لزوم پایهریزی گفتمانی برای نسلی که بهتر از من و شما میداند
محمودرضا کبیری*
همزمان با بروز ناآرامیها در برخی از مناطق کشور با هدایت رسانههای معاند و بیگانه و سوءاستفاده از برخی نارضایتیهای داخلی، شاهد تحلیلهای مختلفی درباره حاضران در اینگونه ناآرامیها با کلیدواژههایی چون دهه هفتادی و هشتادی، نسل زد (z) و دانشآموزان دبیرستانی هستیم؛ حضور هیجانی و احساسی عده معدودی از این نسل در ناآرامیها با پشتیبانی رسانهای گسترده و همهجانبهای در حال فضاسازی است، بهگونهای که شهروندان بیطرفی که این روزها ناآرامیهای کشور را از دریچه موبایل و فضای مجازی دنبال میکنند شاید باور نکنند که فعالیت عادی در همه مدارس کشور برقرار است و غالب دانشآموزان از همین نسل زد یا دهه هشتادی بدون توجه به هیاهو و تاکتیکهای رسانهای در حال تحصیل هستند و فضای واقعی و میدانی مدارس کشور با آنچه در رسانهها وایرال میشود، تفاوت معناداری دارد.
بهنظر میرسد یکی از تاکتیکهای اصلی براندازان در کنار جنگ رسانهای و روانی، مصادره نسلی است که مظلومانه و ناجوانمردانه مورد مطامع سیاسی عدهای سودجو قرار گرفتهاند؛ نسلی که در برخی رفتارها، رویکردها و حتی پوشش و ظاهر تفاوتهایی با نسل گذشته دارد و با بلوغ و آگاهی بیشتری حتی نسبت به گذشتگان مسائل را تحلیل میکند و از اینرو امکان سوءاستفاده از این نسل برخلاف استراتژی براندازان، نمیتواند موفقیتآمیز باشد.
البته این نقد به برخی از تحلیلگران وارد است که چرا تحتتأثیر عملیات روانی و جنگ رسانهای دشمنان، بیگانهسازی این نسل را پذیرفتهاند، یعنی متأسفانه بسیاری از مدیران بهدلیل بروز برخی اختلافنظرها و تفاوتهای ظاهری به نوعی با پذیرش شکاف نسلی عرصه را منفعلانه به دشمن واگذار کردهاند.
مگر نه این نسل همان نسلی است که تا چندی پیش در خلوت خودش سرود سلام فرمانده را از ته دل زمزمه میکرد و یا در آئینهایی همچون عزادارای محرم یا مراسم شیرخوارگان حسینی حضوری فعال و پررنگ دارد و هرجا که فعالیت فرهنگی هوشمندانهای تعریف شده خود را بهخوبی نشان داده است؟
برخلاف عدهای که منفعلانه شکاف نسلی را پذیرفتهاند و واکنشهای سلبی نسبت به این نسل دارند، معتقدم شاید این نسل در نحوه رفتار و گفتار و کردار تفاوتهایی با نسلهای گذشته دارد اما بهشدت مستعد وطندوستی، معنویتگرایی و توسعه است. مگر نحوه حمایت و طرفداری نسل جدید و قدیم نسبت به یک تیم فوتبال یا رنگ آبی و قرمز شباهتی به هم دارد که توقع رفتار کاملا مشابه از 2نسل در قبال رویدادهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی داریم؟ پذیرش تفاوت و تنوع بهمعنای پذیرش تفاوت در آرمانها و اصول نیست و فرهنگ تمدنی ایرانی در بستر جامعه همیشه نسلی آگاه و بالغ را پرورش میدهد که در بزنگاههای مهم نقش خود را نشان میدهد؛ نه اینکه بخواهیم به واسطه چند کلیپ موبایلی و اعتراضات محدود و هیجانی در تعداد محدودی از مدارس برچسب کلی به آنها بزنیم.
دشمن روی نسل زِد یا دهه هفتادی و هشتادی و دانشآموزان برای تبدیل آنها به پیاده نظام ناآرامیهای آینده چشم طمع دارد، اما بلوغ و آگاهی این نسل ظرفیت مناسبی برای تبدیل آنها به شهروندانی با سبک زندگی غنی اسلامی و ایرانی است؛ به شرطی که متولیان امر ضرورتها و حساسیتها و تفاوتهای این نسل را دریابند و با گفتمان و تعامل و افزایش نقش و مشارکت آنها، نقشههای دشمن را خنثی کنند. سرشت پاک و طینت زلال این نسل مستعد کاشت بذر میهندوستی، معنویت و توسعه است و علفهای هرزی که این روزها در مسیر این نسل قرار میگیرند با قدری تدبیر از بین خواهند رفت. نسل جدید را بپذیریم، تفاوتهایش را درک کنیم و تردید نکنیم آنها راه و رسم ایراندوستی و اسلامگرایی را خیلی بیشتر از نسل ما میفهمند.