکعب آب برای مردم ایران به ارمغان آورد که در حدودیک چهارم آن بهعنوان منابع «آب آبی» در اختیار ما قرار گرفته است و مابقی آن بهعنوان «آب سبز» نقش بیبدیلی در احیای طبیعت و زراعت و باغداری در پهنه کشور ایفا کرده و خواهد کرد. این رخداد نشانهای است برای آنها که به لطف الهی باور دارند و هشداری است به آنهایی که از تریبونهای رسمی اعلام کردند «سال 97خشکترین سال در 50سال اخیر خواهد بود.» بد نیست بدانیم که به جز نقاط محدودی از پهنه کشور (در چند حوضه آبریز درجه 2)، درست 10سال قبل، اوضاع کشور در سال آبی 87-86از لحاظ نزولات آسمانی، بهمراتب بدتر از شرایط کنونی بوده است.
بررسیهای دقیق علمی، مدیریت، برنامهریزی و حرکت براساس موازین خردمندانه، هرگز بهمعنای نادیده گرفتن لطف بیکران الهی و توجیهکننده القای این ناامیدی به بهانههای واهی به جامعه نیست.
5- ما مردم ایران باید بدانیم که بارشِ بیشتر مجوزی برای مصرفِ بیشتر نیست. در هر صورت ما در یک کشور کمآب زندگی میکنیم. بهرغم بارش حیرتانگیز اردیبهشت گذشته، آمارهای تجمعی نشان میدهد تا پایان اینماه نسبت به میانگین ۱۰ سال اخیر، ۲۱درصد و نسبت به میانگین دراز مدت، ۳۱درصد عقبماندگی وجود دارد. لذا توصیهها درخصوص «صرفهجویی»یا تلاش برای«مدیریت تقاضا» اموری بسیار مهم و حیاتی برای امروز و فردای این کشور است که نباید به محض احساس بهبود شرایط، مورد غفلت قرار گیرد.
6- واقعیت آن است که مرثیهها و نالههای مسئولین درخصوص کمآبی آنقدر بلند و ممتد بوده که افکار عمومی را نسبت به این موضوع تا حدودی بیتفاوت و تا اندازهای بیحس کرده است.
پمپاژ اخبار کمبود آب و ناامیدی از بارشها به رواج بیاعتمادی در بدنه جامعه منجر شده است. رسانهها و مسئولان، اخبار کمآبی را با آب وتاب نقل و تحلیل میکنند اما وقتی شرایط تغییر میکند معمولا چیزی گفته نمیشود. برای مثال بارشها در 2سال گذشته آبی (از مهر ۹۴ تا شهریور ۹۶) بهترتیب ۲۴۴ و ۲۳۳ میلیمتر بوده که تا حدود زیادی به مقادیر مورد انتظار نزدیک بوده است. این موارد یا همین بارندگیهای اردیبهشت که شرح داده شد، تا چه اندازه به مردم اطلاع داده شد؟
بدون شک مدیریت آب، بدون مدیریت تقاضا ناممکن است و مدیریت تقاضا بدون اصلاح الگوی مصرف میسر نیست؛ اما مدیران و مسئولان باید بدانند که «آموزش»، تنها ابزار برای دستیابی به این هدف مهم نیست؛معمولاًزیادهروی در تلاش برای تفهیم مسائل به افکار عمومی نتیجه معکوس به بار میآورد.
وقتی انتشار گزارشهای پی در پی و توزیع نمودارهای رنگارنگ از وضعیت بارندگی و منابع آب هنگام خشکسالی، جای خود را به سکوت و توقف اطلاعرسانی درخصوص آمار در وقت افزایش بارشها میدهد، سیگنالهای خوب و درستی به جامعه مخابره نمیشود. چنین اقداماتی باور و اعتماد عمومی به مسئولان و مدیران را خدشه دار میکند.
لذا لازم است نقطه تمرکز از «برنامههای آموزشمحور»به«ارائه گزارش و اطلاعرسانی» منتقل شود. همانطور که گفته شد این کار بهمعنای نادیدهانگاشتن اهمیت و ضرورت آموزشهای همگانی نیست، بلکه بهمعنای جبران عقبماندگی تاریخی در باور داشتن مردم و خرد جمعی است. چنانچه بود و نبود بارشها و کم و زیادِ منابع آبِ در دسترس، بیدخل و تصرف و صادقانه به مردم گزارش شود، امید میرود که جامعه، خود را با شرایط موجود تطبیق دهد و مردم ضمن رعایت الگوی مصرف بهترین تصمیمات را برای بهینه کردن برداشت از منابع اتخاذ کنند. تاریخ هزاران ساله مدیریت آب در این سرزمین، به درستی و تحقق این ادعا گواهی میدهد.
(مآخذ آمارها: گزارش بارندگی تجمعی روزانه؛ دفتر مطالعات پایه منابع آب؛ شرکت مدیریت منابع آب ایران)