مریم کبیری- کارشناس آموزش کودکان استثنایی
کودکان هوش مرزی بچههایی با بهرههوشی ۹۰ـ ۸۰ هستند که معمولاً در سنین مدرسه بهعلت قدرت یادگیری پایین، درک نکردن مفاهیم انتزاعی، دامنه محدود اطلاعات عمومی و عدمدرک و تعمیم مسائل درسی قادر به رقابت با سایر همکلاسیهای خود نیستند. این کودکان در یادگیری مطالب بسیار کند بوده و همهچیز را زود فراموش میکنند. از طرفی بهعلت بهرههوشی بالا، قدرت سازگاری با محیط و قدرت تعمیم مناسب، جزو کودکان عقبمانده ذهنی قرار نمیگیرند.
در مرز هوش طبیعی و عقبافتادگی ذهنی
نداشتن قدرت توجه و تمرکز، مهمترین ویژگی کودکان هوش مرزی است؛ کودکان مرزی نه آنقدر کندذهن هستند که در تقسیمبندی کودکان استثنایی و عقبمانده ذهنی قرار بگیرند و نه توان رقابت با کودکان عادی را دارند. آنها دیرتر از کودکانی با هوش متوسط مطالب را فرامیگیرند و در واکنشها کندترند؛ همین امر باعث میشود که در شیوه آموزشی مرسوم، از همکلاسیهای خود عقب بمانند و سرخورده شوند. تعداد این کودکان کم نیست، اما آموزشوپرورش تا امروز اقدامی ویژه برای این دانشآموزان انجام نداده است. کودکان دیرآموز یا صاحبان هوش مرزی، توانایی یادگیری مهارتهای تحصیلی ضروری را دارند، اما میزان و عمق یادگیریشان نسبت به متوسط همسالانشان کمتر است؛ بهطوریکه نمرات هوش کودکان دیرآموز بالاتر از نمرات کودکان عقبمانده ذهنی و پایینتر از کودکان طبیعی است؛ به همین دلیل به آنها کودکان مرزی میگویند.
سن مدرسه شروع چالشها
این کودکان، تفاوت ظاهری با دیگر کودکان ندارند؛ به همین دلیل در بیشتر مواقع تشخیص شرایط آنها تا زمان ورود به مدرسه به تأخیر میافتد. تا پیش از زمان مدرسه والدین گمان میکنند که فرزندشان یا خود را لوس میکند یا آنکه خودشان را فریب میدهند که فرزندشان دیرتر از معمول واکنشهای طبیعی را انجام میدهد و پس از مدتی شرایطی مانند سایر کودکان خواهد داشت. وقتی کودک مرزی وارد مدرسه میشود، تفاوتهایش در مقایسه با دیگر کودکان نمودار میشود و نگرانی و توقعات والدین در مورد نمرات و مهارتهای فرزندشان این کودکان را در جایگاهی استرسآور و دشوار قرار میدهد. از آنجاییکه این افراد جزو کودکان استثنایی و عقبافتاده محسوب نمیشوند، بهزیستی، مدارس و آموزش ویژهای برای آنها درنظر نمیگیرد. از سوی دیگر وزارت آموزشوپرورش نیز با این بهانه که تعداد کودکان هوش مرزی کم است، برای آموزش آنها مدارس خاصی درنظر نمیگیرد و از مدارسی که تمرکز ویژه بر آموزش این افراد دارند، حمایت نمیکند.
ضعفهای حرکتی و شناختی
کودکان دچار اختلالات یادگیری در پردازش اطلاعات ضعف دارند. این کودکان مرزی ازنظر مهارتهای حرکتی درست مثل راه رفتن تفاوتی با همسالان خود ندارند، اما از نظر مهارتهای ظریف مثل نخ کردن دشواریهایی داشته و یک نوع کندی حسی حرکتی در انجام کارهای شخصی خود دارند. همچنین در حافظه دیداری و شنیداری مشکلات جدی دارند. درنتیجه دیکته و نوشتن برایشان دشوار و سخت است. ناتوانی در انجام حرکات هماهنگ و تعادلی مثل لیلی کردن، جفت پا پریدن، روی زانو ایستادن و راه رفتن، سینهخیز کردن، پرتاب توپ و نداشتن توانایی انجام حرکات ظریف مثل بهدست گرفتن مداد به شکل صحیح، گره زدن بند کفش یا روسری و نداشتن توانایی قیچی کردن و چسباندن کاغذ، از دیگر ویژگیهای این کودکان به شمار میآید. کودکان هوش مرزی در تعمیم مسائل شناختی مانند تعمیم و درک مسائل انتزاعی با مشکل روبهرو میشوند و دامنه اطلاعات عمومی محدودی دارند. ضعف در مهارتهای درکیـ حرکتی و تشخیص محرکهای شنوایی، بینایی، چشایی و لامسه، نداشتن تصویر ذهنی از خود یا محیط اطراف مشکلات زیادی را برای این کودکان بهوجود میآورد.
میزان شناخت این کودکان معمولاً پایینتر از سن عقلی آنهاست. داشتن اختلالات رفتاری از ویژگیهای این گروه از کودکان است.
هوش مرزیها آموزشپذیرند
کودکان هوش مرزی در انجام فعالیتهای روزمره مثل حمام کردن، مسواک زدن، لباس پوشیدن، مرتب کردن رختخواب، خرید و... مهارت ندارند. مشکلات خاص گفتاری در مسیر درمان و آموزش کودکان هوش مرزی سد بزرگی بهحساب میآید. رفتارهای خاص کودکان هوش مرزی به یکی از اشکال اضطراب و گوشهگیری، رفتارهای ضداجتماعی، رفتارهای نابهنجار و نابجا، بینظمی و خشونت و لجبازی خودنمایی میکند. این کودکان برخلاف کودکان عقبمانده ذهنی درمانپذیر هستند و اگر آنها را بشناسیم و شرایطشان را بپذیریم، میتوانند مانند کودکان معمولی زندگی شاد و موفقی داشته باشند. ثبتنام این کودکان در مدارس خاص کودکان هوش مرزی سبب کاهش مشکلات آنها در زمینههای مختلف میشود. محتوای دروس در این مدارس، همانند مدارس عادی است و فقط روش تدریس مطابق با توانایی کودک تفاوت دارد.
کودکان هوش مرزی استثنایی و متفاوتند
در همینه زمینه :