
جشنوارهها تأثیری در فروش کتاب ندارند
گفتوگو با سجاد خالقی، نویسنده کتاب «مه و دود» که اثر او، موضوع پویشهای کتابخوانی شده است

علیالله سلیمی-روزنامهنگار
سجاد خالقی، متولد سال1364 در شهر نافچ از توابع شهرستان شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری است. تحصیلات خود را در رشته کارشناسی ارشد نویسندگی رادیو به پایان رسانده و از حدود 2دهه قبل بهصورت حرفهای وارد عرصه نویسندگی شده است. نویسندگی رادیو و تولید محتوا، از فعالیتهای اصلی او در این مدت بوده و در بخش اجرایی، مسئولیت بخش ادبیات بسیج هنرمندان چهارمحال و بختیاری را هم در کارنامه خود دارد. آثار خالقی در جشنوارههای ادبی متعددی برگزیده شده و یکی از کتابهای جدید او با عنوان«مه و دود» که رتبه نخست دوازدهمین «جشنواره شعر و داستان انقلاب» را بهدست آورده، این روزها موضوع پویشهای کتابخوانی است. درباره این کتاب و نگاه خالقی به ادبیات داستانی و مسائل پیرامون آن با وی گفتوگو کردهایم.
کتاب جدید شما با عنوان«مه و دود» اخیرا با استقبال خوب مخاطبان مواجه و موضوع و محور چند پویش کتابخوانی در کشور شده است. درباره ایده اولیه این اثر بگویید و اینکه سوژه آن چگونه به ذهنتان رسید و در نهایت تبدیل به کتاب حاضر شد؟
درباره ایده رمان «مه و دود» این را بگویم که من معمولا از حوزه نشر، یک نوع مخاطبشناسی دارم؛ بهخصوص رمانهای نوجوانان و سعی کردهام بروم به سمت نوشتن برای نوجوانان. یک دلیلش این است که احساس میکنم دراینزمینه؛ خلئی وجود دارد خلأ محتوای بهروز که نوجوان امروز را بتواند جذب کند. برای همین سعی کردهام درهمه کارهایم به نوجوانان بهویژه نوجوانان امروزی توجه کنم؛ نوجوانانی که تشنه هیجان و تصویر و اینترنت هستند. برای همین رفتهام سراغ کارهای علمی-تخیلی و شبهفانتزی و در کل، ژانر که هیجانی، معمایی و وهمآلود باشد. ایده رمان «مه و دود» را از یکی دو سال پیش در ذهن داشتم که نوشتم و منتشر شد.
داستان این کتاب به 2دفتر جداگانه تقسیم و ماجراها به این شکل روایت شده است؛ آیا فرم و محتوای اثر چنین اقتضا میکرد یا خودتان خواستید این شکل روایی را هم تجربه کنید؟
من همیشه فکر میکنم روایتهای معمولی و سنتی که ما معمولا در رمانهای خود استفاده میکنیم کمکم دارد از مد میافتد و در حال کلیشهایشدن برای مخاطب است. داستان معمولا یک پویایی دائمی دارد که مدام در حال تغییر است. وقتی کارهای موفق داخلی و همچنین خارجی را میخوانیم، میبینیم نوع روایت از شکل سنتی خارج شده و اگر نتوانیم با این شیوههای جدید پیش برویم و همچنان به شکل قدیمی بنویسیم عملا از جریان روز داستاننویسی فاصله میگیریم. برای همین من معمولا سعی میکنم شیوههای جدید روایت در داستان را تجربه کنم. البته این رویکرد طبعا نوعی آزمون و خطاست که حالا ممکن است مخاطب از آن خوشش بیاید و استقبال کند.
بستر زمانی داستان شما به دهه1320 برمیگردد و منطقه جغرافیایی آن هم محدوده استان چهارمحال و بختیاری است. آیا تعمدی در انتخاب این زمان و مکان داشتید؟
بله، من خودم چون اهل استان چهارمحال و بختیاری هستم، معتقدم باید هر کسی از بوم خود و از زیستبومی که در آن بزرگ شده و میشناسد، بنویسد و از پتانسیلهای آن منطقه در اثرش بهره ببرد. اغلب کارهای من معمولا در این زیستبوم است. البته داستان مهودود اثر ایرانشمول و حتی جهانشمول است و محدود به یک منطقه خاص نیست و مخاطبانی از نقاط دیگر بهراحتی میتوانند با قصه آن ارتباط برقرار کنند.
