«محمدعلی مظفری» پول ساخت نخستین پرورشگاه پایتخت را از کجا آورد؟
یتیمی که صدها یتیم را بزرگ کرد
ابوذر چهلامیرانی-روزنامهنگار
دیدن پسربچه گرسنه و بیحال در کنار خیابان، حالش را دگرگون کرد. او را یاد عهدی انداخت که با خدا در زمان گرسنگی و یتیمی بسته بود. پسربچه را به خانه برد، غذا داد و لباس نو بر تنش کرد. همین مقدمهای برای ساخت یتیمخانهای شد که اینک از آن به عنوان نخستین دارالایتام پایتخت یاد میشود.
«خانه نوباوگان مظفری» جایی شبیه بهشت است؛ ساختمانی در نزدیکی دروازه شمیران که ساکنانش را بچههای یتیم ۷ تا ۱۷ساله تشکیل میدهند و فرشتههایی مهربان، آنها را زیر چتر حمایت خود گرفتهاند.
این خانه را یتیمی برای یتیمان شهر ساخته که در کودکی سختیهای فراوانی کشید تا بتواند روی پای خود بایستد؛ کسی که بهواقع، طعم گرسنگی را چشیده و بهدلیل نداشتن لباس گرم در سرمای زمستان، تا مرز یخزدن رفته است. او «محمدعلی مظفری» نام داشت که در طول ۷۴سال گذشته، صدها بچه کمسن در خانهاش رشد کرده، باسواد شده و زندگی مستقلی برای خود تشکیل دادهاند. هنوز هم بوی مهربانی از این خانه به مشام میرسد و یتیمان بدون اینکه مظفری را از نزدیک دیده باشند، کنار هم در خانه او روزگار میگذرانند.
تحصیل بهشرط فرّاشی مدرسه
سن مدرسه بود که پدرش را از دست داد و یتیم شد. مادر پیرش در بستر بیماری بود و باید از او نگهداری میکرد. برای تأمین مخارج زندگی و داروهای مادر، شروع بهکار کرد اما مدام در حسرت رفتن به مکتبخانه و درس خواندن بود. در ۱۲سالگی با مدرسه آمریکاییها آشنا شد که یکی از مدارس عالی آن زمان بود. وارد مدرسه شد تا اسم او را هم به عنوان شاگرد مدرسه بنویسند اما بهدلیل فقر از مدرسه بیرونش کردند. با این وجود دست از سر مسئولان مدرسه برنداشت و اصرارهایش سبب شد تا مدیر مدرسه اجازه تحصیل به او بدهد؛ بهشرطی که بهجای پرداخت شهریه، کلاسها و حیاط مدرسه را جارو و تمیز کند.
فرّاشی که شاگرد اول شد
مظفری در پایان سال تحصیلی، بهعنوان شاگرد ممتاز مدرسه معرفی شد. توانست زبان انگلیسی را یاد بگیرد و همین موضوع سبب شد تا تدریس خود را شروع کند. اولین شاگردانش، فرزندان «میرزا علی اصغرخان اتابک» ملقب به امینالسلطان، صدراعظم ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه بودند. کمکم پای او به سفارت آمریکا باز و با شغل مترجمی مشغول کار شد اما پس از مدتی از این کار انصراف داد. آن زمان کتابهای درسی برای دانشآموزان وجود نداشت و کتابهایی مثل بوستان سعدی، حافظ و... به بچهها تدریس میشد. همین موضوع سبب شد تا مظفری به فکر تألیف و ترجمه کتابهای خارجی بیفتد و با کمک دوست پدرش، در مغازهای مشغول بهکار شد که در خیابان ناصریه (ناصرخسرو فعلی) قرار داشت. مظفری در این مغازه که کتابهای فرانسوی به فروش میرسید، مشغول ترجمه کتاب شد. نخستین کتابی هم که سال۱۳۲۶ از انگلیسی به فارسی ترجمه کرد، «اخلاق مصور» نام داشت که دانشآموزان را با موضوعاتی همچون خداشناسی، نظم، خوشرفتاری، ادب، دوری از غیبت، راستگویی، گوشدادن به نصیحت پدر، دوری از اسراف، کمک به دیگران، سخاوت، صبر، مهربانی و... آشنا میکرد. انتشار کتابهای «حفظ الصحه» در ۴جلد، «مجلد هندسه» در ۴جلد، «هندسه ساده» و «تعلیم البنات» از دیگر فعالیتهای مظفری بود که سبب شد او به عنوان نخستین مولف کتابهای درسی شناخته شده و از این راه سرمایه زیادی به دست بیاورد.
وقف خانه برای ساخت یتیمخانه
ساخت کتابفروشی مظفری، اقدامی فرهنگی از سوی مظفری بود که پس از مدتی، مدیریت آن را به دامادش واگذار کرد و در حرفه جواهرفروشی و تجارت مشغول کار شد. او در ۷۲سالگی، با دیدن پسربچه یتیم و گرسنهای در کنار خیابان، به فکر تأسیس دارالایتام افتاد. خانهاش را دهم آبان سال۱۳۲۷ بهمنظور راهاندازی «دارالایتام مظفری» وقف کرد اما برای انجام این کار، رضایت و موافقت پسرش «ناصر مظفری» و دخترش «شوکت مظفری» را گرفت.
نام قدیمیترین پرورشگاه و دارالایتام تهران را «خانه نوباوگان مظفری» گذاشتهاند تا حرمت بچههایی که در آن زندگی میکنند، حفظ شود. طبق وصیتنامه مظفری، فرزندانِ پسر خاندانش موظف به اداره امور این خانه هستند و درصورت نبود مولود پسر، فرزند دختر این کار را برعهده میگیرد. مسئولیت این مرکز را اکنون مهندس «پرویز مظفریه» نوه دختری مرحوم مظفری برعهده دارد که اینجا را «خانه عشق» صدا میکند.
ساکنان فعلی این خانه، 27پسری هستند که از بهزیستی معرفی شدهاند و بهصورت شبانهروزی در این مرکز با نظارت مربیان مجرب مراقبت و تربیت میشوند. آنها مثل بقیه دانشآموزان، به مدارس عادی میروند و پس از اتمام کلاسها به این سرپناه امن، شاد و پرمهر برمیگردند. بچهها تا ۱۸سالگی تحت پوشش قرار دارند و بعد از آن با دریافت لوازم کامل زندگی، مستقل میشوند. البته آنها پس از جدا شدن از این خانه، باز هم تحت حمایت مسئولان مرکز قرار دارند.