در این داستان هم مانند برخی از آثار قبلی شما، عنصر «تاریخ» حضور پررنگی دارد. آیا این مسئله از علاقه شخصی شما برمیآید یا طرح و موضوع این گروه از داستانهایتان میطلبد که تاریخ در آثار شما حضور پررنگی داشته باشد؟
همانقدر که زیستبوم را دارای پتانسیل میدانم، تاریخ کشور و منطقه را هم دارای پتانسیل میبینم. تابهحال همه کارهایی را که انجام دادهام، به غیر از یک کار که چاپ نشده و در حال انتشار است، همگی در حوزه تاریخ بودهاند؛ ولی با توجه به اینکه ما رماننویس و نویسنده هستیم و نه تاریخنگار، نمیتوانیم تاریخِ صرف را رویت کنیم. در واقع از تاریخ تا حدی که لازم باشد، وام میگیریم تا جایی که خط قرمز تاریخ را رد نکرده و آن را تحریف نکنیم. البته من احساس میکنم به اندازه کافی از تاریخ نوشتهایم و باید از این به بعد نگاهم رو به آینده باشد.
اغلب آثار شما در جشنوارههای ادبی متعدد حضور موفق و درخشانی داشتهاند، تأثیر این موفقیتها در روند کار نویسندگیتان را چگونه میبینید؟
من تقریبا همه آثارم در جشنوارهها برنده شده اما این موضوع تأثیر محسوسی در فروش و دیدهشدن این آثار نداشته، اگر هم بوده کمتر از 5درصد بوده است. یکی از مشکلات جشنوارههای ادبی در کشور ما همین تأثیر کم در سرنوشت کتابهای برگزیده است. همیشه هم این موضوع مطرح بوده و درباره آن صحبت شده اما اتفاقی که باید بیفتد، نیفتاده است. بهنظرم این مسئله برمیگردد به سیاستهای جشنوارهها و همچنین سیاستهای فرهنگی کشور که حمایتهای لازم در مقاطع مختلف از کتابها نمیشود. در بهترین حالت، یکی جایزه مالی برای نویسنده است و یکی چاپ آثار نویسنده که این مورد دوم برای نویسندهای که آثار متعددی منتشر کرده، لطف چندانی ندارد. لازم است کار رسانهای تخصصی و مستمری روی مسئله صورت گیرد تا ریشههای مشکل شناسایی و برای رفع آن راهکارهای مؤثر ارائه و اجرایی شود.
شما در کارنامه نویسندگیتان، هم با ناشران پایتخت و هم با ناشران شهرستانی کار کردهاید. نحوه انتخاب ناشر در پروسه نویسندگی شما به چه شکلی است و این اتفاق درباره کار جدیدتان چگونه رقم خورده است؟
ما چون جایی برای حمایت از نویسندهها و صنف قوی در این زمینه نداریم و تنها یکی دو نهاد شبهدولتی و فرهنگی در این بخش فعالیت دارند؛ مثل خانهکتاب و بنیاد ادبیات داستانی که آنها هم خیلی نمیتوانند از نظر حقوقی و راهنمایی نویسندگان کمکی به آنها بکنند، گاهی معمولا دلخوریهایی بین نویسنده و ناشر اتفاق میافتد. نویسنده هم سعی میکند با عوضکردن ناشر به نقطهای برسد که نویسنده و ناشر بهتر حرف همدیگر را بفهمند. البته این هم یک آزمون و خطاست که نویسنده دنبال آن است که به یک ناشر خوب و همکاری دائم برسد. از سوی دیگر، نوع تنوع در روند کار نویسندگی است که نویسنده دوست دارد شکلهای مختلف همکاری را تجربه کند.
بهنظر شما پویشهای کتابخوانی در کشور چه نقشی در توسعه امور کتابخوانی در جامعه دارند و آیا راهکاری برای بهتر برگزارشدن این نوع پویشها دارید؟
پویشها خوبند. ما کتابهایی مثل «نامیرا»، «رویای نیمه شب» و «دختر شینا» را داریم که پویشهای بزرگی برای این آثار برگزار شد. نهادهای فرهنگی بزرگی مثل مجمع ناشران انقلاب اسلامی از این پویشها حمایت کردند و هزینههای زیادی هم برای این برنامهها صرف شد. البته آن موقع قیمت کتاب و وضع بازار نشر بهتر بود و در مقابل تعداد پویشهای بزرگ هم کم بود، حالا تداوم پویشها رسیده به برخی برنامههای کوچکتر در این زمینه که اثرگذاری قابلتوجهی ندارد. البته گاهی این پویشها به یک رانت تبدیل میشود برای برخی آثار که در آن، قوت اثر سنجیده نمیشود و این به ماهیت پویشها لطمه میزند.